انس بن مالک رضی الله عنه می گوید:
«مَا سُئِلَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى الْإِسْلَامِ شَیْئًا إِلَّا أَعْطَاهُ، قَالَ: فَجَاءَهُ رَجُلٌ فَأَعْطَاهُ غَنَمًا بَیْنَ جَبَلَیْنِ، فَرَجَعَ إِلَى قَوْمِهِ، فَقَالَ: یَا قَوْمِ أَسْلِمُوا، فَإِنَّ مُحَمَّدًا یُعْطِی عَطَاءً لَا یَخْشَى الْفَقر. وَإِن کَانَ الَّرجُلُ لَیسلِمُ مَایریدُ إِلَّا الدُّنیا فَمَا یلبَثُ إِلَّا یسیرّا حَتِی یکُونَ الإِسلام أَحَبَّ إِلَیهِ مِنَ الدُّنیا وَمَا عَلَیهَا».[۱]
«هیچ وقت بر قبول اسلام از پیامبر صلی الله علیه وسلم چیزی خواسته نشد مگر آنکه به آن شخص، بخشش میفرمود. روزی، مردی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد (و مسلمان شد) و ایشان گلهای گوسفند که بین دو کوه میچریدند، به او عطا کرد و بعد آن مرد نزد طایفهی خود بازگشت و گفت: ای قوم! اسلام بیاورید! زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم چنان بخشش میکند که از فقر نمیترسد. اگر شخص، وقتی مسلمان میشد، جز دنیا چیز دیگری را اراده نمیکرد، اما بعداً مدت کمی نمیگذشت که اسلام، نزد او از دنیا و هر چه در آن است، محبوبتر میشد».
[۱]– مسلم، ۴۲۷۵٫