گروهی از فقها و صاحب نظران و اندیشمندان عرصه ی علم و دانش در پاسخ کسانی که تقلید را جایز می دانند، به دلایل عقلی و نظری استدلال کرده اند. مزنی می گوید: «به کسی که بر مبنای تقلید حکم می کند، گفته می شود: آیا در آنچه بدان حکم نمودن، دلیلی داری؟ پس اگر بگوید: بله؛ درحقیقت تقلید کردن را باطل دانسته است. چرا که در این صورت دلیل بوده که باعث شده چنین حکمی را صادر کند نه تقلید.
اما اگر بگوید: بدون دلیل به آن حکم نمودم. به او گفته می شود، چرا خون دیگران را حلال و ناموس آنان را مباح قرار دادی و اموال را تلف کردی، درحالی که خداوند این امور را حرام کرده است مگر زمانی که دلیلی برای آن وجود داشته باشد؟ خداوند متعال می فرماید: «إِنْ عِندَکُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَذَا»[۱] یعنی دلیل و برهانی بر این ادعا ندارید.
پس اگر بگوید: من می دانم که درست گفته ام هرچند دلیل آن را ندانم چون از بزرگ ترین علما تقلید می کنم و او جز بر مبنای دلیلی که بر من پوشیده مانده، سخن نمی گوید.
به او گفته می شود: اگر تقلید از معلمت جایز باشد چون او جز بر مبنای دلیلی که بر تو پوشیده مانده سخن نمی گوید، در این صورت تقلید از معلم معلمت سزاوار تر است. چرا که بر مبنای دلیل و برهانی سخن می گوید که بر معلم تو پنهان مانده است. چنانکه معلم جز بر مبنای دلیلی که بر تو پنهان مانده، سخن نمی گوید. پس اگر بگوید: بله؛ در حقیقت تقلید معلمش را ترک نموده و به تقلید از معلم معلمش روی آورده است. و همچنین هر چه بالاتر رود تقلید از معلم ها را برای تقلید از معلم معلم ها ترک می کند تا اینکه به رسول خدا که معلم تمام معلم هاست می رسد. و اگر این استدلال را نپذیرد، سخن خود را نقض کرده است. و به او گفته می شود: چگونه تقلید از کسی را که در مرتبه ی علمی پایین تری قرار دارد جایز می دانی، درحالی که تقلید از کسی را که در مرتبه ی علمی بالاتری قرار دارد، جایز نمی دانی؟ این تناقض است.
پس اگر بگوید: چون معلم من هرچند در مرتبه ی پایین تری قرار دارد، علم کسانی را که بالاتر از او بودند، اندوخته است پس او به آنچه عمل می کند و آنچه آن را ترک می کند، دانا تر و بینا تر است.
به او گفته می شود: و همچنین کسانی که از معلم تو علم و دانش می آموزند درحقیقت علم معلم تو و علم کسانی که در مراتب بالاتری از وی هستند، اندوخته و می آموزد، بنابراین بر تو لازم است که از او نیز تقلید کنی و تقلید کردن از معلمت را ترک گویی. و همچنین تقلید کردن از خودت سزاوار تر است از اینکه از معلمت تقلید کنی. چرا که تو علم معلمت و علم کسانی را که در مراتب بالا تری از او بودند به علم خود افزوده ای و همه ی آنها را نزد خود گرد آوردی. لذا اگر از قول و دیدگاه خود تقلید کند درحقیقت تقلید از افراد و علمایی در درجه ی پایین تر از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم را سزاوار تر دانسته است و بر مبنای دیدگاه وی و قیاس بر آن، بر هریک از کسانی که همراه او هستند، لازم است از پیرو خود تقلید کند و نیز تابع وی از پیروان خود و به همین ترتیب هرکس از پایین تر از خود تقلید کند؛ و به عبارت دیگر با این استدلال همیشه بالا تر از پایین تر تقلید می کند. براستی برای فساد و نادرستی و تناقض چنین دیدگاهی همین کفایت می کند که نتیجه ی آن چنین باشد».[۲]
ابن قیم رحمه الله با بیان بیش از سی وجه به انکار این دیدگاه می پردازد.
[۱] – (یونس: ۶۸) «هیچ دلیلی نزد شما بر این (ادعا) نیست».
[۲] – نگا: اعلام الموقعین، ابن قیم: ۲/۱۶۸-۲۶۰