روافض باز به روایات ضعیف استناد کرده اند که به وسیلۀ آن به سیدنا عمر فاروق رضی الله عنه، تهمت بزنند.
رافضی نوشته است:
عمر بن خطاب فضایل بسیار زیادی دارد، در اینجا یکی از آرزوهایی را که در کتب برادران اهل سقیفه نقل شده است مطرح میکنیم
در کتاب حلیه الاولیا لابونعیم اصبهانی
حَدَّثَنَا عبد الله بن محمد بن جعفر ، ثَنَا عبد الرحمن بن مسلم ، ثَنَا هناد ، ثَنَا أبو معاویه ، عَنْ جویبر ، عَنِ الضحاک ، قَالَ : قَالَ عمر : لَیْتَنِی کُنْتُ کَبْشَ أَهْلِی یُسَمِّنُونِی مَا بَدَا لَهُمْ ، حَتَّى إِذَا کُنْتُ أَسْمَنَ مَا أَکُونُ ، زَارَهُمْ بَعْضُ مَنْ یُحِبُّونَ فَجَعَلُوا بَعْضِی شِوَاءً ، وَبَعْضِی قَدِیدًا ، ثُمَّ أَکَلُونِی فَأَخْرَجُونِی عُذْرَهً ، وَلَمْ أَکُ بَشَرًا.
عمر میگفت: کاش گوسفندی بودم که خانواده ام مرا تا جایی که ممکن بود چاق و فربه میکردند، و زمانی که بعضی از دوستان برای دیدن آنها می آمدند، مرا ذبح میکردند، قسمتی از گوشت مرا بریان و قسمتی را هم خشک میکردند، و مرا میخوردند، و به صورت نشانه ای خارج میکردند، ولی هرگز بشر نبودم
حلیه الاولیا / جلد۱ / صفحه۵۲
خداوند در قرآن کریم در مورد آرزوی کفار زمانیکه از اعمال و کردار قبیح و زشت و پلیدانه خود پشیمان شدند میفرماید:
{إنَّا أَنذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ و یقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابًا ﴿۴۰﴾}.
ترجمه: ما شما را از عذابی نزدیک هشدار دادیم ! روزی که آدمی آنچه را با دست خویش فرستاده بنگرد ! و کافر میگوید کاش من خاک بودم.
پـــــــــــــــاســـــــــــخ:
کذابان و مریض القلب های امثال شما که اینگونه شبهات را مطرح می کنید، در آن زمان ها نیز برای جعل این اکاذیب فراوان بوده اند. از الله بترسید و توبه کنید قبل از اینکه مرگتان فرا برسد و قبل از اینکه با این حال بمیرید، چون فردای قیامت در برابر این مطالب مسئول خواهید بود و بازخواست خواهید شد .
اما پاسخ به این شبهه روافض
در سند این روایت جویبر بن سعید البلخی وجود دارد که ضعیف و متروک الحدیث است.
معلومات این راوی:
برای این روایت اسناد کذب دیگری نیز وجود دارد که جهت تکمیل بحث و بستن دروازه شبهات، آنها را نیز ذکر و بررسی مختصر می نمایم.
شعب الإیمان
الجزء : ۱ الصفحه : ۴۸۵
[۷۸۶] أخبرنا أبو عبدالله الحافظ أنا إبراهیم بن عصمه بن إبراهیم العدل ثنا أبی ثنا یحیى بن یحیى أنا سفیان بن عیینه عن رجل عن الحسن قال أبصر أبو بکر طائرا على شجره فقال طوبى لک یا طیر تأکل الثمر وتقع على الشجر لوددت أنی ثمره ینقرها الطیر
[۷۸۷] قال وحدثنا یحیى بن یحیى أنا أبو معاویه عن جویبر عن الضحاک قال مر أبو بکر رضی الله عنه على طیر قد وقع على شجره فقال طوبى لک یا طیر تطیر فتقع على الشجر ثم تأکل من الثمر ثم تطیر لیس علیک حساب ولا عذاب یالیتنی کنت مثلک والله لوددت أنی کنت شجره إلى جانت الطریق فمر علی بعیر فأخذنی فأدخلنی فاه فلاکنی ثم إزدردنی ثم أخرجنی بعرا ولم أکن بشرا قال فقال عمر رضی الله عنه یالیتنی کنت کبش أهلی سمنونی ما بدا لهم حتى إذا کنت کأسمن ما یکون زارهم بعض من یحبون فذبحونی لهم فجعلوا بعضی شواء وبعضه قدیدا ثم أکلونی ولم أکن بشرا .
این روایت هم به شدت ضعیف است
۱- عصمه بن ابراهیم العدل مجهول الحال است.
۲- ابن عینیه از مردی نا مشخص و مجهول (رجل) عنعنه کرده است.
۳- این شخص مجهول نیز از حسن روایت کرده که ظاهرا حسن بصری می باشد که در چنین حالی مرسل خواهد بود.
و فقط یکی از این سه مورد برای ضعف روایت کافی می باشد.
روایت بعدی:
ورواه أبو نعیم فی الحلیه (۱/۵۲)
[۷۸۸] أخبرنا أبو نصر بن قتاده أنا أبو العباس محمد بن إسحاق بن أیوب الصبغی ثنا سهل بن عمار ثنا عبید الله بن موسى ثنا موسى بن عبیده عن یعقوب بن زید و عمر بن عبدالله مولى غفره قالا نظر أبو بکر الصدیق رضی الله عنه إلى طیر حین وقع على الشجر فقال ما أنعمک یا طیر تأکل وتشرب ولیس علیک حساب وتطیر یا لیتنی کنت مثلک ”
این روایت هم بسیار ضعیفه و انگار سند آن سلسله الضعفا می باشد!
۱- محمد بن اسحاق الصبغی
در میزان الاعتدال ۳/۴۷۸ آمده که حاکم گفته برادرش از سماع از او نهی کرده است.
قال الحاکم: کان أخوه ینهانا عن السماع منه لما یتعاطاه
۲- سهل بن عمار النیسابوری.
در لسان المیزان ۳/۱۲۱ آمده که حاکم گفته است متهم به کذب است. همچنین
وقال أبو إسحاق الفقیه ان سهل بن عمار یتقرب الى بالکذب
وقال بن منده کان ضعیفا
۳- موسى بن عبیده الربذی که باز ضعیف و متروک الحدیث است.
معلومات درباره این راوی: http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=7755
۴- عمَر بْن عَبد اللَّهِ مولى غفره بنت رباح.
در میزان الاعتدال ۲۱۰/۳ آمده که ابن معین می گوید ضعیف است و همچنین نسائی او را تضعیف کرده است.
روایت دیگر:
حدثنا : إسحاق بن إسماعیل ، وخلف بن سالم ، قالا : ، حدثنا : عبد الله بن نمیر ، حدثنا : عبد الله بن مسلم ، عن محمد بن عطاء بن خباب ، عن أبیه ، عن جده خباب ، أن أبابکر الصدیق رضی الله عنه ، وهو فی داره جاء طیر وهو عنده ، فوقع على شجره حمام أو عصفور ، فنظر إلیه أبوبکر الصدیق رضی الله عنه ، فقال : طوبى لک یا طیر ، ما أنعمک على هذه الشجره ، تأکل من هذه الثمره ، ثم تموت ، ثم لا تکون شیئاًً لیتنی مکانک
۱- عبد الله بن مسلم بن هرمز ضعیف است
معلومات راوی:
http://library.islamweb.net/hadith/RawyDetails.php?RawyID=5084
۲- محمد بن عطاء بن خباب. مجهول است و در واقع جرح و تعدیلی ندارد.
روایت بعدی:
حدثنا : إبراهیم بن عبد الله ، حدثنا : هشام بن عمار ، حدثنا : عمرو بن واقد ، حدثنا : یونس بن حلبس ، عن أبی إدریس ، عن معاذ قال : دخل أبوبکر حائطاً ، فإذا بدبسی فی ظل شجره ، فتنفس الصعداء ، ثم قال : طوبى لک یا طیر ، تأکل من الثمر ، وتستظل بالشجر ، وتصیر إلى غیر حساب ، یا لیت أبابکر مثلک
این روایت نیز ضعیف است و عمرو بن واقد در سند آن وجود دارد که ضعیف می باشد.
• ذکره الدَّارَقُطْنِیّ فی «الضعفاء والمتروکین ۳۹۳
• وقال الدَّارَقُطْنِیّ: متروک الحدیث. «تهذیب الکمال» ۲۲ (۴۴۶۸).
و در این باره در کتب اهل سنت روایت صحیحی وجود ندارد؛ بلکه همه ضعیف و مورد دار می باشند.
اما جالب است بدانید همین سخنان را امام معصوم شیعه گفته است و در کتب خود شیعه آمده است:
لیت: العلوی (علیه السلام): لیت امی لم تلدنی لیتنی مت صبیا لیتنی کنت حشیشا قوله (علیه السلام) حین نزل: (وإن جهنم لموعدهم أجمعین) یالیت السباع مزقت لحمی ولیت امی لم تلدنی.
نام کتاب : مستدرک سفینه البحار نویسنده : الشیخ علی النمازی جلد : ۹ صفحه : ۲۹۶
http://lib.eshia.ir/11016/9/296
ترجمه: ای کاش: امام علی می گوید: ای کاش مادرم مرا به دنیا نمی آورد . ای کاش در همان کودکی می مردم ای کاش حشیش بودم. آنگاه که این ایه نازل شد « و جهنم موعد همگی آنها است» ای کاش حیوانات درنده، گوشت مرا می خوردند و ای کاش مادرم مرا به دنیا نمی آورد.
همچنین:
سمع سلمان فقال : یالیتنی کنت کبشا لاهلی فأکلوا لحمی و مزقوا جلدی ولم أسمع بذکر النار ، وقال أبوذر : یا لیت امی کانت عاقرا ولم تلدنی ولم أسمع بذکر النار ، وقال مقداد : یا لیتنی کنت طائرا فی القفار ولم یکن علی حساب ولا عقاب ولم أسمع بذکر النار ، وقال علی ۷ : یالیت السباع مزقت لحمی ولیت امی لم تلدنی ولم أسمع بذکر النار.
نام کتاب : بحار الأنوار – ط مؤسسهالوفاء نویسنده : العلامه المجلسی جلد : ۴۳ صفحه : ۸۸
http://lib.eshia.ir/11008/43/88
ترجمه: سلمان می گوید: ای کاش گوسفدی برای خانواده ام بودم و گوشتم را می خوردند و پوستم را تکه تکه می کردند و ذکر آتش را نمی شنیدم. و ابو ذر گفت: ای کاش مادرم عاقر بود و مرا به دنیا نمی آورد و ذکر آتش را نمی شنیدم. و مقداد گفت: ای کاش پرنده ای بودم در کویری و حساب و کتابی بر من نمی بود و ذکر آتش را نمی شنیدم. و علی بن ابی طالب گفت: ای کاش حیوانات درنده گوشتم را می خوردند و ای کاش مادرم مرا به دنیا نمی آورد و ذکر آتش را نمی شنیدم.
خب طبیعتاً اگر ما مثل روافض می بودیم، می گفتیم مگر چه گناه و جرمی مرتکب شده اند که ارزش آدمیت خود را زیر پا نهاده و آرزوی خورده شدن توسط حیوانات درنده را می کردند؟ و یا آرزوی اینکه به دنیا نمی آمدند را می کردند؟؟
سبحان الله روافض عقل و منطقی ندارند، هدفشان تنها طعنه زدن به اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم می باشد و این در حالی است که مشابه همان و بلکه بدتر از آن، برای امامان و اصحابی که مورد قبول آنها می باشد در کتب خودشان آمده است.
ای کاش کسانی که چنین شبهاتی را مطرح می کردند، قبل از آن سری به کتاب های خودشان هم می زدند.
نویسنده: مجاهد دین