معمولا وقتی سخن از زندان و رهایی مطرح می شود، اینطور بذهن می رسد که شخص دیگری مارا محبوس نموده و توانستهایم از این زندان خلاص شویم؛ اما حقیقت این است که در چنین زندانی نهایتا جسم و تن آدمی زندان میشود و چه بسا که به تقویت و رشد فکر و روح او نیز بیانجامد! لکن درد اصلی در جایی است که آدمی اسیر افکار و باورهای غلط است.
این زندان هم خطرناکتر است و هم رهایی از آن دشوارتر است؛ چون زندان بان در اینجا خود آدمی است! و کسی که میخواهد تو را آزاد کند باید این قدرت را داشته باشد که تو را علیه خودت بشوراند! و این همان کار بزرگی است که تنها پیامبری الهی میتواند انجام دهد.
رهاکردن انسان از زندان افکار جاهلانه خودش! و چه فاصله زیادی است میان شخص جاهلی که در جاهلیتی عمیق اسیر پندارهای نادرست خویش است و انسانی آزاده که از همه سطوح مادی دنیا عبورکرده و پا به آستانه ساحت ملکوت گزارده است!
آری معجزه این آخرین پیامبر صلی الله علیه در همین است که با کلام و سخن الهیاش یعنی”قرآن” آدمی را از حضیض ملک به اوج ملکوت رسانید… .
✍🏻محمد برفی