ضرورت توکل

انسان در زندگی هرچه زرنگ و شجاع هم باشد مشکلاتی در زندگی از قبیل سختی‌ها و دشواری‌ها و خوف و ترس و درد و اَلَم روحی برایش پیش می‌آید، پس نباید به خود و زندگی امید زیادی داشته باشد. بنابراین، با این همه اضطراب و ترس و لرز در دوران زندگی، توانایی آن را ندارد که به تنهایی خودش را اهل سعادت قرار دهد و نفعی برای غیر خود داشته باشد؛ پس قدرت مادی و ادبی کم‌رنگ شده و چیزی بی‌اعتبار می‌باشد، و زندگی هرچند لذت‌بخش باشد، برای انسان موجب خوشبختی نیست. چون او توانایی کامل در ادارۀ حیات را ندارد، مگر به سکینه و آرامش قلبی و عافیت بدنی، و آن در گرو اعتماد به ذات الله و حسن ظن و توکل به اوست که باید تمام کارهایش را به خداوند بسپارد. در حدیث قدسی آمده است:

«أَنَا عِنْدَ ظَنَّ عَبْدِى بِى، وَأَنَا مَعَهُ حِیْنَ یَذْکُرُنِى».

«رحمت من قرین گمان بندۀ من است، هرگاه مرا یاد کند با او هستم».

پس توکل به خدا، ضروری و لازم است و هیچکس از آن بی‌نیاز نیست؛ عالم و عامل، مرد و زن، حاکم و محکوم و کوچک و بزرگ، چون اجتماع احتیاج مبرم به دست قوی و توانایی دارد که در هنگام گرفتاری و ناگواری‌ها همکار و مددکار باشد.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …