نمونههایی از اجرای مشورت در سیرۀ پیامبر
در سیرۀ نبوی، نمونههای بسیاری از مشورت وجود دارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم هرگاه در کاری نیاز به مشاوره داشتند، با یاران خویش گفتگو و مشورت نموده و آرای آنان را بررسی میکردند تا فرمان پروردگارشان را اجرا و پذیرفته باشند که میفرماید:
﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ﴾ [آلعمران: ۱۵۹]
«و در کارها، با آنان مشورت کن.»
الله تعالی به پیامبر صلی الله علیه وسلم اجازۀ مشورتگرفتن داد درحالی که ایشان با وجود وحی آسمانی، به این کار نیازی نداشتند، زیرا خواست تا نفوس صحابه ش با یکدیگر مقایسه و هماهنگ گردد و سنّت مشاوره پس از پیامبر صلی الله علیه وسلم باقی بماند، چون قوم عرب به شدّت از خودرأیی و از رئیسی که برایشان در امور عمومی سهم و حقّی قائل نمیشد، بیزار و متنفّر بودند.
یکی از نمونههای مشورت رسول الله صلی الله علیه وسلم با صحابه، ماجرای اسیران بدر است؛ در صحیح مسلم، از ابن عبّاس چنین روایت شده است: «وقتی آنان را به اسارت گرفتند، پیامبر صلی الله علیه وسلم به ابوبکر و عمر فرمودند: «مَا تَرَوْنَ فِی هَؤُلَاءِ الْأُسَارَى؟”؛ «نظر شما دربارۀ این اسیران چیست؟”»
سیّدنا ابوبکر پاسخ داد: ای رسول الله! این افراد پسرعموها و خویشاوند ما هستند، به نظر من، از آنان فدیه بگیرید که این باعث قدرت ما علیه کفّار میشود و امید است که الله تعالی آنان را برای پذیرش اسلام هدایت نماید.
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «مَا تَرَى یَا ابْنَ الْخَطَّابِ؟»؛ «ای پسر خطّاب! دیدگاه تو چیست؟»
سیّدنا عمر گفت: نه، سوگند به الله، ای رسول الله! من نظر ابوبکر را نمیپذیرم. از دیدگاه من، به ما اجازه دهید که گردنهایشان را بزنیم؛ مثلاً به علی اجازه دهید که گردن عقیل را بزند و به من اجازه دهید که گردن فلانی -خویشاوند عمر- را قطع کنم، زیرا این افراد پیشوایان و بزرگان کفر هستند.
[سیّدنا عمر میگوید:] سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم سخن ابوبکر را پذیرفته و آنچه من گفتم را نپسندیدند.فردا که آمدم، دیدم رسول الله صلی الله علیه وسلم و ابوبکر نشسته هستند و گریه میکنند. پرسیدم: ای رسول الله! به من خبر دهید که چرا شما و رفیقتان گریه میکنید؟ اگر بتوانم که با شما گریه میکنم و گر نه، اظهار همدردی و تظاهر به گریه خواهم کرد.
پیامبرصلی الله علیه وسلم فرمودند: «أَبْکِی لِلَّذِی عَرَضَ عَلَیَّ أَصْحَابُکَ مِنْ أَخْذِهِمِ الْفِدَاءَ، لَقَدْ عُرِضَ عَلَیَّ عَذَابُهُمْ أَدْنَى مِنْ هَذِهِ الشَّجَرَهِ»؛ «بدین سبب میگریم که یارانت پیشنهاد دادند از آنان فدیه بگیرم، بدون تردید عذابشان نزدیکتر از این درخت، بر من عرضه شد.» درختی که نزدیک پیامبر ج بود. و الله تعالی آیات زیر را نازل فرمود:
﴿مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَىٰ حَتَّىٰ یُثۡخِنَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ تُرِیدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡیَا وَٱللَّهُ یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَهَۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٞ۶٧ لَّوۡلَا کِتَٰبٞ مِّنَ ٱللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمۡ فِیمَآ أَخَذۡتُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ۶٨ فَکُلُواْ مِمَّا غَنِمۡتُمۡ حَلَٰلٗا طَیِّبٗاۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ۶٩ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّمَن فِیٓ أَیۡدِیکُم مِّنَ ٱلۡأَسۡرَىٰٓ إِن یَعۡلَمِ ٱللَّهُ فِی قُلُوبِکُمۡ خَیۡرٗا یُؤۡتِکُمۡ خَیۡرٗا مِّمَّآ أُخِذَ مِنکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ﴾ [الأنفال: ۶۷-۷۰]
«هیچ پیامبری را سزاوار نیست که اسیرانی داشته باشد تا آنکه در زمین کشتار بسیار کند، شما [با گرفتن فدیه از اسیران] متاع دنیا را میخواهید و الله أ [سرای] آخرت را [برایتان] میخواهد و الله متعال شکستناپذیر [و] حکیم است. اگر حکم پیشین الهی نبود [که غنیمت و فدیۀ اسیر حلال است]، قطعاً در آنچه گرفتید، عذاب بزرگی به شما میرسید. پس از آنچه غنیمت گرفتهاید، حلال پاکیزه بخورید و از الله بترسید، همانا الله تعالی آمرزندۀ مهربان است. ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند، بگو: اگر الله ﻷ در دلهایتان خیری سراغ داشته باشد، بهتر از آنچه از شما گرفته شد، به شما خواهد داد و شما را میآمرزد و الله متعال آمرزندۀ مهربان است.»[۱]
در این ماجرا و موارد دیگر، پیامبر صلی الله علیه وسلم اصل مشورت را در گفتگوهای خویش ثابت نمودند، چون این کار باعث نزدیکشدن دلها به یکدیگر، گرفتن و فهم حقیقت با بررسی آرا، آگاهی از افکار مردان و شناخت ارزش و منزلتشان میشود، زیرا دیدگاه و نظر، عقل صاحبش را برای انسان نشان میدهد، چنانچه آینه چهرۀ فردی که در روبرویش است را هویدا میسازد.
[۱]– صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ۱۷۶۳٫