(۱۵۳) از چیزهای عجیب شیعه یکی این است که وقتی در مسألهای اختلاف کنند و در آن دو قول باشد. و یک قول گوینده اش مشخص باشد و قولی دیگر گوینده اش معلوم نباشد، از دیدگاه شیعه همان قول درست است که گوینده اش مشخص نیست زیرا آنها گمان می برند که شاید گفته امام معصوم است! و شیخ شیعه الحر عاملی از آنها انتقاد مى کند و با تعجب می گوید: «و اینکه می گویند باید فرد ناشناختهای در آن باشد عجیبتر است، چه دلیلی بر آن دارند؟ و چگونه می دانند که گوینده آن امام معصوم بوده است و از کجا این گمان می رود»[۱].
(۱۵۴) شیخ شیعه المجلسی می گوید: «روبرو ایستادن با قبر لازم است گر چه برخلاف جهت قبله باشد»[۲]، یعنی وقتی به زیارت ضریح های خود مى روند و دو رکعت نماز زیارت مى خوانند باید رو به قبر بخوانند گرچه قبله در سمت دیگری باشد!!
عجیب است در کتاب های خودشان از مسجد قرار دادن و قبله قرار دادن قبرها نهی شده است و این از ائمه اهل بیت روایت شده است، اما آنها می گویند ائمه این را از روی تقیه گفته اند، چنان که در هر چیزی که بر خلاف میل شان باشد می گویند ائمه تقیه میکرده اند!
(۱۵۵) شیعه همواره حدیث غدیر و گفته پیامبر را تکرار می کنند که فرمود: «أذکرکم الله فی أهل بیتی». «شما را در مورد اهل بیت خود سفارش مى کنم» اما فراموش می کنند که اولین کسانی که با این وصیت نبوی مخالفت کرده اند خود شیعه هستند؛ زیرا با تعداد زیادی از اهل بیت دشمنی مى نمایند!
(۱۵۶) به شیعه گفته مى شود: اگر اصحاب نصّ خلافت علی را پنهان کردند فضایل او را نیز پنهان می کردند و چیزی در مورد فضائل علی روایت نمى کردند، و این بر خلاف واقعیت است، پس معلوم مى شود که اگر نص در مورد خلافت علی وجود میداشت اصحاب آن را نقل می کردند، چون که نص بر خلافت واقعه و رخداد بزرگی است و رخدادهای بزرگ باید خیلی معروف و مشهور شوند، و اگر اینگونه معروف و مشهور می بود موافق و مخالف آن را می دانستند.
(۱۵۷) شیعیان روایت می کنند که حسن عسکری پدر امام منتظرشان فرمان داده که خبر امام مهدی از همه پنهان شود به جز از افراد مورد اعتماد. و از طرفی برخلاف این می گویند که هر کس امام را نشناسد او خدا را نشناخته، و کسی دیگر غیر از خدا را میپرستد! و اگر در این حالت بمیرد بر کفر و نفاق مرده است![۳].
سپس چرا پدرش اینقدر متشدد بوده که براى شیعه چنین چیزهای سخت و دشوارى انتخاب کرده است؟!
(۱۵۸) شیعیان می گویند که خداوند عمر مهدیشان را به خاطر آنها صدها سال طولانی کرده چون که همه مردم و بلکه تمام جهان هستی به او نیاز دارند!
به آنها می گوییم اگر خداوند عمر انسانی را به خاطر آن که مردم به او نیاز دارند طولانی می کرد عمر پیامبر -صلى الله علیه وآله وسلم- را طولانی می نمود.
(۱۵۹) جعفر برادر حسن عسکری پدر امام غائب می گوید که برادرش فرزندی نداشته است شیعه سخن او را قبول نمى کنند. چون – به گفته آنها – او معصوم نیست[۴]، و سپس ادعای عثمان بن سعید را که می گوید حسن فرزندی داشته است قبول می کنند با اینکه عثمان هم معصوم نیست! این تناقض چه توجیهی دارد؟!
(۱۶۰) یکی از عقاید معروف شیعه عقیده «الطینه» است، که خلاصهاش این است که خداوند شیعیان را از خاک مخصوصی آفریده است و سنی ها را از خاکی دیگر آفریده است! و هر دو خاک به صورت مشخصی با هم مخلوط شده اند؛ و اگر شما میبینید که شیعهای مرتکب گناه مى شود به خاطر تاثیر آن خاک مخصوص سنیهاست! و اگر سنی درستکار و امانتدار است به خاطر تاثیر خاک شیعی است، و روز قیامت گناهان و بدیهای شیعیان جمع میگردند و بر سنّیها گذاشته می شوند! و نیکیهای اهل سنّت جمع می شوند و به شیعهها داده می شوند! شیعه فراموش کرده اند که این عقیده ساختگی و دروغین آنها با آنچه مذهب آنها در مورد قضا و قدر و کارهای بندگان گفته است تناقض و تضاد دارد؛ چون به اقتضای این عقیده بنده، بر انجام کارهایش مجبور است و اختیاری ندارد؛ چون کارهایش به اقتضای خاک سر می زند، با اینکه مذهبشان این است که بنده خودش کارش را میآفریند چنان که مذهب معتزله هم همین است!
(۱۶۱) علمای شیعه همواره بیان می کنند که انصار رضی الله عنهم دوستداران علی بوده اند و در جنگ صفین در لشکر علی قرار داشتند. به شیعه می گوییم: اگر چنین است چرا خلافت را به علی ندادند و خلافت را به ابوبکر سپردند؟! هرگز پاسخ قانعکنندهای ندارند. دیدگاه و نظر انصار و مهاجرین از نظر و دیدگاههای همه ما درستتر است؛ و این گروه مؤمن بین خلافت و بین ارتباط عاطفی با خویشاوندان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرق می گذارند.
بنابراین مى بینیم که کتاب های شیعه که انصار را می ستایند و دوشادوش ایستادن آنها را در کنار علی در جنگ صفین تمجید می کنند، همین کتاب ها آنها را مرتد می نامند و می گویند در واقع سقیفه به عقب باز گشتند و مرتد شدند!