- بقلم/ دکتر عادل شدی
خداوند متعال میفرمایند:
[آل عمران: ۸۱ – ۸۲].
{و [یاد کنید] هنگامی که خدا از همه پیامبران [و امت هایشان] پیمان گرفت که هرگاه کتاب و حکمت به شما دادم، سپس [در آینده] پیامبری برای شما آمد که آنچه را [از کتاب های آسمانی] نزد شماست تصدیق کرد، قطعاً باید به او ایمان آورید و وی را یاری دهید. [آن گاه خدا] فرمود: آیا اقرار کردید و بر این [حقیقت] پیمان محکم مرا [به صورتی که به آن وفا کنید] دریافت نمودید؟ گفتند: اقرار کردیم. فرمود: پس [بر این پیمان] گواه باشید و من هم با شما از گواهانم. (٨١) پس کسانی که بعد از این [پیمان محکم و استوار از آن] روی برتافتند فقط آنان هستند که از دایره انسانیت بیرون شده اند. (٨٢) }
از حضرت علی بن ابیطالب و پسر عمویشان عبدالله بن عباس (رضی الله عنهما) آمده است: خدواند هیچ پیامبری را نفرستاد مگر اینکه از او عهد و پیمان گرفت که اگر چنانچه حضرت محمد صلی الله علیه وسلم در زمان زندگی او برانگیخته شود بدو ایمان آورده، او را یاری میکند. و به آن پیامبر دستور میداد تا از پیروان خود نیز عهد و پیمان گیرد که اگر چنانچه حضرت محمد در زندگی آنان برانگیخته شود، به او ایمان آورده، او را یاری دهند([۱]).
پروردگار یکتا از زبان حضرت ابراهیم (علیه السلام) چنین حکایت میکند: [البقره: ۱۲۹].
{پروردگارا! در میان آنان پیامبری از خودشان برانگیز، که آیات تو را بر آنان بخواند، و آنان را کتاب و حکمت بیاموزد، و [از آلودگی های ظاهری و باطنی] پاکشان کند؛ زیرا تو توانای شکست ناپذیر و حکیمی.}
امام ابن کثیر میگوید: خداوند متعال از تحقق یافتن دعای حضرت ابراهیم به مردم مکه اطلاع میدهد که پیامبری از میان آنها، و از نسل حضرت ابراهیم برانگیخته شده است. و این دعای استجابت یافتهی حضرت ابراهیم در حقیقت با آنچه خداوند پیش از آن در درگاه ملکوتی خود مشخص کرده بود که حضرت محمد صلی الله علیه وسلم به عنوان پیامبر برای اهل مکه و سایر انسانها و جنها فرستاده شود، هماهنگی و توافق پیدا کرده است.
امام احمد از عرباض بن ساریه روایت میکند که ایشان گفتند: پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: آن وقت که حضرت آدم هنوز در گل آفرینش بود من نزد خداوند متعال به عنوان آخرین پیامبران تعیین شده بودم. و از برخی از اشارات گذشته شما را اطلاع میدهم: دعای پدرم حضرت ابراهیم برای من، مژدهی حضرت عیسی به آمدن من، و خوابی که مادرم دید. البته مادران تمام پیامبران اینچنین خوابهایی میبینند.
خبر پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم از روز ازل بر زبان انسانها جریان داشت، تا اینکه آخرین پیامبر بنی اسرائیل حضرت عیسی بن مریم نام رسول خدا صلی الله علیه وسلم را به صراحت اعلام داشت. آنروزی که در میان بنی اسرائیل ایستاد، و در آن خطبهی تاریخیش گفت:
[الصف: ۶]
{و عیسىبنمریم گفت: اى بنى اسرائیل، من پیامبر خدا بر شما هستم. توراتى را که پیش از من بوده است تصدیق مىکنم، و به پیامبرى که بعد از من مىآید و نامش احمد است، بشارتتان مىدهم. چون آن پیامبر با آیات روشن خود آمد، گفتند: این جادویى است آشکار.}
و این آن چیزی است که حدیث مذکور بدان اشاره دارد: مژدهی حضرت عیسی بن مریم به آمدن من. ([۲])
بود در انجیل، نام مصطفی(ص) آن سر پیغمبران، بحر صفا
و همچنین در کتابهای آسمانی گذشته نیز به جایگاه و مکانت و شرف پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم صراحتا اشاره شده است.
[الأعراف: ۱۵۷].
{همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛ آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیاء پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند.}
عطا بن یسار میگوید: عبدالله بن عمرو بن العاص را دیدم. به او گفتم: از صفت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در تورات برایم بگو. گفت: آری، سوگند بخدا که او در تورات بدانچه قرآن در حقش گفته معرفی شده است: [الأحزاب: ۴۵[
{ای پیامبر! به راستی ما تو را شاهد [بر امت] و مژده رسان و بیم دهنده فرستادیم.}
تو بنده و پیامبر من هستی، من تو را متوکل ـ بر خداوند اعتماد کننده ـ نامیدهام. او خشن و سختخو نیست، و در بازارها داد و فریاد براه نمیاندازد. زشتی را با بدی جواب نمیگوید، گذشت و بخشش خوی اوست. خداوند تا زمانیکه ملت کجرو را راست نگرداند، و تا به وحدانیت پروردگار “لا إله إلا الله” ـ «هیچ اله و معبودی نیست جز خداوند یکتا» ـ گواهی ندهند او را از میان آنها برنمیدارد. خداوند بوسیلهی او چشمهای کور و گوشهای کر، و قلبهای بسته را بروی حقیقت میگشاید. ([۳])
امام بیهقی از ابن عباس (رضی الله عنهما) آورده است که گفت: جارود بن عبدالله نزد رسول خدا صلی الله علیه وسلم آمده، اسلام آورد. و گفت: سوگند به آن پروردگاری که تو را بر حق برانگیخته، من وصف شما را در کتاب آسمانی انجیل یافتم. حضرت عیسی بن مریم (علیه السلام) به قدوم مبارکتان مژده دادهاند.
از ابوموسی اشعری روایت شده که گفتند: نجاشی پادشاه حبشه گفت: «من گواهی میدهم که حضرت محمد صلی الله علیه وسلم پیامبر و فرستادهی خداست، و او همان کسی است که حضرت عیسی به آمدن او مژده داده بودند. و اگر مسئولیت ادارهی مملکت، و مسئولیتهای مردم بر گردنم نمیبود، خدمت آن حضرت صلی الله علیه وسلم میرسیدم تا کفشهایش را بر سرم بگذارم!» ([۴]).
([۱]). تفسیر ابن کثیر ۱ /۴۹۳، از سدی نیز روایتی به همین معنا آمده است.