سؤالاتى که باعث هدایت جوانان شیعه شد (۲)

(۱۷۱) جنایتی که از دیدگاه شیعیان اصحاب مرتکب شده اند این است که به گفته آنها اصحاب از ولایت علی منحرف شدند و خلافت را به نسپردند، بنابراین از دیدگاه شیعه عادل و درستکار نیستند. سؤال این است که شیعیان چرا در مورد فرقه هاى دیگر شیعه مانند فطحیه و واقفه که امامت بعضی از ائمه را قبول ندارند چنین نمی گویند؟! بلکه از افراد این فرقه‌ها دلیل می گیرند و آنها را عادل می دانند[۸]! این تناقض دلیلش چیست؟!

(۱۷۲) منابع شیعیان به اتفاق می گویند که ائمه تقیه می‌کرده اند و تقیه یعنی اینکه امام غیر از آنچه در دل دارد چیزی دیگر را اظهار کند، و گاهی ممکن است سخنی بگوید که حق نیست.

و کسی که تقیه مى کند معصوم نیست، چون حتماً دروغ خواهد گفت، و دروغ یک گناه است!

(۱۷۳) کلینی نقل مى کند که یکی از یاران امام علی رضی الله عنه از امام خواست تا آنچه را که خلفای گذشته خراب و فاسد کرده اند اصلاح کند، اما علی نپذیرفت و گفت اگر این کار را بکند لشکریانش از اطراف او پراکنده خواهند شد[۹]، با اینکه تهمت‌هایی که شیعیان به خلفای قبل از علی (ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم) می زنند شامل چیزهایی است که مخالفت با قرآن و سنت است. آیا ترک کردن علی این مخالفت‌ها را با عصمتی که شیعه ادعا می کنند همخوانی دارد؟!

(۱۷۴) عمر رضی الله عنه قبل از وفاتش شورای شش نفره‌ای را تعیین کرد، سپس سه نفر از آنها دست کشیدند، و سپس عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه کنار کشید و عثمان و علی رضی الله عنهما باقی ماندند، پس چرا علی از همان اوّل نگفت که درباره او به خلافت وصیت شده است؟! آیا بعد از وفات عمر رضی الله عنه از کسی می ترسید؟!.

(۱۷۵) در نهایت تعجب باید بگوییم که شیعه روایاتی را جعل کرده اند که متضمن اسامی امامان شیعه، بعد از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم تا مهدی مى باشند و با این وجود بعضی از مراجع تقلید بزرگ معاصرشان وجود چنین نصی درباره اسامی امامان را انکار می کنند، مثلاً الخویی می گوید: «روایات متواتر نقل شده از طریق سنّی و شیعه، تعداد امامان را از نظر تعداد دوازده نفر معرفی کرده ‌اند ولی ذکر سلسله‌ وار اسامی آنها در روایات نیست»[۱۰].

(۱۷۶) همچنانکه معلوم است شیعه ادعا می کنند که اکثر صحابه رضی الله عنهم بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مرتد شدند و وقتی از آنها پرسیده شود: مادامی که علی رضی الله عنه بانص صریح پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم جانشین وی معرفی شده بود، پس چرا بعد از وفات حضرت، ادعای خلافت و امامت نکرد؟ شیعیان در پاسخ به این سؤال دچار تناقض می شوند و ادعا می کنند که علی از ترس مرتد شدن صحابه رضی الله عنهم سکوت نمود!! در کتاب «الکافی» از امام باقر روایت شده که: «وقتی مردم بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با ابوبکر بیعت کردند، تنها چیزیکه باعث شد علی مردم را به سوی خود نخواند این بود که مراعات حال مردم را کرد [زیرا] ترسید که مردم مرتد شوند و به بت‌پرستی برگردند»[۱۱].

(۱۷۷) چنانکه گذشت شیعه گمان می کنند نصی در مورد امامت امامانشان وجود دارد ولی روایات بیشماری در کتابهایشان وجود دارد که منافی این گمان است و استاد فیصل نور در کتاب «الإمامه والنص» این روایات را جمع و صحت و سقم آنها را بیان کرده و منبع خوبی برای مراجعه محققان است.

در پایان از خداوند متعال مى خواهم که این سؤالات را برای جوانان شیعه وسیله منفعت گرداند.

و آن را کلید خیری قرار داده که آنان را به دروازه حق و حقیقت راهنمایی کند.

و آنها را برای طلب حق و تمسک به آن برانگیزاند، و امیدوارم در این راه از سرزنش سرزنش‌کنندگان نهراسند.

و از خواننده گرامی مى خواهم که اگر نکته‌ای ناگفته به ذهنش رسید، آن را به اینجانب گوشزد نماید تا إن شاء الله در چاپهای بعدی اضافه گردد.

وصلى الله على نبینا محمد وآله وصحبه وسلم.

[۱]- الشیعه فی التاریخ ص ۴۴-۴۵٫

[۲]- منهاج الکرامه ص ۷۲-۷۳٫

[۳]- اعیان الشیعه ۱/۲/ص ۶٫

[۴]- نهج البلاغه (شرح ابن ابی الحدید) ۶/۱۷۶٫

[۵]- نگا: بحار الانوار ۱۱/۶۰ و العالم الزلفی ص ۳۰۳٫

[۶]- العالم الزلفی ص ۳۰۳٫

[۷]- ودائع النبوه تهرانی ص ۱۵۵٫

[۸]- نگا: رجال الکشی ص ۲۷، ۲۱۹، ۴۴۵، ۴۶۵ و رجال النجاشی ص ۲۸، ۵۳، ۷۶، ۸۶، ۹۵، ۱۳۹ و جامع الرواه الأردبیلی۱/۴۱۳٫

[۹]- الروضه کلینی ص ۲۹٫

[۱۰]- صراط النجاه، ۲/۴۵۲ و نگاه: الامامه والنص، تألیف استاد فیصل نور، ص ۳۰۶٫

[۱۱]- الکافی، ۸/۲۹۵ و نگا: البحار، ۲۸/۲۵۵ و امالی الطوسی، ص ۲۳۴٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …