بقلم: د/ امراء
جنگ بر سر اقتدار، و خیالها و اوهام مفکورههای مختلف در جامعههای گوناگون دنیا و در کشورهای جهان آتشها بپا کرده و میکند…
و همگام با بیداری اسلامی نوین و پدیدار شدن حرکتهای اسلامی در صحنه جامعههای اسلامی که در آن اسلام به اعدام محکوم شده بود ملتهای مسلمان نیز در بسیاری از کشورهای جهان بگونهای خود را در صحنه سیاسی بنمایش گذاشتند و در راه رسیدن به اقتدار تلاشها بخرج دادند.
طرف مقابل نیز پس از احساس خطر کردن از شاخ و برگ گرفتن مسلمانان، بطور جدی با آنها برخورد فیزیکی کرد و در نتیجه آن رودهای خون جاری شد. در مصر، الجزائر، لیبی، تونس، مغرب، سودان، ترکیه، پاکستان، و… و بسیاری دیگر از کشورهای اسلامی اسلامگرایان گروه گروه روانه زندان و جوغهی اعدام شدند..
در این میان نیز برخی از حرکتهای اسلامی به میدان آمدند که خود را به کلی از این دایره دور نگاه داشتند. و بدون شک از سوی حرکتهای پر سر و صدای اسلامگرایان سیاست دوست نه اینکه مورد پذیرش قرار نگرفتند بلکه نکوهشها و بیمهریها دیدند! جنبش اسلامی و یا حرکت ساکت و آرام شاگردان نور ـ طلاب رسائل نور ـ از جمله این جنبشهاست.
این جماعت توسط استاد سعید نورسی در ترکیه امروزی تأسیس شد. مؤسس این جماعت در ابتدای کار خود در صحنه سیاست بشکل بسیار قوی حضور فعال داشت. زندگی او صحنه جزر و مدهای بسیار شدیدی است. زندگی او مدرسهای است پر از درسها و حکمتها، و شایسته است آنرا با دقت مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
سعید نورسی که بعنوان یکی از مصلحان اسلامی نوین جهان شناخته میشود، و بقول دکتر یوسف قرضای او شخصیتی است در طراز امام حسن البنا مؤسس اخوان المسلمین و امام مودودی مؤسس جماعت اسلامی. با یک تصمیم جدی خود را سعید جدید نامید و از صحنه سیاست بکلی کناره گرفت و مقوله مشهور خود:” پناه بر خدا از شیطان و سیاست” را بر جای نهاد.
دعوت او آرام آرام بدور از سر و صدا و بوقهای جامعه ترکیه شروع به انتشار نمود، جامعهای که با هر چیز که اسلامی بود و یا بوی اسلام و عربیت میداد میجنگید و سعی در ریشه کن ساختن آن داشت تا جایی که نه از اذان خبری ماند و نه از قرآن و نه از حجاب و … خلاصه نه از اسلام اثری!
چون کالبد اساسی این دعوت از نوشتههای استاد سعید نورسی که به رسائل نور شناخته میشود، تغذیه میکند، پیروان آن به دانش آموزان رسائل نور و یا طلاب رسائل نور شناخته میشوند. استاد نورسی نوشتههایش را تفسیری نوین از حقائق قرآنی معرفی میکند.
بسیاری از اسلامگرایان ترکیه با وجود احترام استاد نورسی و استفاده از نوشتههایش از او و حرکت او کنارهگیری کرده بصورت کاملا مستقلی برنامه های خود را در میدان سیاست نیز پیش بردند. نه تنها این، بلکه افرادی که خود را دانش آموزان و پیروان راستین استاد میدانند به بیش از ده شاخه تقسیم شدند. با وجود همه اینها آنچه امروز در متن جامعه ترکیه نمایان است انتشار این جماعت و یا جماعتهای اسلامی و اصلاحگرای مشابه است که خود دلیلی بر توجه و قدر دانی مردم به ارزشهای اسلامی است که توانسته جامعه ترکیه را از بسیاری از منجلابها نجات دهد.
امروز که روح دیکتاتوریت، و پرستش فرد و قومیت و زبان و سایر هیولاهای فرعونی صفت در این جامعه بگونهای شکسته شده است، بر زبان رهبران و شخصیتهای بارز این جماعت لبخندهایی میبینی و اظهار شادیها از اینکه رئیس جمهور کشور طیب اردوغان، و نخست وزیر عبد الله گل و وزیر خارجه بابا جان و چند تا از استاندارها و صدها تن از کوادر رسمی و کلیدی کشور چه در صحنههای سیاسی مباشر و چه در صحنههای مدیریت تنفیذی که از نتائج برنامه سیاسی است، از جمله دانش آموزان درس خانههای نور هستند!!
این از یک حقیقت بسیار جالب پرده برمیکشد. و آن تخمی است که استاد نورسی با ذکاوت و حکمت و دانایی و پشت کارش کاشته بود.
نورسی دریافته بود که پریدن بر سر کرسی اقتدار و بهدر دادن خونهای بسیار در راه رسیدن به آن، در جامعههای کنونی اسلامی هدفی درست نیست. چرا که در این صورت اسلامگرایان با جامعهای مواجه خواهند شد که از آنها بیزار است و آنها را نه تنها درک نمیکند بلکه در راستای کشیدن گلیم از زیر پایشان با آنها بشدت در احتکاک خواهد شد. در چنین جامعهای پیاده کردن هر گونه برنامه اصلاحی مستحیل و ناممکن بنظر میرسد.
از اینرو نورسی با شعار دوری از سیاست، راه را برای استمرار دعوت سازندهی خویش، و عدم شاخ بشاخ شدن با قدرتهای مادی اقتدارپرست و فرعونیان هموار ساخت.
و با شکیبایی و صبر و پشت کار جماعت او با کفائتها و قابلیتهای علمی و اخلاقی بسیار بالا در جامعه حضور فعال پیدا کردند. و جامعه چون در آنها نمونههای مخلص و خدا ترس و بسیار با اخلاقی یافته در بسیاری از موارد آنها را در کادرهای کلیدی خود جای داده، تا جایی که امروز رهبریت سیاسی (!) کشور در دست شاگردانی است که سیاست را چهره دیگری از شیطان مینامند!
آری.. نورسی بر این اعتقاد بود که باید متن جامعه را ساخت. و در بین قلبها تخم ایمان پاشید. وقتی که جامعه اصلاح شد بدون شک برای رهبریت خود از فرزندان شایستهی خود کسی را بر خواهد گزید، و با آرامش تمام و بدون سر و صدا و توپ و تانک بخرج دادن و خونها ریختن، و اخلاق و پایه واساس و اصول و فروع دین و عقیده را فدای بدست آوردن مصلحتهای آنی نمودن و از اسلام صورتی زشت و خونخوارانه در ذهن جامعه رسم کردن و… خود بخود جامعهها اسلام را برای رهبریت خود انتخاب خواهند کرد.
این نمونهای است از تجربه میدانی در جامعه ترکیه. و میتوان در کنار تجربههای اسلامی دیگر جهان اسلام با توجه به مقایسهی بین نتائج کاری آنها بر صحت و سقم یا میزان حاجت جامعه بدان رسید.
امروز پس از گذشت هشتاد و اندی سال از سقوط آخرین پرچم اسلامی در جهان، وقت آن رسیده که جامعه اسلامی با در نظر گرفتن میزان تلاشها و زحمتها و مقایسه آن با اهداف و نتائج و میوه و دست رنج بدست آمده یکی از برنامههای اجرایی اصلاح گرایان را بعنوان اولیت کاری بر سایر برنامهها پیشی دهد. و یا در سایه آنچه گذشته برنامهای نوین طرح ریزی کند.
و بگمان غالب در سالهای آینده ما شاهد چنین حادثهای خواهیم بود. چرا که این فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) است که خداوند بر سر هر صد سالی کسی ـ یا کسانی ـ را برای تجدید و نوگرایی شخصیت دین برمیانگیزد..
” إن الله یبعث فی الأمه علی رأس کل مائه عام من یجدد أمر دینها”.
حال با کدام ترفند بایستی در صحنه نمودار شد؟ با شعار “دین ما سیاست ماست”! یا با شعار “پناه بر خدا از شیطان و سیاست”!
سؤالی است که جواب آن بر سر دفتر روزهای آینده نگاشته خواهد شد…