۲۹۲- «عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم: یَخْرُجُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ رِجَالٌ یَخْتِلُونَ الدُّنْیَا بِالدِّینِ، یَلْبَسُونَ لِلنَّاسِ جُلُودَ الضَّأْنِ مِنَ اللِّینِ، أَلْسِنَتُهُمْ أَحْلَى مِنَ السُّکَّرِ، وَقُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الذِّئَابِ، یَقُولُ اللَّهُ جل جلاله: أَبِی یَغْتَرُّونَ، أَمْ عَلَیَّ یَجْتَرِئُونَ؟ فَبِی حَلَفْتُ لَأَبْعَثَنَّ عَلَى أُولَئِکَ مِنْهُمْ فِتْنَهً، تَدَعُ الحَلِیمَ مِنْهُمْ حَیْرَانَ».
- «از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که گفت: پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: در آخر زمان انسانهایی خواهند آمد (در جامعه خواهند بود) که با نام دین، دنیا را به چنگ خواهند آورد، در ظاهر چنان خوب و مهربان و نرمخویند که گویی پشم گوسفند بر تن دارند (به ظاهر با مردم خوبند اما در باطن نسبت به آنها بد)، زبانهایشان در گفتار با مردم از شکر شیرینتر است، در حالی که دلهایشان نسبت به مردم همچون دلهای گرگانند، خداوند متعال [نسبت به آنها] میفرماید: آیا نسبت به [صبر] من فریب خورده و مغرور شدهاند، یا بر من جرأت پیدا کردهاند [که اینچنین با اوامر من مخالفت میکنند و محارم مرا نادیده میگیرند]؟ به ذاتم سوگند از خودشان چنان فتنهای را در میانشان به وجود میآورم (آنها را دچار فتنهای میکنم) که بردبارترینشان را سرگردان کند».
۲۹۳- «عَنْ عَبْدَ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و سلم قَالَ: إِنَّ اللَّهَ قَالَ: لَقَدْ خَلَقْتُ خَلْقًا، أَلْسِنَتُهُمْ أَحْلَى مِنَ العَسَلِ، وَقُلُوبُهُمْ أَمَرُّ مِنَ الصَّبْرِ، فَبِی حَلَفْتُ لَأُتِیحَنَّهُمْ فِتْنَهً، تَدَعُ الحَلِیمَ مِنْهُمْ حَیْرَانَ، فَبِی یَغْتَرُّونَ؟ أَمْ عَلَیَّ یَجْتَرِئُونَ؟».
- «از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت شده است که پیامبرصلی الله علیه و سلم فرمودند: خداوند میفرماید: افرادی را آفریدهام که [در برخورد با دیگران] زبانشان از عسل شیرینتر و دلهایشان از شیرهی گیاه صبر تلختر است. به ذاتم سوگند آنها را دچار فتنهای میکنم که بردبارترینشان را سرگردان کند. آیا [چنین افرادی] نسبت به [صبر] من فریب خورده و مغرور شدهاند یا بر من جرأت پیدا کردهاند؟»([۱]).
ترمذی میگوید: این حدیث حسن غریب است.
[۱]– «ختل» یعنی فریبدادن یا دروکردن گیاه از زمین، «یختلون الدنیا بالدین» یعنی به نام دین مردم را فریب میدهند تا دنیا و متاع آن را به چنگ آورند و چون با نام دین این کار را میکنند، مردم جرأت مقابله و حتی اعتراض را ندارد و اگر اعتراضی هم بکند او را منحرف و گمراه به دیگران معرفی خواهند کرد – معاذ الله.
منظور از «یلبسون للناس جلود الضأن من اللین» کنایه از این است که در ظاهر با مردم رفتار خوبی دارند و خود را مشفق آنها نشان میدهند، اما در باطن نسبت به آنها قصد خیری نمیکنند، بلکه همیشه در فکر مکر و حیله نسبت به آنها هستند، تا از این راه بهتر بتوانند به مقاصد خود که کسب دنیا میباشد، دست یابند. آنها فقط و فقط خود را دوست دارند و اگر اظهار محبتی هم نسبت به مردم میکنند، اغراض و اهداف دنیوی دارند.
این که میفرماید: «ألسنتهم أحلی من السکر وقلوبهم قلوب الذئاب» تفسیر جملهی قبل است و حال و کیفیت رفتار آنها با مردم را بیان میکند.
«أبی یغترون» یعنی آیا از حلم و بردباری من نسبت به تأخیر عذابشان بر خود فریب خورده و مغرور شدهاند و به خود نمیآیند و توبه نمیکنند؟ آیا این را نمیدانند که من جبَار و منتقم هستم و عدم تعجیل در عذابشان چیزی از آن را کم نمیکند و کار را تا جایی پیش بردهاند که به خود اجازه میدهند محارم مرا نادیده بگیرند و با اوامر من مخالفت کنند: «أم علی یجترئون».
در پایان حدیث، خداوند به ذاتش سوگند میخورد که چنان آنها را دچار عقاب و نتیجهی اعمالشان بکند که شایستهی آن باشند.