والیِ رعیت، معصوم نیست، حتى اگر از ائمه باشد
حضرت على فرمود: «پس خداوند سبحان بعضى از حقوق خود را براى بعضى از مردم واجب فرمود و هر حقى را برابر پاداش حقى دیگر قرار داد. بعضى از آن حقوق زمانى واجب مىآیند که آن دیگر نیز حقى را که بر گردن دارد ادا نماید. بزرگترین حقى که خداوند تعالى از آن حقوق واجب گردانیده، حق والى است بر رعیت و حق رعیت است بر والى. این فریضهاى است که خدا اداى آن را بر هر یک از دو طرف مقرر داشته و آن را سبب الفت میان ایشان و عزت و ارجمندى دین ایشان قرار داده است. پس رعیت صلاح نپذیرد مگر آنکه والیان صلاح پذیرند و والیان به صلاح نیایند، مگر به راستى و درستى رعیت. زمانى که رعیت حق خود را نسبت به والى بگزارد و والى نیز حق خود را نسبت به رعیت ادا نماید، حق در میان آنها عزت یابد و پایههاى دینشان استوارى گیرد و نشانههاى عدالت برپا گردد و سنتهاى پیامبرص در مسیر خود افتد و اجرا گردد و در پى آن، روزگار به صلاح آید و امید به بقاى دولت قوت گیرد و دشمنان مأیوس گردند»[۲۹].
این سخن امام (جز آن که زمامداران اصلاح گردند) نشان مىدهد که اصلاحِ زمامامداران، همان اصلاحِ مردم است؛ و این یعنی فساد زمامداران، فساد مردم است. این نکته نشان میدهد که در میان زمامداران، درستکار و بدکار وجود دارد و عصمت از شرایط ولىِ امر نیست.
[۲۹]- خطبه ۲۰۷.