ابن ماجه از طریق عبدالملک بن محمد صنعانی از زهیر بن محمد تمیمی از موسی بن عقبه از اعرج، این حدیث را روایت کرده و اسماء حسنی را آورده[۱] که با سیاق ترمذی فرق دارد و ترتیبی که ترمذی آورده، در روایت ابن ماجه رعایت نشده و اسماء به ترتیب دیگری ذکر شده است. همچنین نسبت به روایت ترمذی، برخی اسماء اضافه و برخی اسماء کم شدهاند. نامهایی که اضافه بر روایت ترمذی آمده است، عبارتند از:»الباریء، الراشد، البرهان، الشدید، الواقی، القائم، الحافظ، الناظر، السامع، المعطی، الأبد، المنیر، التام، القدیر و[۲] الوتر». در سند این روایت، عبدالملک وجود داد که لین الحدیث است»[۳]. همچنین زهیر در سند این روایت است که دربارهاش اختلاف نظر وجود دارد[۴]. حدیث ولید، اسنادش صحیحتر و سیاقش بهتر است و شایسته است که مرفوع باشد. از این رو نووی میگوید: «این حدیث، حدیثی حسن است»[۵].
برخی از علمای حدیث میگویند: «علت اینکه بخاری و مسلم این حدیث را با ذکر اسماء خدا روایت نکردهاند، این است که فقط ولید بن مسلم این اسماء را اضافه کرده و در روایتش آورده و کسی دیگر این اسماء اضافی را نیاورده است[۶]».
این امر نمیتواند علت باشد، چون ولید بن مسلم که دانشمند اهل شام است، ثقه و مورد اطمینان است.
بعضی گفتهاند: اسماء مذکور که در حدیث آمده، جزو حدیث نبوده و در آن گنجانده شده است و صاحب کتاب «الإرشاد» در این زمینه سخنانی اظهار میدارد که مفهومش چنین است: «گروهی از حافظان و محققین اظهار داشتهاند که پشت سر آوردن اسماء در حدیث ابوهریره، در آن گنجانده شده است. و جماعتی از اهل علم، این اسماء را از قرآن جمع آوری کردهاند؛ همان طور که این مطلب از جعفر بن محمد، سفیان بن عیینه و ابوزید لغتدان، روایت شده است».[۷]
بیهقی میگوید: «احتمال دارد که تفسیر اسماء از جانب برخی از راویان صورت گرفته باشد؛ به خاطر همین احتمال، بخاری و مسلم، حدیث ولید را در صحیح خودشان روایت نکردهاند».[۸]
صاحب کتاب «البدر» میگوید: «دلیل اینکه بخاری و مسلم این حدیث را در صحیح شان نیاوردهاند، دو چیز است:
اول- اصحاب حدیث آن را ذکر نکردهاند.
دوم- در این حدیث تغییراتی از جمله کم و زیادی در آن صورت گرفته است و این امر در شأن درجهی والای نبوی نیست[۹]». این گفته جای تأمل است و بر آن ایراد وارد میشود؛ چون کم و زیادی گاهی از جانب راویان اتفاق میافتد هر چند آن حدیث، صحیح هم باشد همان طور که این امر در احادیث دیگر صورت گرفته است. طبرانی در «الدعاء» و حاکم و دیگران حدیث مذکور را روایت کرده[۱۰]و این نامها را بدان افزودهاند: افزودهاند: «الرب، الإله، الحنان، المنان و الباریء». در لفظ دیگری، اسم های «القائم. الفرد»، بنا به لفظ دیگری: «القادر» به جای «الفرد» و «المغیث، الدائم و الحمید» و در لفظ دیگری، اسم های «الجمیل،الصادق، المولی[۱۱]، النصیر، القدیم، الوتر، الفاطر، العلام، الملیک، الأَکرَمُ، المدبر، المالک، الشاکر، الرفیع، ذوالطول، ذوالمعارج، ذوالفضل و الخلاق» افزودهاند. گمان نمیکنم همهی این الفاظ به ثبوت رسیده باشد هر چند برخی از اسماء صحیحاند. جعفر بن محمد، اسم های «المنعم، المتفضّل والسریع» را از جملهی اسماء خدا به شمار آورده است.[۱۲]
(برگرفته از شرح تیسیر العزیز کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– ابن ماجه در سننش شمارهی ۳۸۶۱، ابونعیم در جزء «إن لله تسعه وتسعین اسماً» شمارهی ۹۱ و دیگران این حدیث را روایت کردهاند. در اسناد آن، عبدالملک صنعانی وجود دارد که ضعیف است. روایت شامیها از زهیر، ضعیف است و این حدیث از جملهی آنهاست.
[۲]– در نسخه های «ط»، «الف» و «ض» اسم «القدیم» آمده است.
[۳]– حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تقریب التهذیب» ص ۳۶۵ میگوید: «عبدالملک بن محمد حمیری برسمی، اهل صنعاء دمشق، لین الحدیث است. یعنی حدیث او برای اعتبار نوشته میشود و به تنهایی قابل اطمینان نیست».
[۴]– حافظ ابن حجر عسقلانی در «تقریب التهذیب» ص ۲۱۷ میگوید: «زهیر بن محمد تمیمی، ابومنذر خراسانی، ساکن شام و سپس حجاز بود. روایت اهل شام از او، غیر مستقیم است و به همین دلیل، ضعیف دانسته شده است. بخاری دربارهی احمد میگوید: گویی زهیر، کسی که شامیها از او حدیث روایت میکنند، کسی دیگر است. ابوحاتم میگوید: زهیر در شام احادیثی که حفظ داشت، روایت کرد و زیاد اشتباه میکرد.»
[۵]– الأذکار، ص ۸۲٫
[۶]– حاکم در «المستدرک علی الصحیحین»، ۱/۱۶ این مطلب را آورده است.
[۷]– نگا: تفسیر ابن کثیر، ۲/۲۶۹٫
[۸]– الأسماء و الصفات، ۱/۳۳٫
[۹]– البدر المنیر.
[۱۰]– طبرانی در «الدعاء»، شمارهی ۱۱۲؛ عقیلی در «الضعفاء» ۳/۱۵؛ حاکم در «المستدرک علی الصحیحین»، ۱/۱۶؛ بیهقی در «الاعتقاد»، ص ۵۱ و دیگران این حدیث را روایت کردهاند. در اسناد آن، عبدالعزیز بن حصین وجود دارد که ضعیف است.
[۱۱]– در نسخهی «ب»، اسم «المولی» آمده است.
[۱۲]– ابونعیم در جزء «إن الله تسعه وتسعین اسماً»، به شمارهی ۹۱ این روایت را آورده و اسنادش صحیح است.