برخی در هنگام بیان عقیدهٔ اهل سنت و در موضوع صفت قرار گرفتن الله بر عرش، مسائل مهمی را یادآور شدهاند که ممکن است کسی که حقیقت عقیدهٔ اهل سنت را در مورد این صفت نمیداند، برایش ابهاماتی در این زمینه به وجود آید و گمان کند نصوص در این زمینه آن را نگفته و عقیدهٔ اهل سنت آن را نمیپذیرد.
از جملهٔ این مسائل:
اول: شایسته است در مورد اثبات صفت استواء بیان شود که قرار گرفتن الله بر عرش مانند قرار گرفتن مخلوقات نیست و الله متعال نیازی به عرش ندارد بلکه عرش به الله متعال نیازمند است همان گونه که تمامی آفریدهها اینگونه هستند.
شیخ الإسلام ابنتیمیه میگوید:
«شاید شخصی گمان کند که توصیف الله به قرار گرفتن بر عرش همانند قرار گرفتن انسان بر کشتی و چارپایان است؛ چنان که الله متعال فرموده: ﴿وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡفُلۡکِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡکَبُونَ ١٢ لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ﴾ [الزخرف: ١٢، ١٣] «و براى شما وسیله سوارى از کشتیها و دامها [و غیره] پدید آورد. تا بر پشت آنها قرار گیرید». در نتیجه گمان کند الله که بر عرش قرار دارد به آن محتاج است مانند کسی که به کشتی و چارپایان محتاج است که اگر کشتی غرق شود شخصی که بر آن است میافتد و اگر چارپا واژگون شود شخصی که روی آن قرار دارد به زمین میافتد و قیاس بگیرد که اگر عرش از بین برود پروردگار سبحانه و تعالی میافتد([۱])».
وی سپس میگوید: از آنجا که الله همانند آفریدگانش نیست، قرار گرفتنش بر عرش نیز مانند آفریدگانش نیست؛ بلکه میدانیم که وی از عرش و دیگر مخلوقاتش بینیاز است و همه محتاج او هستند از جمله عرش([۲]). و میدانیم که الله برخی از آفریدگانش را بالاتر از دیگری آفرید و بالاتر را محتاج پایینتر نگرداند، مثلاً هوا بالای زمین است و نیازی به این ندارد که زمین آن را حمل کند، و ابر نیز بر فراز زمین قرار دارد و نیازی ندارد زمین حملش کند، و آسمانها بالای زمین هستند و محتاج به قرار گرفتن بر روی زمین نیستند پس خداوند والا و بلندمرتبه، پروردگار و فرمانروای هر چیز زمانی که بالای تمامی آفریدههایش است چگونه به آفریدهها یا عرش خویش نیازمند باشند و چگونه این بالا بودنش مستلزم نیاز است در حالی که در مورد آفریدهها چنین لزومی وجود ندارد؟ و میدانیم که هر بینیازی یا صفت برتری که برای مخلوق ثابت شود، خالق ـ سبحانه و تعالی ـ نسبت به آن سزاوارتر و اولیتر است([۳])».
[۱] – مجموع الفتاوی ۳/۴۹
[۲] – نگا: مصدر پیشین ۳/۵۰ و ۵/۲۶۲-۲۶۳
[۳] – مجموع الفتاوی ۳/۵۱-۵۲