ایمان داریم که نوحهسرایی بر میت و زخمی کردن صورت و داد و فغان به راه انداختن یکی از کارهای دوران جاهلیت قبل از اسلام است که موجب خشم خدا و پیامبر میگردند، همچنین ایمان داریم بیشتر از سه روز تعزیه بر میت جایز نیست مگر برای زنی که شوهرش مرده باشد باید چهار ماه و ده روز در عزاداری باقی بماند.
پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَطَمَ الْخُدُودَ، وَشَقَّ الْجُیُوبَ، وَدَعَا بِدَعْوَى الْجَاهِلِیَّهِ». [متفق علیه].
«کسی که صورتش را زخمی و یقهاش را پاره کند و مانند اهل جاهلیت نوحهسرایی کند از ما نیست». [بخاری و مسلم].
ابی برده بن ابی موسی میگوید: ابوموسی به شدت بیمار شد و در حالی که سرش در آغوش یکی از زنانش بود از هوش رفت، یکی از زنانش فریاد کشید، ابوموسی نتوانست چیزی بگوید، وقتی که به هوش آمد گفت: از کسی که رسول خدا از او بری باشد من هم بری هستم، چون حضرت از کسانی که هنگام مرگ نزدیکان با صدای بلند گریه میکنند و یا سر را میتراشند یا یقه را پاره میکنند بری است. [مسلم و بخاری].
عبید بن عمر میگوید: امسلمه گفت: وقتی ابوسلمه دار فانی را وداع گفت، با خود گفتم: در سرزمین غربت غریب افتادهام، خود را برای گریه آماده کردم، زنی از اطراف مدینه نیز خواست با من گریه کند، رسول خدا صلی الله علیه و سلم خطاب به او فرمود: آیا میخواهی شیطان را به خانهای فرا خوانی که دو بار از آن رانده شده است؟ خود را کنترل کردم و گریه نکردم. [مسلم].
پیامبر صلی الله علیه و سلم در حدیثی که ابومالک اشعری آن را روایت کرده است نوحهخوانی را یکی از کارهای جاهلی و سرانجام آن را بد بیان میفرماید:
«قَالَ أَرْبَعٌ فِی أُمَّتِی مِنْ أَمْرِ الْجَاهِلِیَّهِ لَا یَتْرُکُونَهُنَّ الْفَخْرُ فِی الْأَحْسَابِ وَالطَّعْنُ فِی الْأَنْسَابِ وَالْاسْتِسْقَاءُ بِالنُّجُومِ وَالنِّیَاحَهُ وَقَالَ النَّائِحَهُ إِذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا تُقَامُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَعَلَیْهَا سِرْبَالٌ مِنْ قَطِرَانٍ وَدِرْعٌ مِنْ جَرَبٍ» [رواه مسلم].
«چهار چیز جاهلی میان امتم هرگز ترک نمیشوند: افتخار به نسب و حمله وهجوم به مردگان و طلب باران به وسیلهی ستارهها و داد و فغان بر مردگان و اگر قبل از مرگ از داد و فغان توبه نشود، آن کس در روز قیامت در حالی زنده میشود که ظرفی از آهن ذوب شده و زرهای از آتش بر سر و تن دارد». [مسلم].
حتی در حدیثی دیگر گریه را یکی از کارهای کافران قلمداد مینماید، ابوهریره میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: دو ویژگی از ویژگیهای کفر در مردم وجود دارند: طعنه زدن به گذشتگان و داد و فغان بر میت. [مسلم و بخاری].
در حدیث دیگر بیان میکند اگر میت به گریه کردن بر خودش وصیت کند یا نوحهخوانی جزو آداب و رسوم او باشد دچار عذاب میگردد، از عمر ط روایت شده است که حضرت صلی الله علیه و سلم فرموده: میت بر اثر گریه و ناله کردن بر او عذاب میبیند. [بخاری].
ابیبرده از پدرش روایت میکند که گفت: وقتی عمر مورد اصابت آن مرد مجوسی قرار گرفت، صهیب فریاد زد: وای برادرم! عمر فرمود: مگر نمیدانید که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است: مرده بر اثر گریهی زندگان بر او، عذاب میبیند. [بخاری].
منظور از گریه در حدیث گریهای است که همراه داد و فغان باشد، یا چیزهایی مانند پاره کردن پیراهن و زخمی کردن صورت و یا منهیات دیگر را به همراه داشته باشد، ضمناً وقتی مرده سزا داده میشود که در دنیا بدین کار خرسند بوده باشد به گونهای که سنت و روش او میان خانوادهاش بوده یا بدین گناه وصیت کرده باشد و دیگران هم وصیتش را به جا آورند، یا اصلاً چنین کاری میان قوم و قبیلهاش صورت گرفته باشد ولی او به ترک آن اقدام ننموده باشد، اما اگر در حیات خودش از این کار نهی کرده و هرگز بدان خرسند نباشد عذاب و سزایی نمیبیند چون قاعدهی قرآنی حاکی از آن است که:
﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ﴾ [فاطر: ۱۸].
«هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد».
عرب عادت داشتند بدین عمل ناخوشایند وصیت و سفارش کنند، این شعر از عادت و سرشت آنها تعبیر میکند:
إذا مت فانعینی بما أنا أهله | وشقی علی الجیب یا ابنه معبد |
وقتی که مُردم به گونهای برایم عزاداری کنید که شایستهی مقامم باشد، ای دختر معبد پیراهنها را بر لاشهام پاره کن.
اما خداوند هرگز بر اثر نگرانی و حزن قلب و اشک چشم کسی را سزا نمیدهد، چون این کار از مهر و محبتی سرچشمه میگیرد که خداوند در دلها به ودیعت گذاشته است، بلکه عذاب و سزا فقط مستحق گریه و فغانی است که گفته شد.
عبدالله بن عمر میگوید: سعدبنعباده پیش حضرت صلی الله علیه و سلم از بیماریای که داشت شکایت کرد، پیامبر همراه عبدالرحمان بن عوف و سعدبنابی وقاص و عبداللهبنمسعود به عیادش رفتند، وقتی وارد شدند سعد بیهوش بود، حضرت فرمود: جان داده است؟ عرض کردند: خیر ای رسول خدا، حضرت گریه کرد، وقتی یاران گریهاش را دیدند، گریه کردند، فرمود: مگر نمیبینید خداوند بر اثر اشک چشم و حزن قلب کسی را سزا نمیدهد، اما این زبان یا موجب رحمت است یا سزا. [مسلم].
حدیث زینب دختر ابیسلمه به حرام بودن عزاداری بیشتر از سه روز جز برای زن همسرمرده اشاره میکند: وقتی خبر جان دادن ابوسفیان از شام به مدینه رسید، امحبیبه -همسر پیامبر- در روز سوم مقداری حنا خواست تا آن را به سر و صورت و دست بزند، سپس گفت من از اینها بینیاز هستم، اما از حضرت صلی الله علیه و سلم شنیدهام که فرمود:
«لَا یَحِلُّ لِامْرَأَهٍ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ أَنْ تُحِدَّ عَلَى مَیِّتٍ فَوْقَ ثَلَاثٍ إِلَّا عَلَى زَوْجٍ فَإِنَّهَا تُحِدُّ عَلَیْهِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا». [رواه البخاری].
«برای زنی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد حلال نیست بیشتر از سه روز در عزا بماند مگر برای همسرش که باید چهار ماه و ده روز در سوگواری باقی بماند». [بخاری].
دوباره از زینب دختر ابیسلمه روایت شده است که بر زینب دختر جحش در حالی که برادرش را از دست داده بود وارد شد. زینب دختر جحش مقداری بوی خوش درخواست کرد و آن را به خودش زد سپس گفت: من به اینها نیاز ندارم، ولی از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدم که بالای منبر فرمود:
«لَا یَحِلُّ لِامْرَأَهٍ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ أَنْ تُحِدَّ عَلَى مَیِّتٍ فَوْقَ ثَلَاثٍ إِلَّا عَلَى زَوْجٍ فَإِنَّهَا تُحِدُّ عَلَیْهِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا». [رواه البخاری].
«برای زنی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد حلال نیست بیشتر از سه روز در عزا بماند مگر برای همسرش که باید چهار ماه و ده روز در سوگواری باقی بماند». [بخاری].
هدف از سوگواری در این روایات این است که زن باید در این مدت از لباس زرق و برقدار و آرایش کردن و هر چیزی که مقدمهی جماع باشد استفاده نکند، اما شارع به زن اجازه داده است که بر غیر شوهرش سه روز عزاداری کند، چون زن سرچشمهی عاطفه است و خیلی زود متأثر میشود و قلبش به درد میآید، ولی فقها اتفاقنظر دارند که این تعزیه برای زن واجب نیست و اگر در این مدت شوهر خواستار همبستری با زن باشد حق ندارد شوهرش را از این حق منع کند.