۱- «توسلوا بجاهی، فان جاهی عندالله عظیم»:[۱] «به جاه و مقام من توسل بجویید که نزد خداوند بزرگ است».
۲- «افضل الایام یوم عرفه اذا وافق یوم الجمعه»:[۲] «برترین روزها، روز عرفه است زمانی که موافق با روز جمعه باشد. چنین روزی از هفتاد حج در غیر جمعه برتر است».
۳- «لَوْلَاکَ (مُحَمَّدُ)، لِمَا خَلَقْتُ آدَمَ»:[۳] «اگر تو ای محمد نبودی، هستی را خلق نمی کردم».
۴- «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین»:[۴] «درحالی که آدم در میان آب و گل بود، من پیامبر بودم».
۵- «طاعه المراه ندامه»:[۵] «اطاعت از زن برابر است با ندامت و پشیمانی».
۶- «اخْتِلَافِ أُمَّتِی رَحْمَه»:[۶] «اختلاف امت من رحمت است».
۷- «اصحابی کَالنُّجُومِ بِأَیِّهِمُ اقْتَدَیْتُمُ اهْتَدَیْتُمْ»:[۷] «اصحاب و یاران من چون ستارگان هستند، به هریک از آنها اقتدا کنید، هدایت می شوید».
۸- «اذا مات الرجل منکم، فدفنتموه، فلیقم احدکم عند راسه، فلیقل: یا فلان بن فلان! فانه سیسمع؛ فلیقل: یا فلان بن فلانه، فانه سیستوی قاعدا، فلیقل: یا فلان بن فلانه، فانه سیقول: ارشدنی، ارشدنی؛ رحمک الله؛ فلیقل: اذکر ما خرجت علیه من الدار الدنیا: شهاده ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا عبده و رسوله و ان الساعه آتیه لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور فان منکرا و نکیرا، یأخذ کل واحد منهما بید صاحبه، و یقول له: ما صنع عند رجل قد لقن حجته؟ فیکون الله حجیجهما دونه»:[۸] «چون کسی از شما فوت شد، باید او را دفن کنید و یکی از شما مقابل سر وی بایستد و بگوید: ای فلان فرزند فلان؛ چرا که او می شنود. پس باید بگوید: ای فلان بن فلان؛ این بار وی می ایستد. سپس باید بگوید: ای فلان بن فلان، این بار وی خواهد گفت: خداوند بر تو رحم کند، مرا راهنمایی کن، مرا راهنمایی کن. پس باید بگوید: «آنچه را که با آن از دنیا خارج شدی، ذکر کن: گواهی بر اینکه معبود برحقی جز الله نیست، یکتاست و شریکی ندارد و اینکه محمد بنده و فرستاده اوست. و قیامت آمدنی است و در این تردیدی نیست و اینکه خداوند کسانی را که در قبرها هستند، برانگیخته می کند. در اینصورت نکیر و منکر هریک دست دیگری را گرفته و به او می گوید: نزد مردی که حجت وی به او تلقین شده چه می کنی؟ پس خداوند حجت آن دو می باشد».
۹- «مَنِ اکْتَحَلَ بالْإِثْمَدِ یَوْمَ عَاشُورَاءَ لَمْ یَرْمَدْ أَبَدًا»:[۹] «هرکس در روز عاشورا سورمه به چشم کشد، هرگز فقیر نمی شود».
۱۰- «خلق الورد الابیض من عرقی، وخلق الورد الاصغر من عرق البراق»:[۱۰] «گل سفید از عرق من و گل زرد از عرق براق خلق شده است».
۱۱- «إِذَا انْتَهَى أَحَدُکُمْ إِلَى الصَّفِّ وَقَدْ تَمَّ، فَلْیَجْذِبْ إِلَیْهِ رَجُلًا یُقِیمُهُ إِلَى جَنْبِهِ»:[۱۱] «چون یکی از شما به صفوف نماز رسید درحالی که صف ها بسته شده بودند (و او به تنهایی در پشت صف ها بود) باید کسی را از صف جلو به کنار خود بیاورد».
۱۲- «إِذَا سَمِعْتُمْ بِجَبَلٍ زَالَ عَنْ مَکَانِهِ، فَصَدِّقُوا، وَإِذَا سَمِعْتُمْ بِرَجُلٍ تَغَیَّرَ عَنْ خُلُقِهِ، فَلَا تُصَدِّقُوا بِهِ، وَإِنَّهُ یَصِیرُ إِلَى مَا جُبِلَ عَلَیْهِ»:[۱۲] «چون شنیدید کوهی از جای خود جابجا شد، این خبر را تصدیق کنید اما اگر شنیدید که اخلاق شخصی تغییر کرده است، آن را تصدیق نکنید؛ چرا که او چنان خواهد بود که سرشته شده است».
۱۳- «مَنْ حَدَّثَ حَدِیثًا فَعَطَسَ عِنْدَهُ فَهُوَ حَقٌّ»:[۱۳] «هرکس حدیثی را روایت کرد و نزد وی عطسه زده شد، آن حدیث حق است».
[۱] – اصلی ندارد. سلسله الضعیفه، آلبانی: ۱/۳۰٫ و شیخ الاسلام در القاعده الجلیله به این امر تصریح کرده است.
[۲] – باطل است و اصلی ندارد. السلسله الضعیفه، آلبانی: ۱/۲۴۵
[۳]– حدیث موضوع است. السلسله الضعیفه: ۱/۲۹۹، چنانکه صنعانی در احادیث الموضوعه و سیوطی در اللائی: ۲۷۲ می گوید.
[۴] – حدیث موضوع است. السلسله الضعیفه: ۱/۳۱۶
[۵] – موضوع؛ السلسله الضعیفه: ۱/۴۳۲
[۶] – اصلی ندارد. السلسله الضعیفه: ۱/۷۶
[۷] – موضوع: السلسله الضعیفه: ۱/۷۸
[۸] – منکر، السلسله الضعیفه: ۲/۶۴
[۹] – موضوع، السلسله الضعیفه: ۲/۸۹
[۱۰] – موضوع؛ السلسله الضعیفه: ۲/۱۸۷
[۱۱] – ضعیف؛ السلسله الضعیفه: ۲/۳۲۱
[۱۲] – ضعیف، السلسله الضعیفه: ۱/۱۶۷
[۱۳] – باطل، السلسله الضعیفه: ۱/۱۶۷