نویسنده: عمر بن عبدالله بن محمد المقبل
مترجم: ابوخالد عبدالله محمدی
جزء سیزدهم
۱- ادامه داستان یوسف و آمدن برادران نزد او و درخواست یوسف از آن ها تا برادر پدری شان را با خود بیاورند. به دلیل حکمت های زیادی؛ از جمله آزمایشی زیادتر برای یعقوب و رفعت جایگاه او در نزد الله با این آزمایش.
۲- یعقوب از فرزندانش که تعدادشان زیاد بود، خواست که از یک دروازه وارد شهر نشوند. سخن یعقوب این مطلب را می رساند که پرهیز از اسبابی که باعث چشم شدن یا چشم زخم می گردد، شرعاً مذموم و نکوهیده نیست. البته به شرطی که در آن افراط و زیاده روی نشود.
۳- شرف یاب شدن برادران به نزد یوسف، داستان گم شدن پیمانه ی پادشاه و بیان تدبیر و حیله ی شرعیِ یوسف برای گرفتن و نگه داشتن برادر حقیقی اش!
۴- داستانی گیرا و تأثیر گذار از صبر و شکیبایی یعقوب و گمانِ نیک وی به الله. با وجودی که همه چیزِ پیرامون او تغییر یافته بود، از آن جا که به الله گمان نیک داشت، هرگز از پا در نیامد و استوار ماند که نتیجه اش گشایش و برون رفت از این امتحان بود. قتاده : می گوید: هیچ امتحانی بر یعقوب فرود نمی آمد مگر این که در پیِ آن، گمان نیکَش به الله هم پدیدار می شد.
۵- نتیجه و أثر دانش و آگاهی نسبت به الله و نام ها و صفاتش در روبرو شدن با قضا و قدرِ سخت و دردناکِ الهی با سلاح حسنِ ظن یا گمان نیکو. ﴿وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ٨۶﴾ [یوسف: ۸۶]. یعنی: «و از [حکم] الله چیزى مى دانم که شما نمى دانید».
۶- یوسف عباداتی که او را به این جایگاه رسانده بود، خالصانه ادا کرده بود. او تقوی و صبر را یاد می کند. پس آن دو را محقَّق کن به کامیابیِ بزرگ نایل خواهی آمد. ﴿إِنَّهُۥ مَن یَتَّقِ وَیَصۡبِرۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ﴾ [یوسف: ۹۰]. یعنی: «در حقیقت هر کس پروا کند و بردبارى ورزد، پس الله پاداش نیکوکاران را فرو نمى گذارد».
۷- یوسف بعد از این صبر و امتحان بزرگ و قدرت یافتن در زمین، شکر و سپاس مداوم، درخواستِ مرگ در حالت اسلام از الله، اعتراف به نعمت هایش و بزرگداشت پدر و مادر را فراموش نکرد.
۸- برادرانی که از یکدیگر بریده اند، به عملکردِ یوسف با برادرانش نظاره نمی کنند؟ و نیز به رویکرد و عملکرد رسول ص در روز فتح مکه با اقوام و خویشاوندانش؟
۹- این سوره با ذکر آیات و نشانه های کَونی الله و فرستادن پیامبران پایان می یابد. و می گوید: این داستان ها صرفاً قصه هایی گذرا نیستند! بلکه درس عبرت گرفتن از داستان های قرآنی را گوشزد می کند.
۱۰- سوره ی رعد در سه آیه ی متوالی که دل را مالامال از هیبت و بزرگی می کند، با سخن گفتن از کائنات و دلالت آن بر عظمت الله أ آغاز می شود. سپس، وجوب خالص کردن عبادات برای این آفریدگارِ بزرگ را یاد آور می شود. باز دوباره به ذکر آیات و نشانه های بزرگ در آفاق و أنفُس برمی گردد.
۱۱- ﴿وَلَوۡ أَنَّ قُرۡءَانٗا سُیِّرَتۡ بِهِ ٱلۡجِبَالُ أَوۡ قُطِّعَتۡ بِهِ ٱلۡأَرۡضُ أَوۡ کُلِّمَ بِهِ ٱلۡمَوۡتَىٰۗ بَل لِّلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ جَمِیعًا﴾ [الرعد: ۳۱]. یعنی: «و اگر قرآنى [فرستاده مى¬شد] که کوه ها به آن روان یا زمین به آن پاره پاره مى شد یا مردگان با آن به سخن آورده مى شدند [ایمان نمی آوردند]؛ حقّ این است که [سررشته] کار، از آنِ الله است».
چه سخن حیرت انگیزی در باب اثر قرآن بر قلب هایی که در قرآن تدبر کرده و با قرآن زندگی می کنند.
محمد هنرآموز, [۲۶.۰۱.۱۷ ۲۰:۲۱]
۱۲- در آیاتِ زیر دَه ویژگی ذکر شده است که هر کس مزیّن به آن ها باشد، پاداشش باغ و بهشت های پر نعمت است. ﴿۞أَفَمَن یَعۡلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ ٱلۡحَقُّ کَمَنۡ هُوَ أَعۡمَىٰٓ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩ ٱلَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَلَا یَنقُضُونَ ٱلۡمِیثَٰقَ٢٠ وَٱلَّذِینَ یَصِلُونَ مَآ أَمَرَ ٱللَّهُ بِهِۦٓ أَن یُوصَلَ وَیَخۡشَوۡنَ رَبَّهُمۡ وَیَخَافُونَ سُوٓءَ ٱلۡحِسَابِ٢١ وَٱلَّذِینَ صَبَرُواْ ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَهٗ وَیَدۡرَءُونَ بِٱلۡحَسَنَهِ ٱلسَّیِّئَهَ أُوْلَٰئِکَ لَهُمۡ عُقۡبَى ٱلدَّارِ٢٢ جَنَّتُ عَدۡنٖ یَدۡخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّتِهِمۡۖ وَٱلۡمَلَٰئِکَهُ یَدۡخُلُونَ عَلَیۡهِم مِّن کُلِّ بَابٖ٢٣﴾ [الرعد: ۱۹-۲۳].
یعنی: «آیا کسى که مى داند آنچه از [سوى] پروردگارت به تو فرو فرستاده شده حقّ است، مانند کسى است که او نابیناست؟ فقط خردمندان پند مى پذیرند. {۱۹} آنان که به پیمان الله وفا مى کنند و عهد نمى شکنند {۲۰} و کسانى که آنچه را الله به پیوسته داشتن آن فرمان داده است، پیوسته مى دارند و از پروردگارشان مى ترسند و از سختىِ حساب بیمناکند {۲۱} کسانى که در طلب خشنودى پروردگارشان بردبارى کردند و نماز را بر پاى داشتند و از آنچه روزی شان کرده ایم نهان و آشکارا انفاق کردند و بدى را با نیکى دفع مى کنند، اینانند که سرای آخرت برای آنان است {۲۲} بهشت هاى فناناپذیر که به آنجا در آیند و [نیز] هر کس از پدران شان و همسران شان و فرزندان شان که نیکوکارند. و فرشتگان از هر در بر آنان وارد مى شوند {۲۳}».
۱۳- ابتدای سوره ی ابراهیم با داستان موسی و پیامبران الهی به سوی قوم شان و چگونگی توکل و شکیبایی آنان در قبال آزار و اذیتی که به آنان رسید و این که چگونه پیروز شدند، شروع می شود.
۱۴- یاد صحنه ای از صحنه های هولناک قیامت و این که چگونه شیطان از پیروان خود برائت می جوید! لذا مواظب باش مبادا شیطان در این دنیا تو را بفریبد؛ چرا که اگر اینجا از او پیروی کردی، پس حتماً در قیامت از تو اعلان برائت و بیزاری می کند.
۱۵- ضرب المثل هایی برای کلمه ی طیبه و کلمه ی خبیثه؛ سپس شمارش برخی از نعمت های الله بر انسان؛ پس آیا شکرش را به جا آورده ایم؟
۱۶- در تشریف فرمایی ابراهیم به مکه داستان هایی زیبا و جالب از توکل و بزرگداشتِ الله وجود دارد.
۱۷- در خاتمه ی سوره ی ابراهیم عاقبت ظالمین و مجرمین در روزی که زمین و آسمان ها دگرگون می شود، ذکر می شود. پس وای و هلاکت بر ستمکاران از آن روز بزرگ!.
جزء چهاردهم
۱- سوره ی حجر با صحبت پیرامونِ محافظتِ الله از قرآن کریم و آرامش دادن به رسول ص، با تعریف از رخدادهایی که بر سر برخی از پیامبران پیشین آمده بود، آغاز می شود.
۲- توجه به عظمتِ آفرینش الله در هستی و ذکر برانگیخته شدن از قبرها و دلایل امکان چنین رخدادی.
۳- ﴿وَٱلۡأَرۡضَ مَدَدۡنَٰهَا وَأَلۡقَیۡنَا فِیهَا رَوَٰسِیَ وَأَنۢبَتۡنَا فِیهَا مِن کُلِّ شَیۡءٖ مَّوۡزُونٖ١٩ وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَٰیِشَ وَمَن لَّسۡتُمۡ لَهُۥ بِرَٰزِقِینَ٢٠ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَآئِنُهُۥ وَمَا نُنَزِّلُهُۥٓ إِلَّا بِقَدَرٖ مَّعۡلُومٖ٢١ وَأَرۡسَلۡنَا ٱلرِّیَٰحَ لَوَٰقِحَ فَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَسۡقَیۡنَٰکُمُوهُ وَمَآ أَنتُمۡ لَهُۥ بِخَٰزِنِینَ٢٢﴾ [الحجر: ۱۹-۲۲]
یعنی: «و زمین را گستراندیم در آنجا کوه هاى [استوار] در انداختیم و از هر چیز سنجیده اى در آنجا رویاندیم {۱۹} و براى شما در آنجا زیست مایه ها و کسانى که روزى دهنده آن ها نیستید، قرار دادیم {۲۰} و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه هایش به نزد ماست. و آن را جز به اندازهاى معین فرود نمی آوریم {۲۱} و بادها را بارور کننده [ابرها] فرستادیم، آن گاه از آسمان، آبى باراندیم و آن را به شما نوشانیدیم و شما خازن آن نیستید {۲۲}».
این آیات ترس انسان از مسأله رزق و روزی را برطرف و نابود می کند. مهم، به کار گرفتن اسباب، با توکل بر الله متعال است.
۴- بیان مفصل در مورد آغازِ آفرینش انسان و جن و دستور ابلیس به سجده و جواب به جواب ایستادن او در این مورد. و این که چگونه به سبب کبر و حسادتش، از درگاه الهی طرد و رانده شد. همچنین بیان این که او می کوشد تا گناهان را برای مان زیبا جلوه دهد تا همانند او هلاک شویم؛ پس باید خوب آگاه و بیدار باشیم.
۵- وقتی مؤمن دو آیه ی ذیل را می خواند، بین ترس و امید به سوی الله طیِ مسیر می کند. نه ناامیدی و نه هم سهل انگاری. ﴿۞نَبِّئۡ عِبَادِیٓ أَنِّیٓ أَنَا ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ۴٩ وَأَنَّ عَذَابِی هُوَ ٱلۡعَذَابُ ٱلۡأَلِیمُ۵٠﴾ [الحجر: ۴۹-۵۰]. «بندگانم را آگاه کن که من آمرزنده مهربانم و همانا عذاب من عذابی دردناک است».
۶- بیان مفصل داستان ابراهیم. و با وجود مشقت و وضعیت نابهنجار، لفظ مژده و بشارت بار ها تکرار می شود. پس چگونه مؤمن بعد چنین حالتی نا امید می گردد.
۷- داستان نوح بیان می کند که زیاده روی در کارهای زشت و قبیح تأثیر فراوانی در بداخلاقی و نابودیِ حیا دارد.
۸- در آخر سوره ی هود، پایبندی به (تسبیح و عبادت) را درمانی می داند برای کسی که در سینه ی خویش تنگی احساس می کند. به سه آیه ی آخر خوب بیندیش: ﴿وَلَقَدۡ نَعۡلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدۡرُکَ بِمَا یَقُولُونَ٩٧ فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ ٱلسَّجِدِینَ٩٨ وَٱعۡبُدۡ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأۡتِیَکَ ٱلۡیَقِینُ٩٩﴾ [الحجر: ۹۷-۹۹].
یعنی: «و به راستى مى دانیم که از آنچه مى گویند، دلتنگ مى شوى {۹۷} پس پروردگارت را با ستایش او به پاکى یاد کن و از سجده کنندگان باش {۹۸} و پروردگارت را تا هنگامى که مرگ به تو رسد، پرستش کن. {۹۹}».
۹- سوره ی نحل، سوره ی نعمت ها نامیده می شود. در آن تأمل کن و بخشنده ی این نعمت ها همواره شکرگزار باش. گر چه منظور این سوره از نعمت، نعمت های حسّی است که متعلق به سواری، لباس، مسکن و مانندِ این هاست، لیکن به بزرگترین نعمت ها که نعمتِ نزول قرآن است اشاره می کند؛آنجا که سه مرتبه آن را متذکر می شود.
۱۰- در سوره ی نحل، ادله ی زیادی بر یکتا دانستن الله در الوهیت و بطلان ادلّه ی مشرکین وجود دارد.
۱۱- بعد از ذکر نعمت های فراوان، الله ﻷ داستان روستایی را یاد می کند که به نعمت های الهی کفر ورزیدند و در نتیجه الله چگونه آنان را عقوبت داد. لذا باید از کفران نعمت برحذر باشیم. تا مبادا آنچه بر سر آن آبادی آمد، بر ما هم بیاید.
۱۲- در پایان سوره به دعوت بر اساس حکمت و پند و موعظه ی نیک و صبر بر مشکلاتی که داعی در مسیر دعوت می بیند، تشویق شده است.
جزء پانزدهم
۱- آیات آغازینِ سوره ی إسراء از حقایق مهمی پیرامون مسجد الأقصی، داستان ورود بنی اسرائیل و فسادکاری آنان در آنجا را ذکر می کند. و می گوید: به زودی سرانجامِ کار به سود نیکان و صالحان خواهد بود.
۲- بیان واضح و روشن مبنی بر این که قرآن در همه چیز، در عبادات، معاملات و غیره، به استوارترین راه رهنمون می کند.
۳- سخن پیرامون دنیا و آخرت و تفاوت تلاشگران به سوی آن: ﴿مَّن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعَاجِلَهَ عَجَّلۡنَا لَهُۥ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلۡنَا لَهُۥ جَهَنَّمَ یَصۡلَىٰهَا مَذۡمُومٗا مَّدۡحُورٗا١٨ وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَهَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡیَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰئِکَ کَانَ سَعۡیُهُم مَّشۡکُورٗا١٩ کُلّٗا نُّمِدُّ هَٰؤُلَآءِ وَهَٰؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا٢٠ ٱنظُرۡ کَیۡفَ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ وَلَلۡأٓخِرَهُ أَکۡبَرُ دَرَجَٰتٖ وَأَکۡبَرُ تَفۡضِیلٗا٢١﴾ [الإسراء: ۱۸-۲۱]. یعنی: «هر کس که [آسایش] زودرسِ [دنیا] را بخواهد، در آن، برای هر کس که اراده کنیم هر چه بخواهیم، سریع مى دهیم، سپس جهنم را برایش مقرّر مى کنیم که نکوهش شده و مطرود در آن می افتد {۱۸} و هر کس که [پاداش] آخرت را بخواهد و برای آن در حالى که خود مؤمن است تلاش فراوان کند، اینان سعى شان مورد حق شناسی واقع می شود {۱۹} و به هر یک از اینان و آنان، بخشش پروردگارت را مى دهیم و عطای پروردگارت، ممنوع [از تصرّف] نیست {۲۰} بنگر چگونه برخى از آنان را بر برخى [دیگر] برترى دادیم و بى گمان آخرت [به اعتبار] مراتب افزونتر و در افزون دهى بزرگتر است {۲۱}».
۴- بیست توصیه ی بزرگ متعلق به امور اخلاقی و اجتماعی در آیاتی که با این آیه شروع می شود: ﴿۞وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ﴾ [الإسراء: ۲۳] یعنی: «و پروردگارت [چنین] حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید…». تا پایانِ این وصیت ها: ﴿وَلَا تَمۡشِ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّکَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا٣٧ کُلُّ ذَٰلِکَ کَانَ سَیِّئُهُۥ عِندَ رَبِّکَ مَکۡرُوهٗا٣٨﴾ [الإسراء: ۳۷-۳۸] یعنی: «و خرامان در زمین راه مرو؛ بى گمان تو نمى توانى زمین را بشکافى و در بلندى نمى توانى به کوه برسى {۳۷} همه ی اینها، بدی هایش در نزد پروردگارت ناپسند است {۳۸}». حال خوب بنگر در این مورد چه جایگاهی داری!
۵- جوابگویی به مشرکین، ابطال شریک خواندن، ذکر گفتگو با ابلیس در هنگام آفرینش آدم، تأکید بر تلاش شیطان در گمراه کردنِ ما، و این که هر چه انسان پایبند عبودیت الله باشد، از شرّ شیطان سالم تر می ماند. ﴿إِنَّ عِبَادِی لَیۡسَ لَکَ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞ﴾ [الإسراء: ۶۵]. یعنی: «بی گمان تو بر بندگانم سلطه و قدرتی نداری».
۶- راهنماییهای الهی به پیامبرمان ص مبنی بر این که حتی به مقدار کم هم به شیطان اعتماد و گرایش نداشته باشد؛ بلکه به پروردگارش پناه آورد. جواب خواسته های مشرکین را بدهد و پاسخگوی آنان باشد و آیات و نشانه ها ی آفرینش الهی را ذکر نماید.
۷- در پایان سوره با بیانِ تکذیب موسی توسط فرعون با وجودی که موسی معجزات و ادله ی زیادی هم آورده بود، رسول الله ص را دلداری می دهد.
۸- سخن از برخی اهداف و مقاصد نزول قرآن، اثر آن بر قلوبِ اهل قرآن و مراعاتِ ادبِ تلاوت قرآن در هنگام نماز.
۹- سوره¬ی کهف در بردارنده ی چهار امتحان وآزمایش است که عبارتند از: دین؛ مال و ثروت؛ علم و قدرت و حکومت، سخن می گوید.
۱۰- آزمایش دینی در داستان اصحاب کهف جلوه می کند. این داستان، مثالی زنده و پویاست برای کسی که در ابتدای راهِ حق قرار گرفته است و قصد حرکت در این مسیر را دارد. و این که سلامت دینی، بسته به دور بودن از اماکن و موقعیت های فتنه و صادقانه پناه آوردن به الله است.
۱۱- امتحان مالی در داستان آن دو مرد که باغدار بودند، تجلی می کند. یکی آن مالدار که قیامت را تکذیب نمود و دیگری آن فقیر که به الله ایمان داشت و سرانجام هر کدام. و این که سالم ماندن در این امتحان بسته به شکر و سپاس از بخشنده ی نعمت هاست و باید که این نعمت در راستای طاعت او تعالی خرج گردد.
۱۲- امتحانِ در مورد علم هم به صراحت در داستان موسی و خضر نمایان می شود. این داستان برای طلاب و دانش جویان، در ادب، همت و اراده ی عالی، امر به معروف و نهی از منکر، درس عبرت است. بر طالب علم است که علم و دانش مربوطه را به عالم واگذارد. در مقابل استاد و شیخِ خویش مؤدب باشد و در تحصیل علم شتاب زده عمل نکند.