ناظر بر امور مسلمین برای دعوت به توکل باید دارای اوصاف ذکرشده و آراسته به او باشد.
خداوند متعال به توکل بر او امر فرموده:
﴿َتَوَکَّلۡ عَلَى ٱلۡحَیِّ ٱلَّذِی لَا یَمُوتُ﴾ [الفرقان: ۵۸].
«و بر آن زندهای که نمیمیرد توکل کن».
توکل ثمرهای از ثمرات ایمان است:
﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١١﴾ [الطلاق: ۱۱].
«و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند».
کسانی که به خدا توکل دارند برای امور دینی و دنیوی ایشان کافی است.
﴿وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓ﴾ [الطلاق: ۳].
«و هرکس بر خدا اعتماد کند خدا برای وی بس است».
توکل راه و روش انبیاست و ملجأ و پناه ایشان بود. قرآن میفرماید که انبیاء دائماً میگفتند:
﴿وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنَا سُبُلَنَاۚ وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَیۡتُمُونَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ ١٢﴾ [إبراهیم: ۱۲].
«چرا بر خدا توکل نکنیم و حال آنکه ما را به راههایمان رهبری کرده است و البته ما بر آزاری که به ما رسانیدند شکیبایی خواهیم کرد و توکلکنندگان باید تنها بر خدا توکل کنند».
مسلمانان بعد از غزوه احد وقتی که مورد تهدید و تجمع دشمنان قرار گرفتند، به خدا توکل و اعتماد کردند و به تهدید دشمنان اعتنایی ننمودند، خداوند تبارک و تعالی دشمنان را منصرف نمود و برنامه قدرت و توانایی ایشان را به هم پیچید. خداوند میفرماید:
﴿یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَهٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٧١ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِیمٌ ١٧٢ ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ ١٧٣ فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَهٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍ ١٧۴﴾ [آل عمران: ۱۷۱-۱۷۴].
«شاد و خوشحالند به خاطر نعمتی که خدا به آنان داده است و فضل و کرمی که او بدیشان روا دیده است. خداوند اجر و پاداش مؤمنان را ضایع نکرده و هدر نمیدهد، کسانی که پس از آن همه زخمهایی که خوردند و جراحتهایی که برداشتند، خدا و پیغمبر را اجابت کردند و برای کسانی از آنان که نیکی کردند پاداش بزرگی است، همان کسانی که برخی از مردم به ایشان گفتند: مردمان برای جنگ با شما گرد آمده اند پس از آن بترسید، ولی این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و نیکو حمایتگری است، پس با نعمت و بخششی از جانب خدا از میدان نبرد بازگشتند، در حالی که هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود و همچنان خشنودی خدا را پیروی کردند و خداوند دارای بخشش عظیم است».
پیامبر بزرگوار اسلام فرمود: «حسن ظن به خداوند از عبادت اوست»([۱]).
به روایت ابوهریره رضی الله عنه که حضرت رسول صلی الله علیه و سلمفرمود: «کسانی داخل بهشت میشوند که دلشان مانند دلهای پرندگان است».
در معنایش گفته شده: ایشان کسانی هستند که به خدا توکل دارند.
از حضرت عمر رضی الله عنه روایت شده، گفت: از حضرت رسول شنیدم، فرمود: «اگر شما آنچنان که شایسته توکل است، بر خداوند توکل و اعتماد داشته باشید، روزیِ شما را میدهند، همچون پرندگان که در گرسنگی، شب را به روز سپری میکنند و در آخرِ روز، از رزقِ خدا با شکم پر برمیگردند»([۲]).
حضرت إبراهیم علیه السلام که در آتش انداخته شد، آخر گفتارش این بود: «حسبی الله ونعم الوکیل»: «خداوند برای من کافی است و نیکو نگهبانی است».
خدا او را نجات داد و آتش را بر او سرد و بیآسیب نمود.
و در روایت جابر بن عبدالله میگوید: «با پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلمبه غزوۀ ذات الرقاع رفته بودیم، چون به درختی سایهدار رسیدیم آن را برای حضرت صلی الله علیه و سلمآماده کردیم. مردی از مشرکین در حالی که شمشیر رسول الله به درخت آویزان بود، آن را برگرفت و به حضرت گفت: از من نمیترسی.
پیامبر فرمودند: نه!.
گفت: چه کسی تو را نجات میدهد؟
فرمود: الله، سپس شمشیر از دست شخص مشرک افتاد. رسول خدا صلی الله علیه و سلمشمشیر را گرفت. فرمود: چه کسی تو را از من بازمیدارد؟
مرد گفت: شما بهترین گیرنده باش. حضرت رسول الله صلی الله علیه و سلمفرمود: آیا شهادت میدهی که مبعود بر حقی جز الله نیست و من رسول خدا هستم؟
گفت: نه، ولی با تو پیمان میبندم که با تو نجنگم و با کسانی که با تو میجنگند همراهی نکنم. پیامبر صلی الله علیه و سلماو را آزاد کرد.
مرد به نزد رفقایش رفت و گفت: من از نزد بهترین مردم پیش شما آمدهام».
حضرت رسول صلی الله علیه و سلممیخواست توکل را، راه و روش و شعار مسلمانان قرار دهد، و مسلمانان را با دعاهای صبح آن هنگامی که از منزل بیرون میروند ارشاد میکرد که این دعاها را بخوانند، چون بیداری دل در پی داشته و توجه انسان را به سوی خدای یگانه جلب میکند.
از ام سلمه ام المؤمنینل روایت شده: چون پیامبر صلی الله علیه و سلمهنگامی که از منزل بیرون میآمد میگفت:
«بِسْمِ اللهِ، تَوَکَّلتُ عَلَى اللهِ، اَلَّلهُمَّ إِنِّی أعوذُ بِکَ أَنْ أَضِلَّ أَوْ أُضَلَّ أَوْ أَزِلَّ أَوْ أُزَلَّ أَوْ أَظْلِمَ أَوْ أُظْلَمَ أَوْ أَجْهَلَ أَوْ یُجْهَلَ عَلَىَّ»([۳]).
«به نام خدا، توکل بر خدا نمودم، بار خدایا! به تو پناه میبرم از این که گمراه کنم یا گمراه شوم، لغزش کنم یا دیگری را بلغزانم و یا ظلم کنم و یا بر من ظلم شود و یا کار ظالمانهای انجام دهم یا بر من انجام داده شود».
از حضرت انس رضی الله عنه روایت شده که حضرت رسول صلی الله علیه و سلمفرمود: «کسی هنگام بیرون آمدن از منزل بگوید: به نام خدا، بر خدا توکل کردم، هیچ حولی از گناه و قوتی از طاعت نیست مگر از جانب و واسطه خدا باشد، به او گفته میشود: هدایت شدی، و کارهایت رو براه شد و شیطان از تو دور شد»([۴]).
از ابودرداء رضی الله عنه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و سلمفرمود: «کسی که هرروز صبح و شبانگاه هفت مرتبه بگوید: خداوند برای من کافی است و خدایی نیست جز او و توکلم بر اوست و او پروردگار عرش اعلا است؛ خداوند متعال او را از غصه دنیا و آخرت محفوظ میدارد».
از طلق بن حبیب روایت شده، یک نفر نزد ابودرداء رضی الله عنه آمد و گفت: منزل شما آتش گرفته، گفت: نگرفته، چون با کلماتی که از رسول الله صلی الله علیه و سلمشنیدم، خداوند این کار را نمیکند. فرمود: هرکس این کلمات را اول وقت روز بخواند تا شبانگاه هیچ مصیبتی به او نمیرسد و کسی که در آخر وقت روز بخواند تا صبحگاه هیچ چیزی به او نمیرسد:
«اللهم أنت ربی، لا إله إلا أنت، علیک توکلت وأنت رب العرش العظیم، ما شاء اللّه کان ولم یشأ لم یکن، ولا حول ولا قوه إلا باللّه العلی العظیم أعلم أن اللهَ على کل شیء قدیر، وأن اللّه قد أحاط بکل شیء علماً، اللهم إنی أعوذ بک من شر نفسی ومن شر کل دابه أنت آخذ بناصیتها، إن ربی على صراط مستقیم».
«بار الها! تو پروردگار منی، به جز تو خدایی نیست، به تو توکل دارم، تو پروردگار عرش اعلایی، هرچه خدا اراده کند، میشود و گرنه نمیشود، هیچ قدرتی و توانایی نیست الا برای خدای بزرگ نباشد، آگاه باش خدا بر تمام اشیاء تواناست و خداوند همواره بر هرچیز اطلاع کامل دارد. خداوندا! به تو پناه میبرم از شر نفسم که تو آن را درست کردهای، به تو پناه میبرم از شر هر جنبدهای که مهار هستیش در دست توست، که پروردگار من بر صراط مستقیم است».
و در بعضی روایات آمده که ابودردا رضی الله عنه گفت: با ما بیایید، باهم رفتند به سوی منزل ابودرداء که اطراف منزل او آتش گرفته بود و منزل او سالم بود.
حضرت رسول صلی الله علیه و سلمبه برّا وصیت کرد و فرمود: «هنگامی که به خوابگاه بروی، وضو بگیر و به پهلوی راست بخواب و این دعا را بخوان:
«اللَّهُمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِى إِلَیْکَ». «پروردگارا! خودم را به تو تسلیم کردم».
«وَوَجَّهْتُ وَجْهِى إِلَیْکَ». «روی خود را به سوی تو گردانیدم».
«وَفَوَّضْتُ أَمْرِى إِلَیْکَ». «کارم را به تو واگذار کردم».
«وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِى إِلَیْکَ». «پشت و پناه من تویی».
«رَغْبَهً وَرَهْبَهً إِلَیْکَ». «میل و بیمیلیم به توست».
«لاَ مَلْجَأَ وَلاَ مَنْجَا مِنْکَ إِلاَّ إِلَیْکَ». «پناه و پناهگاهی نیست الا پناه تو نباشد».
«آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذِى أَنْزَلْت» «به کتابی که تو نازل کردی ایمان دارم».
«وَنَبِیِّکَ الَّذِی أرْسَلْتَ» «و به نبیای که تو فرستادی ایمان دارم».
سپس فرمود: هنگام مردن مرا بر فطرت اسلام بمیران و این کلمات را آخر سخنت بگردان».
[۱]– روایت ابوداود و ترمذی و حاکم.
[۲]– روایت ترمذی.
[۳]– روایت ابوداود و ترمذی، و قال حدیث حسن صحیح.
[۴]– روایت ابوداود و نسائی و ترمذی. حدیث حسن.