نقد احادیث شیخ کلینی(۱)

  • کتاب کافی چنانکه گفتیم به سه بخش (اصول، فروع، روضه) تقسیم شده است و هر سه بخش به چاپ رسیده و در دسترس قرار دارد. در اصول کافی بابی دیده می‌شود با عنوان «باب النهی عن الأشراف علی قبر النبی -صلى الله علیه وسلم-» در این باب که «مشرف شدن بر قبر پیامبر -صلى الله علیه وسلم-» را نهی نموده است تنها یک حدیث آمده و شیخ کلینی با اعتماد بر آن حدیث، چنین عنوانی را برگزیده است که در حقیقت فتوای او را نشان می‌دهد. امّا این یک حدیث بقدری دور از عقل است که شارحین کافی همگی در تفسیرش درمانده‌اند. سند و متن حدیث به قرار زیر است:

«عده من أصحابنا، عن أحمد بن محمد البرقی، عن جعفر بن المثنی الخطیب قال: کنت بالمدینه وسقف المسجد الذی یشرف علی القبر قد سقط والفعله یصعدون وینزلون ونحن جماعه. فقلت لأصحابنا من منکم موعد یدخل علی أبی عبد الله -علیه السلام- اللیله؟ فقال مهران بن أبی بصیر: أنا. وقال إسماعیل بن عمار الصیرفی: أنا. فقلنا لهما: سلاه لنا عن الصعود لنشرف علی قبر النبی – -صلى الله علیه وسلم- – فلما کان من الغد لقینا هما، فأجتمعنا جمیعا فقال إسماعیل قد سألنالکم عما ذکرتم، فقال: ما أحب لأحد منهم أن یعلو فوقه ولا آمنه أن یرد شیئا یدهب منه بصره، أو یراه قائما یصلّی، أو یراه مع بعض أزواجه – -صلى الله علیه وسلم-».[۱]

یعنی: «گروهی از یاران ما از احمد بن محمّد برقی روایت کرده‌اند و او از جعفر بن مثنّی مشهور به خطیب شنیده که گفت:

من در مدینه بودم و (بخشی از) سقف مسجد نبوی که بر فراز قبر پیامبر -صلى الله علیه وسلم- قرار داشت ریخته بود و کارگران بالا و پایین می‌رفتند و من به همراه جماعتی آنجا بودم. به رفقای خود گفتم چه کسی از شما امشب با ابو عبدالله (امام صادق -علیه السلام-) وعده ملاقات دارد و بر او وارد می‌شود؟ مهران بن ابی بصیر گفت: من. و اسماعیل بن عمار صیرفی نیز گفت: من. ما به آن دو گفتیم که از امام صادق در باره بالا رفتن (و مشرف شدن) بر قبر پیامبر -صلى الله علیه وسلم- سؤال کنید تا (اگر جایز باشد) ما هم بر فراز قبر پیامبر -صلى الله علیه وسلم- رویم! چون روز بعد فرا رسید با آن دو تن، روبرو شدیم و همگی گرد آمدیم. اسماعیل گفت: آنچه گفته بودید ما از ابو عبدالله برایتان پرسیدیم، در پاسخ گفت: من دوست ندارم که هیچ یک از شما بالای قبر (پیامبر -صلى الله علیه وسلم-) برآید و او را ایمن نمی‌گردانم از اینکه در آنجا چیزی دیده کور شود! یا پیامبر را به نماز ایستاده مشاهده کند، یا او را با برخی از همسرانش (در آنجا) ببیند».!!

این حدیث بلحاظ سند و متن، ساقط است زیرا:

اوّلاً: جعفر بن مثنّی مشهور به خطیب، معاصر امام رضا -علیه السلام- بوده و در زمان امام صادق -علیه السلام- نمی‌زیسته است! چنانکه مجلسی در کتاب «مرآه العقول» می‌نویسد: «فإن جعفر بن المثنی من أصحاب الرضا -علیه السلام- ولم یدرک زمان الصادق -علیه السلام-».

یعنی: «جعفرین مثنّی از همراهان امام رضا بوده و زمان امام صادق را در نیافته است».

ثانیاً جعفربن مثنی مذهب واقفی[۲] داشته و علمای رجال شیعی به هیچ وجه او را توثیق نکرده‌اند. مامقانی در کتاب «تنقیح المقال» در باره وی می‌نویسد: «هذا واقفی لم یوثق»[۳]! «این مرد، مذهب واقفی داشته و توثیق نشده است».

ثالثاً اگر مقصود از دین پیامبر خدا -صلى الله علیه وسلم-، رؤیت جسم آن حضرت در زیر خاک بوده است که این امر ممکن نبود و چنانچه مقصود، دیدن روح پیامبر اکرم -صلى الله علیه وسلم- باشد، روح دیدنی نیست و گرنه، همه کارگرانی که برای تعمیر سقف مسجد بر بالای قبر می‌رفتند باید روح پیامبر و همسرش را دیده کور شده باشند!

رابعاً اگر هر کس بر قبر پیامبر خدا -صلى الله علیه وسلم- نظر افکند، بیم آن می‌رود که نابینا شود، چرا رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- از این کار نهی نفرموده و بر خسارت امّتش راضی شده است؟!

  • شیخ کلینی روایت عجیب دیگری در «باب مولد النبی -صلى الله علیه وسلم- و وفاته» از اصول کافی آورده که ذیلاً ملاحظه می‌شود:

«محمد بن یحیی، عن سعد بن عبد الله، عن إبراهیم بن محمد الثقفی، عن علی بن المعلی، عن أخیه محمد، عن درست بن أبی منصور، عن علی بن أبی حمزه، عن أبی بصیر، عن أبی عبد الله – -علیه السلام- – قال: لما ولد النبی – -صلى الله علیه وسلم- – مکث أیاما لیس له لبن فالقاه أبو طالب علی ثدی نفسه فأنزل الله فیه لبنا فرضع منه أیاماً حتی وقع أبو طالب علی حلیمه السعدیه فدفعه إلیها».[۴]

 

[۱]– الأصول من الکافی، ج ۱، ص ۴۵۲٫ مقایسه شود با ترجمه اصول کافی در ج ۲، ص ۳۴۶، بقلم جواد مصطفوی (از انتشارات علمیه اسلامیه).

[۲]– واقفیان، شیعیان هفت امامی هستند که در امامت موسی بن جعفرu توقف کرده‌اند یعنی ائمه بعد را نپذیرفته‌اند و آن‌ها را از علمای امت شمرده‌اند.

[۳]– تنقیح المقال فی علم الرجال، ج ۱، ص ۲۲۰، چاپ سنگی.

[۴]– الأصول من الکافی، ج ۱، ص ۴۴۸ مقایسه شود با ترجمه اصول کافی در ج ۲، ص ۳۳۹٫

مقاله پیشنهادی

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رضی الله عنهما قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه …