ولله الأسماء الحسنی (۹)

ابن قیم می‌گوید: «پیامبر صلی الله علیه و سلم در حدیث مذکور اسماء و صفات خدا را به سه دسته تقسیم نموده است:

  1. دسته‌ای، خودش را با آن نامگذاری کرده است. این اسماء را برای هرکس که بخواهد اعم از فرشتگان و غیر فرشتگان آشکار کرده و در کتابش نازل نفرموده است.
  2. دسته‌ای دیگر در کتابش نازل فرموده و به اطلاع بندگانش رسانده است.
  3. دسته‌ای دیگر در علم غیب‌اش پنهان کرده و به اطلاع هیچ یک از آفریده‌هایش نرسانده است. از این رو پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است: «استأثرت به» یعنی فقط خودت می‌دانی. منظور این نیست که فقط خدا این اسم‌ها را دارد؛ چون این امر در اسم هایی که در قرآن نازل فرموده، ثابت است.

فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و سلم در حدیث شفاعت از این قبیل است؛ آنجا که می‌فرماید: «فیفتح علی من محامده  بما لاأحسنه الآن»[۱]: «آنگاه خدا ستایش و تمجیدهایی با الفاظ و عباراتی بر روی من می‌گشاید که اکنون بلد نیستم». این ستایش و تمجیدها به وسیله‌ی اسماء و صفات خداست. همچنین پیامبر صلی الله علیه و سلم در حدیثی می‌فرمایند: «لا أحصی ثناء علیک، أنت کما أثنیت على نفسک»[۲]: «نمی‌دانم آن گونه که خودت را ستوده‌ای، تو را بستایم».

اما حدیث: «إن لله تسعه وتسعین اسماً من أحصاها دخل الجنه»[۳]، یک جمله‌ی واحد است و عبارت: «من أحصاها دخل الجنه» صفت است و خبر آینده نیست. معنایش این است که خدا نام های زیادی دارد که شأن این اسماء این است که هرکس آنها را بر شمارد، داخل بهشت می‌گردد.

این حدیث با این مطلب که خدا اسماء دیگری غیر از اینها را دارد؛ منافات ندارد. درست مانند این است که بگویی: فلان کس صد برده دارد که آنها را برای جهاد آماده کرده است. این جمله، این را نفی نمی‌کند که فلان کس برده‌های دیگری غیر از اینها را دارد که برای غیر جهاد آماده‌شان کرده است. دانشمندان اسلامی در این زمینه اختلاف نظری ندارند.

فرموده‌ی: ﴿وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِ﴾ یعنی آنان را رها کن و با آنان مجادله و جر و بحث مکن.

ابن قیم می‌گوید: «الحاد در نام های خدا، به معنای صرف نظر و روی گردانی از این نام‌ها و از حقایق و معانی آنها می‌باشد. الحاد از «میل» و گرایش به چیزی گرفته شده است؛ همان طور که ماده‌ی «لحد» بر آن دلالت دارد. کلمه‌ی «اللحد» از آن گرفته شده که به شکاف در گوشه‌ی قبر می‌گویند که از وسط قبر منحرف شده است. «ملحد» در دین از این ماده مشتق شده که به کسی می‌گویند که از حق به سوی باطل گرایش پیدا کرده و منحرف شده است.

پس از روشن شدن معنای الحاد در اسماء خدا، باید دانست که الحاد در اسماء خدا چند نوع است:

اول- اینکه بت‌ها با اسماء خدا نامگذاری شوند. مانند «لات» و «عزی» که مشرکان از اسم‌های «إله» و «عزیز» گرفتند و بر بت‌ها نهادند. یا مانند اینکه مشرکان به بت، اله می‌گفتند. این امر، حقیقتاً الحاد در اسماء خدا بود؛ چون بت‌پرستان اسماء خدا را بر بت‌ها و خدایان باطل‌شان می‌نهادند و از اسماء خدا به سوی بت‌ها منحرف می‌شدند.

دوم- نامگذاری خدا به چیزی که در شأن خدا نیست. مانند نصاری که او را «أب» (پدر) می‌نامیدند و مانند فلاسفه که خدا را «موجب بذاته» یا «علت فاعلی» و مانند آن می‌نامند.

سوم- متصف نمودن خدا به چیزی که خدا از آن بسیار والاتر است و از نقص و عیب، منزه و پاک است؛ مانند گفته‌ی پلیدترین یهودی که می‌گفت: خدا فقیر و نیازمند است. یا مانند این گفته‌شان که: خدا پس از آنکه مخلوقات را آفرید، استراحت کرد. یا می‌گفتند: دست خدا بسته است.

چهارم- تعطیل اسماء خدا و انکار معانی و حقایق آنها. مانند گفته‌ی جهمیه و پیروانشان که معتقدند اسماء خدا، الفاظ مجردی هستند که در بردارنده‌ی صفات و معانی نیستند. اینان اسم «السمیع»، «البصیر»، «الحی»، «الرحیم» و «المتکلم» را برای خدا به کار می‌برند و می‌گویند: خدا حیات، شنوایی، بینایی و کلام و اراده ندارد. این تفکر، عظیم‌ترین الحاد در اسماء خدا از نظر عقل، شرع، لغت و فطرت می‌باشد. این الحاد در مقابل الحاد مشرکان قرار دارد؛ چون آنان اسماء و صفات الله را به خدایان‌شان می‌دادند ولی اینان صفات کمال الله را از خدا سلب کرده و انکارشان نموده‌اند و بی مفهوم گردانیده‌اند. هردوشان، در اسماء خدا الحاد نموده‌اند.

گذشته از این، جهمیه و پیروان‌شان در این الحاد، رویکردهای متفاوتی دارند؛ عده‌ای از آنان راه افراط و تندروی را پیش گرفته، گروهی میانه‌رو بوده و عده‌ای کمتر دچار الحاد شده‌اند. فرقی ندارد هرکس چیزی از اسماء و صفات خدا که الله خودش را به آنها متصف نموده و یا پیامبر صلی الله علیه و سلم، الله را به آنها متصف نموده، انکار نماید، در اسماء و صفات خدا الحاد نموده است؛ حالا این الحاد کم باشد یا زیاد.

پنجم- تشبیه صفات خدا به صفات مخلوق. خدا از آنچه تشیبه‌کنندگان می‌گویند، بسیار والا و منزه است. این نوع الحاد در مقابل و عکس الحاد تعطیل کنندگان صفات خدا قرار دارد؛ چون آنان صفات کمال خدا را نفی و انکار نموده‌اند ولی اینان صفات خدا را به صفات مخلوق تشبیه کرده‌اند. هر دو دچار الحاد در اسماء و صفات خدا شده‌اند هر چند طریقه و رویکردشان متفاوت است.

 

 

(برگرفته از شرح تیسیر العزیز کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– بخاری در صحیح خود، شماره‌ی ۷۴۱۰ و مسلم در صحیحش، به شماره‌ی ۱۹۳ از انس رضی الله عنه روایتش کرده‌اند. این حدیث، متواتر است. نگا: «نظم المتناثر»،ص ۲۳۳٫

[۲]– قسمتی از حدیثی است که مسلم در صحیحش، به شماره ی ۴۸۶ از عایشهلروایت نموده است.

[۳]– بخاری در صحیحش، (شماره‌ی ۲۵۸۵- البغا) و مسلم در صحیحش، به شماره‌ی ۲۶۷۷ از ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده‌اند.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …