چرا اصحاب پیامبر صلى الله علیه وسلم حتی نماز را هم تغییر دادند؟ (۲)

ابن‌کثیر از عبدالرزاق بن عمر از اسماعیل روایت می ‌کند: انس در سال ۹۲ پیش ولید آمد[۶].

معلوم است که در آن هنگام از صحابه جز اندکی باقی نمانده بودند و حتی بعضی از علما بر این رفته ‌اند که انس بن مالک از آخرین صحابه‌ای است که فوت کرده‌ و سپس ابوطفیل عامر بن واثله لیثی است[۷].

بنابراین با به وجود آمدن تغییر در مردم بعد از صحابه چه سرزنشی متوجه صحابه می‌ شود؟ مخصوصاً اگر کسی از آنها زنده بود این عمل را تقبیح می ‌کرد. همچنان که در روایت انس که گذشت جز اینکه این تغییری که انس ذکر کرده‌ در تمام نقاط کشور اسلامی عام نشده بود. بلکه فقط در بعضی از سرزمینها مانند عراق و شام و نه سرزمینهای دیگر رخ داده است، گواه این مطلب حدیثی است که بخاری از بشیر بن یسار انصاری روایت کرده‌ که انس بن مالک به مدینه آمد. به او گفته شد: با مقایسه روزی که رسول خدا صلى الله علیه وسلم را دیده‌ای و الان وضعیتی که بر ما است چیزی را ناروا نمی‌دانی. او گفت: منکری را نمی ‌بینم جز اینکه صفهایتان را راست نمی ‌کنید[۸]، و حافظ ابن حجر (رحمه الله) در شرح دو حدیث سابق به این مورد اشاره کرده و می ‌گوید: اطلاق نمودن انس بر این حمل می‌ شود که فقط شامل آنچه از امرا و حکام شام و بصره مشاهده کرده‌ است. و الا در این کتاب بیان خواهد شد هنگامی که به مدینه آمد گفت: «چیزی را انکار نمی‌ کنی… »[۹]. سپس این اثر را آورده است.

اما در ادامه می گویند: اولین کسانی که سنت پیامبر صلى الله علیه وسلم را تغییر دادند عثمان و عایشه-رضی الله عنهما- بودند، که به کامل کردن نماز توسط عثمان در منی و عایشه در سفر اشاره می ‌کند.

جواب انان اینست که عایشه و عثمان رضی الله عنهما مجتهد بودند و علما در وجه اجتهاد آن دو بسیار اختلاف کرده‌ و جوابهای متعددی داده ‌اند[۱۰]. اما آنچه را که اکثر محققان تصویب کرده و بر آن اجماع کرده‌ اند اینست که آن دو جواز قصر نماز و یا اتمام آن را جایز دانسته و به یکی از آن عمل کرده‌ اند. این گفته نووی است[۱۱]. قرطبی می‌گوید: در اتمام عایشه و عثمان در سفر اقوال متعددی گفته شده است که بهترین آنها این تاویل است که آن دو قصر را غیر واجب و جایز دانسته و به کامل‌تر عمل کرده ‌اند و بقیه این اقوال یا بعید و یا فاسد است و سپس بقیه آرا را ذکر کرده‌ و آنها را رد کرده است[۱۲].

آنچه را که قرطبی در اینجا در سبب تاویل آن دو در ترجیح اتمام بر قصر ذکر کرده است به اعتبار این است که قصر رخصت و اتمام عزیمت است و لذا گفته به اکمل عمل کرده ‌اند و این برخلاف توجیه نووی است که ظاهراً دو مساله با هم مساوی بوده و به یکی از آن دو که هر دو جائزند عمل کرده ‌اند.

بعضی از محققان بین علت اتمام عثمان و اتمام عایشه تفاوت قائل شده ‌اند، همچنان که ابن‌حجر در شرح عبارت می گوید: تشبیه به عثمان در اتمام به تاویل آن دو که اسباب متعدد در تاویل عثمان برخلاف تاویل عایشه این را تقویت می‌ کند.

بعد از آن می ‌گوید: چنین نقل شده است که سبب اتمام عثمان اینست که قصر را مخصوص کسی می ‌دانست که در راه می‌ بود، اما کسی که در اثنای سفرش مقیم مکه می‌ شد حکم مقیم را داشته و می‌ توانست اتمام کند، و حجت آن روایت احمد با سند حسن از عباد بن عبدالله بن زبیر است که می ‌گوید: هنگامی که معاویه برای حج پیش ما آمد ظهر را در مکه دو رکعت خواند، و سپس به دارالندوه بازگشت و مروان و عمرو بن عثمان پیش او رفته و گفتند، بر خلاف پسر عمویت عمل نمودی که نماز را تمام می ‌خواند، گفت: عثمان وقتی به مکه می‌ آمد ظهر و عصر و عشا را چهار رکعت می‌ خواند و هنگامی که به منی و عرفات خارج می‌ شد قصر می‌ خواند [یعنی دو رکعت] و هنگامی که از حج فارغ می ‌شد و به منی اقامت می‌ گزید اتمام می‌ کرد[۱۳].

این گفته ابن‌حجر قول دیگری در سبب اتمام عثمان رضی الله عنه است. لهذا ابن حجر بعد از آن گفته قرطبی را که گذشت نقل کرده‌ و آنرا به ابن بطال نسبت داده است و می‌ گوید: این را گروهی ترجیح داده ‌اند که آخرین آنها قرطبی است، اما وجه سابق اولی‌تر است چون راوی سبب را تصریح کرده است[۱۴].

اما درباره وجه اجتهاد عایشه رضی الله عنها ابن ‌حجر می‌ گوید: اما سبب اتمام عایشه صریحا آمده است که بیهقی از طریق هشام بن عروه از پدرش نقل کرده‌ که می‌ گوید: «عایشه در سفر چهار رکعت می ‌خواند. به او گفت: ای کاش دو رکعت می ‌خواندی؟ گفت: ای خواهرزاده‌ ام، برای من مشتقی ندارد و بر من سخت نیست». اسناد این روایت صحیح است. دلیل بر این است که او قصر را رخصت و اتمام را برای کسی که مشقتی ندارد بهتر دانسته است[۱۵]. می ‌گویم: این نظر موافق چیزی است که قرطبی سابقاً در سبب اتمام عایشه رضی الله عنها ذکر نمود.

بعضی از محققان در مورد صحابه در رد براین گروه گفته ‌اند آنچه عثمان رضی الله عنه را وادار به اتمام در منی نمود این است که شنیده بود بعضی از اعرابی که در گذشته با او حج کرده‌ بودند گمان کرده بودند که نماز دو رکعت است و می ‌خواست به آنها بفهماند که چهار رکعت است.

ابونعیم در کتاب «الامانیه» می ‌گوید: سبب اتمام عثمان اینست که شنید بعضی از اعراب بادیه نشین که شاهد نماز او در منی بودند. به سوی قبائل خود بازگشته و گفتند: نماز دو رکعت است، ما با امیرالمومنین عثمان بن عفان رضی الله عنه در منی دو رکعت خواندیم، بدین سبب چهار رکعت خواند تا به آنها بفهماند که در وقت اشتباه و اختلاف به آن روش عمل کنند[۱۶].

ابن العربی در «عواصم» در معرض رد بر شبهه‌ هایی که بر ضد عثمان ایراد شده می‌ گوید: و اما ترک قصر، اجتهاد است. چون می‌ شنید که بعضی‌ ها به سبب قصر به فتنه افتاده و در منازل خود چنین کرده ‌اند، فکر کرده که شاید سنت سبب اسقاط فرض شده و به خاطر از بین بردن بهانه آن را ترک کرده است، با وجودی که گروهی از علما بر این رفته‌ اند که مسافر بین اتمام و قصر آزاد است[۱۷].

می‌گوییم: تایید این مطلب اینست که عثمان رضی الله عنه در آغاز خلافت نماز را به صورت قصر می ‌خواند، بلکه در هفت سال خلافت خود در منی نماز را قصر خوانده و بعد از آن به طور اتمام می ‌خواند و علت این کار سبب جدیدی است که ظاهر شده است.

ابن ابی شبیه از عمران بن حصین روایت کرده‌ که می ‌گوید: با عثمان در وقت خلافتش هفت بار حج کردم. جز دو رکعت نمی‌ خواند. بعد از آن در منی چهار رکعت خواند[۱۸].

مقاله پیشنهادی

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران

کانال تلگرامی اهل سنت و جماعت ایران @ahlesonnat_com https://t.me/ahlesonnat_com https://t.me/joinchat/AAAAAEL1eveEIme7q2AtCw