______________
*روایت سوم: «عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ( علیه السلام ) یقُولُ إِنَّمَا یعْرِفُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یعْبُدُهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ وَ عَرَفَ إِمَامَهُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ وَ مَنْ لَا یعْرِفِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا یعْرِفِ الْإِمَامَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ فَإِنَّمَا یعْرِفُ وَ یعْبُدُ غَیرَ اللَّهِ هَکَذَا وَ اللَّهِ ضَلَالًا» (الکافی ج ۱ ص ۱۸۱ ؛ دار الکتب الاسلامیه ، مرتضى آخوندى تهران – بازار سلطانی.)
ترجمه مصطفوى: امام باقر میفرمود: تنها کسى خداى عز و جل را شناسد و پرستش کند که هم خدا را بشناسد و هم امام از ما خاندان را و کسى که خداى عز و جل را بشناسد و امام از ما خاندان را نشناسد غیر خدا را شناخته و عبادت کرده، این چنین (مانند عامه مردم) که بخدا گمراهند.
شیخ هادی نجفی می گوید: «صحیحه جابر» (ألف حدیث فی المؤمن – الشیخ هادی النجفی – ص ۱۲)
میرزا محمد تقی اصفهانی می گوید: «بسند کالصحیح أو الصحیح على بعض الوجوه »(مکیال المکارم – میرزا محمد تقی الأصفهانی – ج ۱ ص ۲۰)
راویانش:
*محمد بن یحیى العطار: « رجالالنجاشی ص۳۵۳:شیخ أصحابنا فی زمانه ثقه عین»
أحمد بن محمد بن عیسى الأشعری: « رجالالطوسی ص۳۵۱: ثقه» و « رجالالنجاشی ص۸۳: أبو جعفر رحمه الله شیخ القمیین و وجههم و فقیههم غیر مدافع و کان أیضا الرئیس الذی یلقی السلطان بها»
*الحسن بن محبوب الزراد: « رجالالطوسی ص۳۳۴ و فهرستالطوسی ص۱۲۳: ثقه» و «الخلاصه للحلی ص۳۷: ثقه عین روى عن الرضا علیه السلام و کان جلیل القدر» و « رجالالنجاشی ص۱۴۰: عده من أصحابنا منهم الحسن بن محبوب»
*عمرو بن أبی المقدام:« ثقه» (مشایخ الثقات – غلام رضا عرفانیان – ص ۱۱۱) و «معجم رجال الحدیث – الخوئی – ج ۱۴ ص ۸۲» و ابن داوود او را در قسمت اول کتابش که مربوط به ممدوحین است آورده است. همچنین “حلی” هم او را در قسمت اول کتابش که مربوط به افراد معتمد است آورده است.
___________________________
روایت چهارم: «حدثنی محمد بن الحسن قال حدثنی محمد بن الحسن الصفار عن أحمد ابن محمد عن عبد الرحمن بن أبی نجران عن عاصم عن أبی حمزه قال: قال لنا علی بن الحسین علیه السلام أی البقاع أفضل ؟ قلت الله ورسوله وابن رسوله أعلم قال إن أفضل البقاع ما بین الرکن والمقام ولو أن رجلا عمر ؟ ؟ ( ۱ ) ما عمر نوح علیه السلام فی قومه ألف سنه إلا خمسین عاما یصوم نهارا ویقوم لیلا فی ذلک المقام ثم لقى الله عز وجل بغیر ولایتنا لم ینتفع بذلک شیئا .» (من لا یحضره الفقیه – الشیخ الصدوق – ج ۲ ص ۲۴۵) و همینطور در (ثواب الأعمال – الشیخ الصدوق – ص ۲۰۴)
ثواب الاعمال-ترجمه انصارى: ابو حمزه ثمالى مىگوید: حضرت على بن الحسین از ما پرسید:کدام سرزمین از همه برتر است؟ من گفتم: خدا و پیامبر و فرزند پیامبرش بهتر مىدانند. فرمود: بهترین سرزمینها میان رکن و مقام است، و اگر مردى به اندازه نوح که در میان قوم خود بود، نهصد و پنجاه سال عمر کند و روزها را روزه بگیرد و شبها را در آن مکان به عبادت بپردازد و در حالى خدا را ملاقات کند که به ولایت ما اعتقاد نداشته باشد، هیچ بهرهاى از عبادات خود نخواهد برد .»
(شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه سند این حدیث را حذف کرده ولی سند کامل آن را در کتاب ثواب الاعمال درج کرده است .)
ما اهل سنت هیچ بهره ای از عبادات خود نمی بریم ! ولی عفیر چون ولایت را قبول داشت حتماً بهشتی هست و با ائمه محشور می شود !
شش نفر از علمای شیعه این روایت را تصحیح کرده اند: شیخ ماحوزی، مرجع تقلید آیت الله سید محمد صادق روحانی، محقق بحرانی، محقق خوانساری و سید محمد عاملی و محمد باقر الکجوری؛ به این ترتیب:
روى أبو حمزه الثمالی فی الصحیح (کتاب الأربعین – الشیخ الماحوزی – ص ۹۷)
کصحیح أبی حمزه الثمالی (فقه الصادق (ع) – السید محمد صادق الروحانی – ج ۹ شرح ص ۲۱۲)
وصحیحه أبی حمزه الثمالی (الحدائق الناضره – المحقق البحرانی – ج ۱۳ – ص ۲۹۵)
فی صحیحه أبى حمزه الثمالی (مشارق الشموس (ط.ق) – المحقق الخوانساری – ج ۲ – ص ۳۹۲)
وصحیحه أبی حمزه الثمالی (مدارک الأحکام – السید محمد العاملی – ج ۶ – شرح ص ۲۰۳)
و شبیه روایت بالا در (الأمالی – الشیخ الصدوق – ص ۵۷۲ – ۵۷۳) آمده که “شیخ محمد باقر کجوری” از علمای شیعه آن را موثق دانسته است: (الخصائص الفاطمیه – الشیخ محمد باقر الکجوری – ج ۲ – ص ۴۳۵)
راویان:
محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید « رجالالنجاشی ص۳۸۳: شیخ القمیین و فقیههم و متقدمهم و وجههم» و « فهرستالطوسی ص۴۴۲: جلیل القدر عارف بالرجال موثوق به» و « رجالالطوسی ص۴۳۹: جلیل القدر بصیر بالفقه ثقه»
محمد بن الحسن الصفار: « رجالالنجاشی ص۳۵۴: کان وجها فی أصحابنا القمیین ثقه عظیم القدر راجحا قلیل السقط فی الروایه»
أحمد بن محمد بن عیسى الأشعری: «رجالالطوسی ص۳۵۱:ثقه» و « رجالالنجاشی ص۸۳: أبو جعفر رحمه الله شیخ القمیین و وجههم و فقیههم غیر مدافع و کان أیضا الرئیس الذی یلقی السلطان بها»
عبد الرحمن بن أبی نجران: « رجالالنجاشی ص۲۳۶: کان عبد الرحمن ثقه ثقه معتمدا على ما یرویه»
عاصم بن حمید الحناط: «رجالالنجاشی ص۳۰۲: ثقه عین صدوق»
ثابت بن دینار أبو حمزه الثمالی: «رجالالنجاشی ص۱۱۵: ثقه » و (فهرستالطوسی ص۱۰۵) و
(الخلاصهللحلی ص۲۹ )
_______________________
روایت پنجم: عَنْهُ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ قَالَ دَخَلْتُ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَرَأَیتُ مَوْلًى لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ( علیه السلام )… یا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَى أُمَّهِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله علیه وآله ) خَمْسَ فَرَائِضَ الصَّلَاهَ وَ الزَّکَاهَ وَ الصِّیامَ وَ الْحَجَّ وَ وَلَایتَنَا فَرَخَّصَ لَهُمْ فِی أَشْیاءَ مِنَ الْفَرَائِضِ الْأَرْبَعَهِ وَ لَمْ یرَخِّصْ لِأَحَدٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ فِی تَرْکِ وَلَایتِنَا لَا وَ اللَّهِ مَا فِیهَا رُخْصَهٌ .» (الکافی ج ۸ ص ۲۷۱ ؛ دار الکتب الاسلامیه ، مرتضى آخوندى تهران – بازار سلطانی.)
یعنی: «اى ابا محمّد! همانا خداوند عزّ و جلّ پنج فریضه را حتمى ساخته است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت ما، و در مواردى چهار فریضه را بدیشان رخصت داده ولى به هیچ روى براى هیچ یک از مسلمانان در ترک ولایت ما رخصتى داده نشده است، نه بخدا سوگند در ولایت ما رخصتى نیست.»
مجلسی می گوید: صحیح (مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ۱۱، ص: ۱۲۴)
الشیخ هادی النجفی می گوید: الروایه صحیحه الإسناد . (موسوعه أحادیث أهل البیت (ع) ج ۸ – ص ۴۱۸- الشیخ هادی النجفی)
________________________
روایت ششم: «عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یونُسَ عَنْ فُضَیلِ بْنِ یسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ( علیه السلام ) قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَصَبَ عَلِیاً ( علیه السلام ) عَلَماً بَینَهُ وَ بَینَ خَلْقِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ کَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْکَرَهُ کَانَ کَافِراً وَ مَنْ جَهِلَهُ کَانَ ضَالًّا وَ مَنْ نَصَبَ مَعَهُ شَیئاً کَانَ مُشْرِکاً وَ مَنْ جَاءَ بِوَلَایتِهِ دَخَلَ الْجَنَّهَ وَ مَنْ جَاءَ بِعَدَاوَتِهِ دَخَلَ النَّارَ .» (الکافی – الکلینی ج ۲ ص ۳۸۸ – ۳۸۹ ؛ دار الکتب الاسلامیه ، مرتضى آخوندى تهران – بازار سلطانی.)
ترجمه از مصطفوی: حضرت باقر علیه السّلام فرمود: خداى عز و جل على علیه السلام را میان خود و خلقش براى رهبرى منصوب فرموده، پس هر که او را بشناسد مؤمن است، و هر کس او را انکار کند کافر است، و هر که در باره او توقف کند (و منکر نشود) گمراه است، و هر که با او دیگرى را همراه کند مشرک است، و هر که با دوستى او آید ببهشت رود، و هر که با دشمنى او آید بدوزخ رود.
این روایت صد در صد صحیح است و همین یک روایت برای تکفیر تمام اهل سنت کافی است:
خمینی اینگونه روایات را مقبول می داند و خصوصاً روایت فوق را موثق می خواند: «منها روایات مستفیضه دلت على کفرهم ، کموثقه الفضیل بن یسار عن أبی جعفر علیه السلام قال: ” إن الله تعالى نصب علیا….. »(کتاب الطهاره ج ۳ ص ۳۱۶، خمینی _قم)
الشیخ هادی النجفی می گوید: الروایه معتبره الإسناد . (موسوعه أحادیث أهل البیت (ع) ج ۹ ص ۳۷۴ ، هادی نجفی ؛ دار الاحیاء _ بیروت)
تمام راویان این روایت نیز ثقه هستند:
*الفضیل بن یسار النهدی: «رجالالنجاشی ص۳۰۹: ثقه»و«رجالالطوسی ص۱۴۳: ثقه»
* یونس بن عبد الرحمن: «رجالالکشی ص۵۵۶: منأصحابالإجماع»و «رجالالطوسی ص۳۴۶: ضعفه القمیون و هو ثقه» و «رجالالنجاشی ص۴۴۷: کان وجها فی أصحابنا متقدما عظیم المنزله»
* محمد بن عیسى بن عبید: «رجالالنجاشی ص۳۳۴: جلیل فی من أصحابنا ثقه عین کثیر الروایه حسن التصانیف»و«الخلاصه للحلی ص۱۴۲: الأقوى عندی قبول روایته»
علی بن إبراهیم بن هاشم «رجالالنجاشی ص۲۶۰: ثقه فی الحدیث ثبت معتمد صحیح المذهب»
اما در مورد متن روایت؛ من که گیج شدم توی این روایت معلوم نیست حضرت علی امام است یا رب ! یعنی چه که هر کس دیگری را با او همراه کند مشرک است؟ آخه شرک به چی؟ مثلاً اگر کسی ابوبکر را با علی همراه بداند شما می گویید او به علی شرک ورزیده ؟ یا او مشرک شده؟ به حق چیز های نشنیده !؟
_______________________
روایت هفتم: مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَینِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیى عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ( علیه السلام ) یقُولُ کُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَهٍ یجْهِدُ فِیهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْیهُ غَیرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَیرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ وَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ شَاهٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِیهَا وَ قَطِیعِهَا … (الکافی ج ۱ ص ۱۸۳ – ۱۸۴)
ترجمه بهبودی: ابو جعفر باقر (ع) مىگفت: هر کس با تلاش در عبادت جان خود را به تعب افکند، بدین امید که از خداوند تبارک و تعالى پاداش گیرد، ولى در مسیر این عبادت، سر خود باشد بدون امام و مقتدائى از جانب اللَّه که رهبر او باشد، تلاش و طاعت او مقبول نباشد. این چنین عابدى گمراه است و سرگردان و خداوند تبارک تعالى از عبادت او بیزار است. داستان او داستان گوسپندى است که شبان و رمه خود را گم کند …
بهبودی (گزیدۀ کافی ج۱ ص۵۵) و مجلسی(مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول ج۲ ص۳۱۳) هر دو این روایت را صحیح می دانند ، همینطور مرجع تقلید شیعیان “سید محمد صادق روحانی” می گوید: «وصحیح محمد بن مسلم..» (فقه الصادق (ع) – السید محمد صادق الروحانی – ج ۹ – شرح ص ۲۱۴)
فکر کنم اون “محمود کریمی” اون شعر معروفش که میگه: “چرا سنی نمی خواهد بداند وضوی بی ولایت آب بازیست” رو از همین روایت امام باقر گرفته واقعا که این شعر محمود کریمی مطابق با مذهب واقعی اهل تشیع است!!
تمام عبادات ما بی ثمر است،گمراه و سرگردان نیز هستیم و حتی خدا نیز ما را مبغوض و دشمن می دارد ؛ ای اهل تشیع پاسخ دهید آیا باز هم ما مسلمانیم؟ آیا امام باقر در این قول بین اهل سنت و ابوجهل و ابی لهب تفاوتی قائل شده است؟
مقاله پیشنهادی
زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم
عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …