الف) دلایل قرآنی:
۱- خداوند متعال می فرماید : «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا» (نساء: ۸۲) «آیا در قرآن نمیاندیشند؟ که اگر از سوی غیر الله بود، قطعاً اختلاف بسیار در آن مییافتند».
این جریر طبری رحمه الله می گوید: «یعنی ای پیامبر، آنچه از تنزیل نزد آنها آوردی، از سوی پروردگارشان می باشد و دلیل آن نظم و ترتیب و انسجام معانی و بهم پیوستگی احکام آن و همچنین تایید بخش های آن با تصدیق یکدیگر و گواهی بخش های مختلف آن نسبت به تحقیق بخش های دیگر می باشد. اما اگر این قرآن از جانب غیرالله بود، حتما احکام آن پراکنده و نامنسجم و معانی آن با یکدیگر در تناقض بود و بخش های آن از فساد یک دیگر پرده بر می داشتند».[۱]
۲- خداوند متعال می فرماید: «أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا» (نساء: ۵۹) «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! از الله اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت کنید و صاحبان امرتان را (نیز اطاعت کنید) و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به الله و پیامبر بازگردانید؛ اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجامتر است».
امام شاطبی رحمه الله می گوید: «این آیه به صراحت راه حل پایان یافتن و برون رفت از اختلاف را مراجعه به شریعت عنوان می کند و بیانگر این مطلب است که تنازع و اختلافی در شریعت وجود ندارد. چون کسانی را که با هم اختلاف کرده اند، به مراجعه به شریعت فرا می خواند و دلیل این مراجعه جز رفع اختلاف نیست؛ و اختلاف برطرف نمی شود مگر با مراجعه به یک چیز؛ اما اگر بر فرض مثال، در شریعت اقتضای اختلاف وجود داشت، دیگر مراجعه به آن رفع اختلاف را در بر نداشت و چنین ادعایی باطل است».[۲]
ب) سنت نبوی:
عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت می کند که می گوید: «من و برادرم در مجلسی نشسته بودیم که از شترهای سرخ مو برایم محبوب تر بود؛ من و برادرم در این مجلس حاضر شدیم درحالی که پیرمردانی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم بر یکی از دروازه های (مجلس) نشسته بودند، پس ناپسند شمردیم که بین آنها فاصله بیندازیم، پس در گوشه ای نشستیم که آیه ای از قرآن ذکر شد. سپس چنان در مورد آن به جدال و بحث پرداختند که صدای شان بالا گرفت؛ در نتیجه رسول خدا با عصبانیت و درحالی که چهره ی مبارکش دگرگون شده بود خارج شده و به سوی آنها خاک پاشیده و فرمود: «مَهْلًا یَا قَوْمِ، بِهَذَا أُهْلِکَتِ الْأُمَمُ مِنْ قَبْلِکُمْ، بِاخْتِلَافِهِمْ عَلَى أَنْبِیَائِهِمْ، وَضَرْبِهِمُ الْکُتُبَ بَعْضَهَا بِبَعْضٍ، إِنَّ الْقُرْآنَ لَمْ یَنْزِلْ یُکَذِّبُ بَعْضُهُ بَعْضًا، بَلْ یُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضًا، فَمَا عَرَفْتُمْ مِنْهُ، فَاعْمَلُوا بِهِ، وَمَا جَهِلْتُمْ مِنْهُ، فَرُدُّوهُ إِلَى عَالِمِهِ»: «آرام باشید؛ با چنین رفتاری بود که امت های پیش از شما هلاک و نابود شدند، به سبب اختلاف کردن در مورد پیامبران شان و رد کردن بخشی از کتاب با بخش دیگر؛ قرآن چنین نازل شده که بخشی از آن بخش دیگر را تکذیب کند بلکه بخش های مختلف آن یکدیگر را تفسیر می کنند. پس آنچه از قرآن دانستید، بدان عمل کنید و آنچه را نفهمیدید و ندانستید، توضیح و تفسیر آن را به کسی که می داند، بازگردانید و به او بسپارید».[۳]
وجه دلالت این حدیث: رسول خدا به خاطر عملکرد و رفتار صحابه ناراحت شدند، چرا که دلایل شرعی را مخالف با یکدیگر می دیدند و بخشی را با بخشی دیگر در تعارض متصور بودند، پس رسول خدا بیان فرمود که چنین عملکرد و رفتاری در تعامل با نصوص، راه هلاکت و نابودی می باشد. و بخش های مختلف قرآن یکدیگر را تصدیق می کنند و باید اینچنین و با این نگاه فهمیده شده و بدان استدلال شود.
[۱] – جامع البیان، طبری: ۵/۱۷۹
[۲] – الموافقات: ۴/۱۱۹؛ الاعتصام: ۲/۳۰۹-۳۱۰
[۳] – مسند احمد: ۶/۲۴۳ : ۶۷۰۲؛ شیخ آلبانی در تعلیقش بر عقید ی طحاوی آن را صحیح می داند.