ولله الأسماء الحسنی (۲)

الرحیم، کامل‌تر از مهربان و دلسوز، الخالق، الباریء و المصور، کامل‌تر از سازنده و فاعل و صورت‌بخش هستند. به همین دلیل این اسم‌ها و معانی در زمره‌ی اسماء حسنی نیامده‌اند. پس باید اسماء و صفاتی که خدای سبحان بر خودش اطلاق کرده، مراعات کرد و در کنار این نام‌ها و صفات، چیز دیگری نگفت و نام‌ّها و صفاتی که خدا بر خودش اطلاق نکرده و مطابق معنای اسماء و صفات خدا نیست، اطلاق نکرد. هنگامی که مطابق معنای اسماء و صفات خدا باشد، باید فقط این معنا و مفهوم را بر خدا اطلاق کرد و لفظ آن را اطلاق نکرد. به ویژه زمانی که مجمل و کلی باشد یا به گونه‌ای باشد که دو معنا داشته باشد هم برای مدح و ستایش و هم برای مذمت و نکوهش به کار روند. در این صورت به کار بردن آن جایز نیست مگر زمانی که مقید باشد، مانند لفظ فاعل و الصانع، که در اسماء حسنی بر خدا اطلاق نمی‌شود مگر زمانی که به صورت مقید، اطلاق شود؛ همان طور که خدا به صورت مقید این اسم‌ها را بر خودش اطلاق نموده است؛ مانند این آیات: ﴿فَعَّالٞ لِّمَا یُرِیدُ ١۶﴾ [البروج: ۱۶]: «آنچه بخواهد، هرچه زودتر و باقدرت هرچه بیشتر به انجام می‌رساند»، ﴿وَیَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُ﴾ [إبراهیم: ۲۷]: «و خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد». و ﴿صُنۡعَ ٱللَّهِ ٱلَّذِیٓ أَتۡقَنَ کُلَّ شَیۡءٍ﴾ [النمل: ۸۸].  «ساختار خدایی است که همه چیز را محکم و استوار (و مرتّب و منظّم) آفریده است». چون اسم فاعل و الصانع دو معنا دارند: هم برای مدح و ستایش و هم برای مذمت و نکوهش به کار می‌روند. به همین دلیل اسم‌های «مرید»، «متکلم»، «آمر» و «ناهی» در میان اسماء حسنی نیامده‌اند؛ چون مسمی و مفهوم این اسم‌ها به دو معنای مختلف قابل تقسیم‌اند؛ هم برای مدح و ستایش و هم برای مذمت و نکوهش به کار می‌روند. بلکه خدای متعال خودش را به صفات کامل و عظیم که معانی بزرگ و زیبایی دارند، متصف نموده است.

از همین جا اشتباه و انحراف آشکار برخی از متأخرین که از هر فعلی که خدا برای خود به کار برده و به وسیله‌ی آن از خودش خبر داده، اسم مطلقی می‌سازند و آن را در زمره‌ی اسماء حسنی به شمار می‌آورند، معلوم می‌شود. اینان برای خدا اسم «الماکر»، «المخادع»، «الفاتن» و «المضل» از لفظ فعلی که خدای به وسیله‌ی آن از خودش خبر داده، مشتق نموده‌اند. خدا از آن، بسیار منزه و والاست». خلاصه‌ای از کلام ابن قیم  رحمه الله بود[۱].

 

 

(برگرفته از شرح تیسیر العزیز کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– طریق الهجرتین، صفحات ۴۸۴- ۴۸۷٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …