ترجمه: عادل حیدری
شخصی به نزد ابراهیم بن ادهم آمد و عرض کرد : ای شیخ ، نفسم مرا وادار به ارتکاب گناه می کند مرا پندی ده.
ابراهیم خطاب به وی فرمود: آنگاه که نفست تو را وادار به نافرمانی ومعصیت پروردگار نمود ، او را اطاعت نموده و گناه کن وهیچ باکی بر تو نیست اما به چند شرط.
مرد گفت: آنها را برایم بازگو کن.
ابراهیم فرمود: هرگاه خواستی مرتکب گناه شوی در جایی مخفی شو که خداوند تو را نبیند.
مرد گفت : سبحان الله…..چگونه خود را از او مخفی کنم در حالیکه هیچ چیزی از او پوشیده نمی ماند.
سپس ابراهیم گفت: سبحان الله….. آیا شرم نمی کنی که نافرمانی خدا را انجام دهی در حالیکه او تو را می بیند.
مرد ساکت شد و فرمود: بیشتر بازگو.
ابراهیم فرمود: اگر خواستی معصیت پرودگار را انجام دهی بر روی زمین او این کار را نکن.
مرد گفت: سبحان الله….. کجا بروم در حالیکه تمام گیتی از آن اوست.
ابراهیم فرمود: آیا از نافرمانی خدا شرم نمی کنی در حالیکه بر روی زمینش زندگی می کنی؟
مرد گفت: دیگر باز گو.
ابراهیم فرمود: هرگاه خواستی معصیت پروردگار را انجام دهی از روزی اش مخور.
مرد گفت: سبحان الله …. چگونه زندگی کنم در حالیکه تمام نعمتها از جانب او می باشد.
ابراهیم فرمود: آیا شرم نمی کنی معصیت خدا را انجام دهی در حالیکه او آب وغذایت را روزی ات می گرداند ونیرویت را حفظ می نماید.
مرد گفت: بیشتر باز گو.
ابراهیم فرمود: هنگامی که معصیت پروردگار را انجام دادی سپس فرشتگان به نزدت آمدند تا تو را با خود به درون آتش جهنم ببرند همراه آنها نرو.
مرد گفت: سبحان الله…. مگر من از چنین قدرتی بر خوردار هستم که بر آنها غالب شوم ؟ بلادرنگ مرا با خود خواهند برد.
ابراهیم فرمود: هنگامی که گناهانی را که مرتکب شده ای و در کارنامه اعمالت ثبت شده اند می خوانند آنها را انکار کن.
مرد گفت: سبحان الله…. پس کجایند فرشتگانی که اعمال انسان را می نویسند و مراقب کردار او هستند ، وکجایند شاهدانی که به سخن در خواهند آمد؟!!
سپس آن مرد گریست و راه بازگشت را در پیش گرفت در حالیکه این جملات را تکرار می کرد: پس کجایند فرشتگانی که اعمال انسان را می نویسند و مراقب کردار او هستند ، وکجایند شاهدانی که به سخن در خواهند آمد؟!!