تجمع گروهی از مسلمانان برای همکاری و همیاری در مسیر دعوت به سوی خداوند و امر به معروف و نهی از منکر، بزرگ ترین کمک به تحقیق اهدافی چون راهنمایی مردم به سوی خیر و نیکی و بیان راه رشد و سعادت برای آنها و … می باشد. چنانکه این اجتماع و گردهمایی به تحقیق نیرویی قوی و بازدارنده از دعوتگران به سوی خدا، کمک می کند.
اما با این همه، این تجمع تنها وسیله ای از وسایل دعوت به سوی خدا می باشد بنابراین وضعیت گروهی که گرد هم جمع شده اند، بررسی می شود. «پس اگر بر مبنای آنچه الله و رسولش بدان امر کرده اند، جمع شده اند بدون اینکه چیزی بر آن افزوده یا کاسته باشند، در این صورت مومنانی هستند که حقوق و وظایف تمام مسلمانان را دارند؛ و اگر بر آنچه الله و رسولش بدان امر کرده اند، چیزی افزوده یا از آن بکاهند، از جمله: تعصب در حق و باطل نسبت به کسی که به حزب آنها وارد شده باشد و اعراض از کسی که در حزب شان وارد نشود – چه بر حق باشد یا باطل- در این صورت چنین تجمعی در واقع همان تفرفه ای است که الله و رسولش آن را نکوهش کرده اند».[۱]
و شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می گوید: «باید در هر اجتماعی در عالم عنصر هم پیمانی و تحالف وجود داشته باشد. تفاوتی نمی کند این اجتماع، دو نفر یا بیشتر از دو نفر باشند. چرا که انسان ها نمی توانند زندگی کنند مگر با مشارکت هم در اموری که جلب منافع آنها و دفع ضرر از ایشان را به دنبال دارد. و اتفاق آنها بر این امر همان تعاقد و تحالف و هم پیمان شدن می باشد».[۲] و نیاز به تحالف و عقد قرار داد در قومی که اطاعت از فردی مشخص آنها را متفق و منسجم نکرده است، بیش تر احساس می شود. «و هر قومی که اطاعت از فردی، در تمام امور آنها را متفق و منسجم نکرده است، باید در آنچه فرد مورد اطاعت (مطاع) آنها را بدان امر نکرده است، هم پیمان شوند».[۳]
و همچنین می گوید: «و آنچه بر مبنای اتفاق و عقد قرارداد تعیین شده است، چون امری شرعی می باشد، وفای به آن واجب است. چرا که شریعت از افعالی تشکیل شده که: برخی در برابر الله واجب است و برخی بر مردم نسبت به هم واجب است. و گاهی با امر خداوند واجب می شوند و گاهی با عقد و قرارداد واجب می شود مانند نذر و قراردادهای معاوضه ای و مشارکتی؛ بنابراین هیچ واجبی در شریعت نیست مگر بر مبنای شریعت یا عقد قرارداد».[۴]
و همچنین می گوید: «برای هیچکس جایز نیست که از دیگری عهد و پیمان بگیرد که در هر آنچه او می خواهد با وی موافق باشد. و با کسی که او دوست دارد دوستی کند و با کسی که با او دشمنی کند، او نیز دشمنی کند، بلکه هرکس چنین عهد و پیمانی را مطرح کند، عمل وی از جنس عمل چنگیز خان[۵] و امثال وی می باشد. کسانی که موافقان خود را دوست و مخالفان خود را دشمن و متجاوز می پندارند. بلکه بر همه ی آنها و پیروان شان عهد و پیمان الله و رسولش واجب است، چنانکه باید از الله و رسولش اطاعت کنند و آنچه الله و رسولش بدان امر نموده، انجام دهند و آنچه را الله و رسولش حرام کرده اند، حرام بدانند و حقوق مسلمانان را چنانکه الله و رسولش امر کرده اند، رعایت کنند».[۶]
[۱] – مجموع الفتاوی، شیخ الاسلام: ۱۱/۹۲-۹۳
[۲] – جامع الرسائل: ۲/۳۰۶-۳۰۷
[۳] – نگا: شیخ الاسلام، جامع الرسائل: ۲/۳۰۹
[۴] – همان
[۵] – چنگیز خان رهبر مغول ها بود. رهبران تاتار از نسل او بودند که به سرزمین مسلمانان یورش آوردند. وی در سال ۱۱۶۷ م متولد و در سال ۱۲۲۷ م فوت شد. نگا: الموسوعه العربیه المیسره، ص: ۶۵۰
[۶] – الفتاوی: ۲۸/۱۶