خدای متعال، در این آیهی کریمه، دعایی به پیامبرش آموزش داد تا با آن خدایش را بخواند و امتش نیز، چگونگی دعا و توجه به سوی خدا را یاد بگیرند.
دعایی که در آن، آغاز و پایان نیک و صادقانهی کارها، طلب میشود و به صداقت و راستی در اول و آخر هر کار و در حین انجام هر عملی، اشاره میگردد.
طلب صدق و راستی در سفر هجرت از آن جهت بود که مشرکان در تلاش بودند تا پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم را به کنار گذاشتن دعوت و دروغ بستن بر خدا و شرک ورزیدن به پروردگار متعال، وادار کنند.
ثبات و پایداری بر حق، اطمینان و آرامش و همینطور یقین کامل و باور درونی، اخلاص و پاکداشت نیت از هرگونه شائبه، در مفهوم صدق و صداقت میگنجد؛ و اما اینکه رسولخداصلی الله علیه وآله وسلم دعا کرد و گفت: ، به این مفهوم میباشد که به من، توان و قدرتی عنایت کن که در راه حق مددکار من باشد و بتوانم بر توان زمینی و فناپذیر مشرکان، غلبه کنم.
اینکه در دعا فرمود: میزان عمق پیوند و نزدیکی با حضرت و جلال الهی را به تصویر میکشد و بیان میکند که باید مستقیماً و بدون واسطه، از خدا، مدد خواست و تنها به پناه و حمایت او، دل بست.
هر دعوتگری باید تنها از خداوند، مدد و قوت بخواهد و جز از قدرت خدا نترسد.
داعی و دعوتگر، باید بیآنکه به حاکم و صاحب قدرتی، پناه ببرد، به خدایش روی بیاورد و تمام توجهش را به سوی پروردگار قادر و متعال، بگرداند.
این از فضل الهی است که گاهی دعوت، قلوب قدرتمندان و صاحبمنصبان را بهگونهای تسخیر میکند که سرباز و خدمتگزار دعوت میشوند و به رستگاری میرسند. اما اگر دعوت و یا حرکت و جنبشی، در خدمت قدرتمندان و دولتمردان قرار بگیرد، هرگز فرجام نیکی در انتظارش نیست؛ چراکه دعوت، امری است دینی و خدایی که بالاتر و فراتر از هر صاحب قدرت و منصبی میباشد.