ولله الأسماء الحسنی (۸)

ابن حزم می‌گوید: «در آوردن اسماء و صفات خدا، احادیثی مضطرب و آشفته روایت شده‌اند که هیچ کدام از آنها، اصلاً صحیح نیستند».[۱] از ابن حزم نقل شده که گفته است: «به نظر من ۸۰ اسم از این اسماء به صحت رسیده و قرآن و احادیث صحیح بر آن دلالت دارند و بقیه‌ی اسم‌ها از طریق اجتهاد به دست آمده‌اند».[۲]

قرطبی در کتاب «شرح الأسماء الحسنی» می‌گوید: «عجیب است که ابن حزم فقط هشتاد و چند اسم از اسماء حسنی را آورده در حالی که الله تعالی می‌فرماید: ﴿مَّا فَرَّطۡنَا فِی ٱلۡکِتَٰبِ مِن شَیۡءٖ﴾ [الأنعام: ۳۸]: «در کتاب (کائنات) هیچ چیز را فروگذار نکرده‌ایم.»[۳] سپس اسم هایی که ابن حزم ذکر کرده، آورده است و در آن برخی از اسماء اضافه بر اسم هایی که قبلاً آورده شد، آمده‌اند که عبارتند از: «الرب، الإله، الأعلی، الأکبر، الأعز، السید، السبوح، الوتر، المحسن، الجمیل، الرفیق و الدهر».

حافظ ابن حجر عسقلانی اسماء خدا را برشمرده و این اسم‌ها را بر اسماء مذکور اضافه کرده است: «الحفی،[۴] السریع، الغالب، العالم، الحافظ و المستعان[۵]». اما بر این اسم‌ها طبق آنچه نیزگذشت اشکال وارد است اگرچه بعضی از این اسم‌ها ذکر شده‌اند  اما  در حدیث ثابت نشده‌اند.

این اسماء مجموعاً ۱۶۵ اسم هستند. صحیح ترین اسناد، مربوط به روایت ترمذی است. در روایات و احادیث دیگر، برخی اسماء صحیح و ثابت‌اند. راجع به برخی دیگر از اسماء باید سکوت اختیار کرد و برخی دیگر همچون اسماء «الأبد، الناظر، السامع، القائم والسریع» اشتباه محض است. چون این اسماء هر چند در برخی احادیث آمده اند، اما اصلاً صحیح نیستند. اسماء «الدهر، الفعال، الفالق، المخرج والعالم» نیز به همین صورت، اشتباه بوده و صحیح نیستند. در ضمن، این اسماء در هیچ حدیثی وارد نشده‌اند جز «دهر» که‌ در این حدیث وارد شده است: «لاتسبوا الدهر، فإن الله هو الدهر»[۶]: «زمانه را ناسزا مگویید، چرا که الله صاحب زمانه است».

قبلاً مفهوم و معنای این حدیث را گفتیم و اشتباه ابن حزم در اینکه «الدهر» را جزء اسماء حسنی به شمار آورده، آنجا توضیح دادیم.

بدان که اسماء حسنی قابل شمارش نیستند و نمی‌توان تعداد مشخصی را برای اسماء و صفات خدا تعیین کرد؛ چون خدای متعال اسماء و صفاتی دارد که در علم غیب پیش خودش پنهان کرده و هیچ فرشته‌ی مقرب و پیامبری مرسل به آن علم ندارند؛ همان طور که در حدیث صحیح آمده است: «أسألک بکل اسم هو لک، سمیت به نفسک، أو أنزلته فی کتابک، أو علمته أحداً من خلقک، أو استأثرت به فی علم الغیب عندک»: «خدایا! به وسیله‌ی هر اسمی که داری و بر خودت نهاده‌ای، یا در کتابت نازل کرده‌ای، یا آن را به یکی از آفریده‌هایت یاد داده‌ای، یا آن را در علم غیب پیش خودت پنهان کرده‌ای، از تو مسألت می‌نمایم». احمد و ابن حبان در صحیحش و دیگران این حدیث را روایت کرده‌اند.[۷]

 

 

(برگرفته از شرح تیسیر العزیز کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– المحلی، ۸/۳۱٫

[۲]– ابوبکر بن عربی در «أحکام القرآن»، ۲/۳۳۸ این گفته را از ابن حزم نقل کرده است.

[۳]– الأسنی فی شرح أسماء الله الحسنی.

[۴]– در نسخه‌ی «ط»، اسم «الخفی» آمده است.

[۵]– فتح الباری، ۱۱/۲۱۹٫

[۶]– مسلم در صحیحش به شماره‌ی ۲۲۴۶ این حدیث را از ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده است.

[۷]-قسمتی از حدیثی است که امام احمد در «المسند»، ۱/۳۹۱؛ ابن ابی شیبه در مصنف خود، شماره‌ی ۲۹۳۱۸؛ ابویعلی در مسندش، شماره‌ی ۵۲۹۷؛ بزار در مسندش، شماره‌های ۱۹۹۴؛ ابن حبان در صحیحش، شماره‌ی ۹۷۲؛ طبرانی در «المعجم الکبیر»، شماره‌ی ۱۰۳۵۲؛ حاکم در «المستدرک علی الصحیحین»، ۱/۵۰۹ و دیگران از ابن مسعود رضی الله عنه روایتش کرده‌اند. این حدیث، حدیثی صحیح است.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …