پاسخ اول شیعه:
این روایت در بسیاری از کتابهای اهل سنت نقل شده که حتی میتوان در باره آن ادعای تواتر کرد ؛ چنانچه برخی از علمای اهل سنت به این مطلب تصریح کردهاند. از آنجایی که دو کتاب بخاری و مسلم، صحیحترین کتابهای اهل سنت بعد از قرآن به شمار میآیند، ما فقط روایاتی را که در این دو کتاب آمده، نقل و نتیجهگیری خواهیم کرد.
محمد بن اسماعیل بخاری در الجامع الصحیح مینویسد:
عَنْ سَعْدٍ قَالَ سَمِعْتُ إِبْرَاهِیمَ بْنَ سَعْدٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ النَّبِی صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ لِعَلِی أَمَا تَرْضَى أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى.
صحیح البخاری، ج ۴ – ص ۲۰۸٫
رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله خطاب به حضرت على علیه السّلام فرمود: آیا خرسند نیستى از این که منزلت تو در نزد من، مساوى با منزلت هارون علیه السّلام در نزد موسى علیه السّلام باشد ؟.
حاکم حسکانی از بزرگان اهل سنت، بعد از نقل حدیث منزلت مینویسد:
این همان حدیث منزلت است که شیخ ما (استاد ما) ابوحازم حافظ (درباره اش) مى گفت: من آن را به پنج هزار سند استخراج کرده ام.
شواهد التنزیل – الحاکم الحسکانی – ج ۱ – ص ۱۹۵ – ۱۹۶٫
پاسخ اهل سنت:
این حدیث دربخاری و مسلم آمده یعنی صحیح تر ین احادیث ماست و «لوءلو ومرجان» است
این مژده را بشما بدهم که حتی ما حدیث های بهتر از این در باره فضایل علی رضی الله عنه داریم
منتهی تبلیس ابیلیسانه شیعه این است که فقط احادیثی که در مدح علی رضی الله عنه است را برجسته میکند تا مقصود فاسد خود را حاصل کند.
درست مثل فرقه ای که منکر پیامبری عیسی و ابراهیم و نوح باشد و هی آیاتی از قرآن را که در مدح موسی است را برای ما شاهد بیاورند
این روش فقط بچه ها را مبفریبد و متاسفانه اهل تشیع را فریفته اند! آیا اونها کودکند؟!
از حسکانی که بقول او عالم اهل سنت است ( که البته نیست ) سخنی نقل کرده که سنی ها ۵۰۰۰سند در باره ای حدیث دارند!
پس چرا میگویید سنیها حدیث جعل کرده اند؟
۵۰۰۰ سند شوخی است ؟ پس چرا میگویید اهل سنت دشمن علی هستند؟ ۵۰۰۰ سند شوخی است ؟ یک سند هم اقامه حجت میکند و دلیل میشود بر خوبی اهل سنت و تو میگویی ما ۵۰۰۰ سند درباره مدح علی رضی الله عنه ، آنهم در یک حدیث، پس دعوای تو با ما بر سرچیست؟!
دعوا بر سر این است بخوانید:
پاسخ دوم شیعه:
این فضیلت آن قدر برای دشمنان رسول خدا گران آمده است که مثل همیشه دستان امانت دار آنها روایت را طوری تغییر داده اند که قلب هر منصفی را میسوزاند و از طرف دیگر نهایت بیشرمی و رذالت بنی امیه را ثابت میکند.
ابن حجر عسقلانی در تهذیب التهذیب، شمس الدین ذهبی در تاریخ الإسلام و… نوشتهاند:
از حریز بن عثمان شنیدم که میگفت: این روایتی که مردم از پیامبر نقل میکنند که به علی علیه السلام فرمود: “تو نسبت به من بمنزله هارون نسبت به موسی هستی ” درست است؛ ولی راوی اشتباه شنیده است. راوی میگوید پرسیدم که اصل روایت چگونه بوده است ؟ گفت: پیامبر فرموده: یاعلی ! دشمنی تو با من، همانند دشمنی قارون با موسی است.
وقتی از او سؤال میکنند که این حدیث را از کی شنیدهای ؟ در جواب میگوید: من دیدم که ولید بن عبد الملک آن را بر بالای منبر میخواند.
تاریخ بغداد – الخطیب البغدادی – ج ۸ – ص ۲۶۲ و تاریخ مدینه دمشق – ابن عساکر – ج ۱۲ – ص ۳۴۹ و تهذیب الکمال – المزی – ج ۵ – ص ۵۷۷ و تهذیب التهذیب – ابن حجر – ج ۲ – ص ۲۰۹ و تاریخ الإسلام – الذهبی – ج ۱۰ – ص ۱۲۲ و….
به راستی چه قدر امیر المؤمنین علیه السلام مظلوم بوده است و چه دشمنان بی انصافی داشته است. به امید روزی که منقتم آل محمد، ذوالفقار علی در دست از پس پرده غیبت بیرون بیاید و انتقام این همه ظلم و ستم را از آنها بستاند.
پاسخ اهل سنت:
آنها که مرده اند چطور انتقام را میستاند ؟!!!
مگر میشود حدیث در بخاری و مسلم و بقیه کتب ما بیاید و بگفته ۵۰۰۰ سند داشته باشد باز اهل سنت با آن مخالف باشد؟
گفتم ببینم جریان چیست؟ همان آدرس اولی را که داد باز کردم (کتاب تاریخ بغداد) این نوشته در بابی آمده تحت این نام
{ذکر کسانی که نامشان (حریز ) است}
و به زندگی حریز بن عثمان پرداخته و این داستان را نیز از او نقل کرده بخوانید:
حدثنا عبد الوهاب بن الضحاک حدثنا إسماعیل بن عیاش قال سمعت حریز بن عثمان قال هذا الذی یرویه الناس عن النبی صلى الله علیه وسلم قال لعلی: ” أنت منی بمنزله هارون من موسى ” حق ولکن أخطأ السامع قلت فما هو قال إنما هو أنت منی مکان قارون من موسى قلت عمن ترویه قال سمعت الولید بن عبد الملک یقوله وهو على المنبر. قلت عبد الوهاب بن الضحاک کان معروفاً بالکذب فی الروایه ولا یصح الاحتجاج بقوله
ابن ضحاک از ابن عیاش نقل کرده که او گقت از حریز بن عثمان شنیدم که میگفت: این روایتی که مردم از پیامبر نقل میکنند که به علی علیه السلام فرمود: “تو نسبت به من بمنزله هارون نسبت به موسی هستی ” درست است ؛ ولی راوی اشتباه شنیده است. راوی میگوید پرسیدم که اصل روایت چگونه بوده است ؟ گفت: پیامبر فرموده: یاعلی ! دشمنی تو با من، همانند دشمنی قارون با موسی است.
وقتی از او سؤال میکنند که این حدیث را از کی شنیدهای ؟ در جواب میگوید: من دیدم که ولید بن عبد الملک آن را بر بالای منبر میخواند.
تا اینجا را هم،سایت شیطانی «قزوینی» نوشته اما همان جمله ای که زرد کردم را ذکر نکرده معنی جمله واضح شده این است:
نویسنده تاریخ بغداد اضافه میکند: و میگویم عبدالوهاب بن ضحاک مشهور بود که آدم دروغگویی است و درست نیست به گفته او استدلال کنیم
ای مردم شیعه!
پس جرا عالم شما نظر خطیب بغداد را نمینویسد و ما را حواله میدهد به منتقم ال محمد که میاید و پوستتان را میکند؟!
چرا همیشه میخواهند آتش کینه را شعله ور نگه دارند ؟
یکی از راویان این حدیث حضرت سعد بن وقاص است و میدانید این حدیث را کی گفت؟ وقتی که در مجلس امیر معاویه بود آنهم آنوقت که معاویه او را عتاب میکند که آخر با این عملکرد علی، تو چرا از او بد نمیگویی؟
و سعد میگوید من سه چیز از پیامبر درباره علی شنیدم که اگر یکی را درباره من میبود از همه دنیا برایم بهتر بود و هر سه حدیث را میگوید که یکی همین حدیث منزلت موسی و هارون است و دو حدیث دیگر از این هم بهتر است.
حالا آیا علمای شیعه بخاطر این کار سعد را میستایند ؟ ابدا و اصلا
بلکه به او کینه ای عجیب دارند؟ چرا ؟چون سعد فاتح ایران و جاهای دیگر است
شاه اسماعیل صفوی که شیعه را در ایران رسمی کرد وقتی که بغداد را فتح کرد دستور داد تمام کسانی که از نسل خالد بن ولید هستند را پیدا کنند و بکشند این کینه شتری به خالد و سعد آیا برای علی است؟ نه بخاطر این است که آندو، دو سردار یزرگ اسلام بودند.
ای شیعه آیا نمیخواهی از خواب بیدار شوی و زنجیر های جبل عامل لبنان را پاره کنی؟
پاسخ سوم شیعه:
از حدیث منزلت ثابت میشود که، هر مقامى را که هارون نسبت به موسى داشته، براى امیر المؤمنین ( علیه السلام ) نسبت به پیغمبر ( صلى الله علیه وآله و سلم ) ثابت مى کند، و استثنا کردن مقام نبوت، خود تأکیدی است قوی بر عمومیت مقام منزلت امیر المؤمنین علیه السلام.
منزلتهای هارون:
آنچه از آیات قرآن کریم استفاده میشود، منزلتهای هارون نسبت به حضرت موسی، به پنج امر خلاصه میشود:
الف: مقام وزارت:
ب: مقام خلافت:
ج: اخوت و برادرى:
د: مقام پشتیبانی:
هـ: شراکت در امر:
.و شباهت دیگری که بین حضرت هارون علیه السلام و امیر المؤمنین علیه السلام وجود دارد، این است که این مقامات را خداوند به درخواست پیامبر اسلام برای امیر المؤمنین اعطا میکند، همان طوری که به هارون به درخواست حضرت موسی داده بود.
پاسخ اهل سنت:
این استدلال به این می ماند که من به زید بگویم تو مثل پسرم هستی جز این که از من ارث نمی بری.
بعد از مرگم مردم به این جمله استناد کنند که تمام ارث مال زید است. آیا نباید به او خندید؟!
رسول به علی گفت: تو به من مثل هارونی؛ جز این که بعد از من پیامبری نیست.
منظور حداکثر میتواند این باشد که به هر مقامی می رسی غیر از پیامبری. حالا شیعه نام علی را امام نهاده ؛بعد مقام امام را از پیامبران بالاتر دانسته است؛ یعنی، هارون را از علی پایین تر و علی را از هارون بالاتر برده است. پس با این حساب حرف رسول خدا معنی ندارد.
من به زید می گویم: تو مثل پسرم هستی اما از من ارث نمی بری. شیعه می آید اسم زید را امام می گذارد بعد امام را با تعریف ساختگی از زید به پدر نزدیکتر می کند. سپس نتیجه می گیرد: چون زید از پسر به پدر نزدیکتر است، پس وارث اول و آخر اوست.
رسول به علی گفته است: تو به من مثل هارون هستی جز این که مثل من پیغمبر نیستی. شیعه می گوید: کاری ندارد؛ نام علی را امام می گذاریم. بعد امام را از پیغمبر بالاتر می دانم.
پس حرف پیامبر صلی الله علیه وسلم چه شد؟ پیغمبر اگر می دانست که علی امام و از هارون بالاتر است، باید می فرمود:
«تو به من مثل هارونی جز این که از هارون چند درجه بالاتری. او نبی بود و تو از نبی بالاتری و امامی ؟!»
اما هرکس از جمله رسول می فهمد که علی همه مقام هارون را دارد جز نبوت و در این مقام هرگز به حضرت هارون نمی رسد.
اما شیعه با تفسیر خود مقامی بالاتر از نبوت را به علی داده است؛ چون در مذهب شیعه امام بالاتر از نبی است و وقتی علی امام است خود به خود نبی هم هست. به قول معروف چون که ۱۰۰ آمد ۹۰ هم پیش ماست. انا لله وانا الیه راجعون.
برای درک مسأله به این مثال توجه کنید:
مدیری که لیسانس دارد، در معرفی استادش می گوید: ایشان مثل من است جز این که دوازده کلاس درس خوانده است و دیپلمه هستند.
حال اگر شیعه ادعا کند که ایشان دکترا دارد. در حقیقت، حرف مدیر را دروغ دانسته است؛ زیرا رسیدن به دکترا ممکن نیست مگر با عبور از مرز لیسانس. پس رسیدن به مقام امامت ممکن نیست مگر با عبور از مرز نبوت.
اما اینکه شیعه میخواهد با این حدیث ایشان را از همه صحابه بالاتر است این درست نیست
هرچند که راوی حدیث یعنی سعد بن ابی وقاص ؛که از عشره مبشره است؛ هرچند که حتی او با آن مقام والا به مقام علی غبطه میخورد و با این حساب او را از خود برتر میداند که صحیح هم هست اما آن برتری علی را بر ابوبکر و عمر ثابت نمیکند
یا بد بودن بقیه را ثابت نمیکند
زیرا با این استدلال می توان ثابت کرد که حضرت ایوب از حضرت محمد بهتر است؛ به شرطی که آیاتی را که در مدح ایوب آمده است، با آب و تاب بنویسیم وآیاتی را که در مدح حضرت محمد آمده، قبول نکنیم یا ذکر نکنیم.
روایت داریم که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:
وزن اعمال نیک امت من یک طرف و وزن اعمال نیک ابوبکر در طرف دیگر باز به تنهایی از همۀ امت(در ترازوی قیامت) وزن اعمال ابوبکر بیشتر است.
و دربارۀ عمر فرموده است: اگر بعد از من پیامبری می آمد،همانا او عمر بود.
و یا درباره عثمان فرموده بعد از این ( انفاق بزرگ ) هر گناهش (حتی ) در آینده به او ضرری نمیرساند ( او کما قال صلی الله علیه و سلم )
با وجود این احادیث واضح، باز ما مثل شما غلو نمی کنیم.
خلاصه اینکه
۵۰۰۰ سند برای یک حدیث در مدح علی؛ در کتب ما؛ ثابت میکند که علی از ماست نه از شما.
وشما ای علمای شیعه چهره بد خود را، و نیت فاسد خود را پشت فضایل علی پنهان کرده اید!