شریعت اسلامی به مناسبترین وجه کرامت و عدالت نسبت به زنان را بیان داشته و آنان را از جور و ستم جاهلیت نجات داده است، و عادلانه جنبههای مختلف انسانی و جنسی آنان اعم از دختر بودن، همسر بودن، مادر بودن و عضو جامعه بودن را محفوظ نموده است. ما منکر آن نیستیم که در بعضی از جوامع مسلمانان و در زمانهای مختلف، برخی از مسلمانان به نام دین بر زن ظلم روا داشته و او را از حقوق مسلّمش مانند آموزش مسائل دینی محروم، و در انتخاب شریک زندگی مورد رضایت خاطرش آزاد نگذاشتهاند، لیکن این امور از عدم شعور صحیح دینی سرچشمه گرفته و جنبه عمومی ندارد. و همواره مسلمانانی بودهاند که منکر این اوضاع بوده و برای رفع آن تلاش نمودهاند.در حالی که به همه هویداست که زن در جامعه نقش بسیار اساسی را به عهده دارد.
اما ملحدین و اسلامستیزان به سبب عنادی که دارند و نگاه تکبُعدیشان بیانصافانه بر اسلام در بحث حقوق زن در اسلام میتازند. ولی بر اهل انصاف پوشیده نیست که نظر و قضاوت یک ایدئولوژی مستلزم نگاه و بررسی سیستمی است و نگاه مجرد به یک سیستم کلی ناشی از جهل و کمسوادی است.
شبهه مطرحشده آیهی ۳۴ سوره نساء است:
{الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرً}.[النساء؛ ۳۴]
ترجمه: مردان بر زنان سرپرستند، بدان خاطر که خداوند بعضی را بر بعضی فضیلت داده است، و نیز بدان خاطر که (معمولاً مردان رنج میکشند و پول به دست میآورند و) از اموال خود (برای خانواده) خرج میکنند. پس زنان صالحه آنانی هستند که فرمانبردار (اوامر خدا و مطیع دستور شوهران خود) بوده (و خویشتن را از زنا به دور و اموال شوهران را از تبذیر محفوظ) و اَسرار (زناشویی) را نگاه میدارند؛ چرا که خداوند به حفظ (آنها) دستور داده است. (زنان صالح چنین بودند و لیکن زنان ناصالح آنانی هستند که سرکش میباشند) و زنانی را که از سرکشی و سرپیچی ایشان بیم دارید، پند و اندرزشان دهید و (اگر مؤثّر واقع نشد) از همبستری با آنان خودداری کنید و بستر خویش را جدا کنید (و با ایشان سخن نگویید. و اگر باز هم مؤثّر واقع نشد و راهی جز شدّت عمل نبود) آنان را (تنبیه کنید و کتک مناسبی) بزنید. پس اگر از شما اطاعت کردند (ترتیب تنبیه سهگانه را مراعات دارید و از اخفّ به اشدّ نروید و جز این) راهی برای (تنبیه) ایشان نجویید (و نپوئید و بدانید که) بیگمان خداوند بلندمرتبه و بزرگ است (و اگر ایشان را بیش از حد اذیت و آزار کنید، انتقام آنان را از شما میگیرد)
در این آیه سه اعتراض از جانب اسلامستیزان و ملحدین وارد شده است که باذن الله و با استعانت از الله متعال سعی میکنم بدون تعصب به آن پاسخ داده؛ به هرحال نگارنده این متون خود خواهر و مادر دارد و هرگز روا نمیدارد از سیستمی دفاع کند که نافی حق مادر و خواهرش باشد. وذکر این مطلب را لازم میدانم آنچه که در این سطور میآید، اعتقادات واقعی و اسلامی فرد نویسنده است و هرگز به خاطر مماشات با اسلامستیزان و ملحدین و کتمان حقیقت نیست. آنچه نقل میشود ایدئولوژی اسلام است و اگر مسلمانان به آن پایبند نیستند، از جهل و نادانی آنان است و قطعاً تعدی از این مبانی برای آنان مستوجب عذاب اخروی خواهد بود.
چرا قرآن گفته «الرجال قوامون علی النساء»؛ این آیه به معنای برتری دائم مرد بر زن نیست؟ این تبعیض، نقض آشکار حقوق زن است.
این ادعا بر چند جنبه قابل نقد و بررسی است:
اولاً: اسلام نه نظامهای مردسالارانه و متوحش ادوار گذشته و مکاتب فکریای است که زن را شیء بداند و نه سیستم فمینیستی است که نگاه زنمحورانه داشته باشد. آری، اسلام با واقعبینی همراه است.
آنجا که بحث بر سر ارزش و مکانت وجودی است، زن با مرد برابر و همتراز است:
{وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا}. [الإسراء؛ ۷۱]
ترجمه: «ما آدمیزادگان را (با اعطای عقل، اراده، اختیار، نیروی پندار و گفتار و نوشتار، قامت راست و غیره) گرامی داشتهایم، و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکبهای گوناگون) حمل کردهایم، و از چیزهای پاکیزه و خوشمزه روزیشان نمودهایم، و بر بسیاری از آفریدگان خود کاملاً برتریشان دادهایم».
و هنگامی که سخن از ارزش اعمال عبادی و اجتماعی در برابر پاداش و جزا است، با هم برابر هستند:
{مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ}. [النحل؛ ۹۷]
ترجمه: «کسی که عمل صالح انجام دهد، چه زن و چه مرد باشد، در حالی که مؤمن باشد ،به او حیاتی پاک میدهیم و جزایش را به نیکوترین وجه میدهیم».
هنگامی که سخن از نوع و سرشت خلقت است، بین زن و مرد تفاوتی نیست:
{یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ}. [البقره؛ ۲۱]
ترجمه: «ای مردم پروردگارتان را عبادت کنید که شما را خلق کرد».
پس این برتری مطلق نیست چرا که اساساً از دید اسلام در بحث برتری، ملاک، تقوا و ایمان است:
{إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ}. [الحجرات؛ ۱۳]
ترجمه: «به راستی گرامیترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترینتان است».
اسلام، تقدم رتبی و منزلتی برای زن و مرد به صرف جنسیت قائل نیست و این عمل اوست که به فرد ارزش میدهد. در نزد اسلام مقام مریم، سمیه و فاطمه علیهنّ السلام، از مردها بالاتر است. پس این ادعا که مرد مطلقاً بر زن برتری دارد، تدلیس و خیانت است.
ثانیاً: از لحاظ لغتشناسی، واژهی «قَوّام» طبق آنچه که در لغتنامهی المنجد و لسان العرب آمده، به معنی متعهد، سرپرست، متکفّل کار، نیرومند برای کار است و در لسان العرب هم آمده:
هرگاه معنى چیرگى از این واژه تصوّر شود، آن را در معنى سرپرست و قیامکننده بر حفظ و حمایت زن قرار مىدهد و عبارت (فجعل سائسها و القائم علیها) یعنى ادارهکننده و برپادارنده کانون خانواده) چنانکه خداى تعالى میفرماید: «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ».
مصطفی خرمدل صاحب کتاب گرانبهای تفسیر نور در توضیح لغات این آیه میگوید:
قوَّامُونَ: جمع قَوّام ، صیغه مبالغه قائِم است و کسی را میگویند که شبانهروز به کاروبار خانواده قیام کند و پیوسته در راه مصالح ایشان در تلاش باشد. سرپرست، خدمتگزار (تفسیر نور مصطفی خرمدل؛ ذیل آیه ۳۴ سوره النساء)
پس میبینیم در هیچکدام از فرهنگ لغتها به معنای برتر و سَروَر نیامده است. هنگامی که این قوّامیّت رابطهی مرد با همسرش را در سنت و سیرهی مطهر نبوی مطالعه کنیم، این امر آشکار میگردد که این قوّامیّت، خدمت، توجه و مسئولیت است. و طوری که فمینیست (feminist)ها جلوه میدهند، قوّامیّت، سلطه، جبر و ستم و ظلم و فشار نیست که در اختیار مردان قرار داده شده باشد.
و برای آنکه کسی در فهم قوّامیّت و تطبیق آن مرتکب خطا نشود، احادیث قولی و عملی پیامبر صلّی الله علیه وسلّم، آن را کاملاً روشن ساخته است که از آن جمله حدیث «خیرکم، خیرکم لأهله» میباشد. امام شوکانی رحمه الله در شرح این حدیث میگوید: در این حدیث، به این امر اشاره شده است که در میان مردم، کسی که در امور خیر نسبت به همه مرتبه بلند دارد، و نسبت به همه شایستگی مقام خیریت را دارد، کسی است که با همسرش رفتار و سلوک نیک داشته باشد، زیرا اهل انسان در برخورد نیکو، و رفتار نیکو و معاشرت خوب نسبت به همه از اولویت و تقدم برخوردارند. پس وقتی که مرد به چنین خصلت خوبی متصف باشد، شکی نیست که از بهترین مردم است، و اگر چنین نباشد، او از بدترین مردم خواهد بود. و چه بسا که مردهایی دچار چنین اشتباهی میشوند که هنگامی که با اهلش روبرو میشوند در برخوردشان بسیار بد و خشن، و بسیار بخیل و کمخیرند، و هنگامی که با اجانب روبرو شوند، انسانی بسیار نرمخوی، خوشاخلاق و سخی طبع میشوند. کسی که چنین باشد، شکی نیست که او انسانی است محروم از توفیق، و منحرف از مسیر درست و مستقیم.
فشرده اینکه آنچه گذشت دعوت به سوی عدم مساوات نیست، بلکه دعوت به سوی مساوات طبیعی است که نه در آن تکلّف است و نه انحراف. و احترام و تکریم زن در آنچه ذکر شد خلاصه نمیگردد، بلکه تکریم او در کنار آنچه ذکر شد، اینگونه صورت میگیرد که با وی همان رفتار، روش، و معامله صورت گیرد که شایسته و بایسته مقام او باشد، بدون آنکه فشار و جبری بر وی صورت گیرد، و یا اینکه طبیعت و خصوصیات او فاسد و منحرف شود.
پس این ادعا و اعتراض از اساس اشتباه و غلط است.
ثالثاً: برخی از علما از جمله استاد رشید رضا در تفسیر آیه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء» و علامه یوسف قرضاوی در برخی از کتابهایش بر این باورند که «قوّامیّت» مرد به معنی ریاست و امر و نهی کردن نیست بلکه به معنی مسئولیتهای فراوان او در ارتباط با تأمین هزینههای زندگی و محافظت از حرمت و کرامت خانواده و کارهای سنگینی است که زنان از عهده آن برنمیآیند، از طرف دیگر امور خانواده بر اساس مشورت و تبادل نظر باید صورت بگیرد و در این میان باید تجارب و تواناییهای مردان و پیامدهای تصمیمات نیز مورد توجه قرار بگیرند (فقه خانواده، ص۱۷).