این دروغی است که بیشتر به تهمت می ماند. سلفی ها تقلید را رد کرده و دلیل را برمی گزینند و در هر حکمی خواهان دلیل اند. اگر حکم یک امام را ترک و حکم امامی دیگر را بر آن مقدم می دارند، بر اساس دلیل و برهان است. و این به معنای طعنه به آن امام مجتهد و عالم گران قدر نیست. چرا که هر عالم و مجتهدی نهایت تلاش و کوشش را برای شناخت و رسیدن به حق به کار می گیرد؛ حال اگر به نتیجه ی درست دست یافت به فضل الاهی دارای دو اجر است و اگر به خطا رفت به دلیل تلاشش یک اجر برده است.
حقیقتاً سلفی ها از همه ی مردم، بیشتر عامل به اقوال ائمه ی اربعه و دیگر ائمه ی صحابه و تابعین هستند. آن ها بیشتر از همه ی مردم از ائمه درس می گیرند و به آنان منتسب هستند. هرگز آراء فقهی سلفی ها بعد از ترجیح میان آراء فقهی مختلف، از اقوال یکی از فقها خارج نیست.
آیا بر کسی که در نظریاتِ ائمه ی اربعه رحمهم الله به دنبال حق و فتوای درست است، عیب و ننگی هست؟! کدام یک راه یافته تر هستند؟ کسی که تمام فتواهای مذهب را قبول کرده و درست را هم چون نادرست و غلط را بسان صواب می داند، یا کسی که بدون بدگویی و طعنه میانِ قولِ صحیح و نا صحیح فرق قایل می شود؟!
سلفی ها در این راستا پیروان ائمه هستند نه مبتدع و نوآور. چرا که ائمه ی اربعه خود تشویق کرده اند که سخنان ایشان در ترازوی کنکاش و سنجش قرار گیرد و با قرآن و حدیث مقایسه شود، و در آخر هر کدام که موافق آمد را برگزینند. سلفی ها بر این باورند که امت اسلامی آن چه در دین بدان نیاز دارند، در مجموعِ مذاهب ائمه یافت می شود.