به راستی، بشر از زمانی که واسطهتراشی در پیشگاه خدا را به دروغ ساخت و بدان روی آورد، گمراهی آن چنان بشر را از تاریکیای، به تاریکی عمیقتری انداخت تا جایی که خود خدا را فراموش کردند.
همان خدایی که برایش دلاّلها و واسطهها قرار داده بودند، خودش را فراموش کردند و واسطههایش را ذکر کردند و همانند خدا دوست داشتند و یکسره بدانان روی آوردند، به طوری که از شنیدن نام خدا به تنهایی، دیگر شور و شوقی از ایشان دیده نمیشود، ولی به محض به میان آمدن نام یکی از همین واسطهها و یا بندهای دیگر از بندگان خدا، هیاهو و نعرهها سر میدهند و غرق سرور و شادی میشوند و چه بسا به حالت جذبه میافتند و ذکر و سرودگویان، به دستافشانی و پایکوبی و سر تکان دادن میپردازند!! و گاهی هم در مقابل انسانی بیخبر از قرآن و سنّت، زانو میزنند و حرفشنوی میکنند!!.
«هنگامی که نام خداوند به تنهایی و یگانگی برده شود، کسانی که به آخرت ایمان ندارند دلهایشان میگیرد و بیزار میشود، امّا هنگامی که نام کسانی غیر از او برده میشود، ناگهان شاد و خوشحال میشوند!».
بنابراین، نزد آنان در هر چیزی بُرد با این شرکاء و واسطههاست. چه در محبّت، چه در عبادت و اخلاص،چه در استغاثه و توسّلها، چه در نذر و قربانی و عشق و حماسهها…و چیزی برای خدا نمانده است که قابل ذکر باشد، مگر اینکه به تبعیت آن واسطهها، از او هم نامی ببرند!