نقدی بر سخنرانی «قزوینی» با عنوان: غلو در مذهب اهل سنت! (۲)

پاسخ:
این کتاب توسط یک صوفی به اسم عبد الوهاب الشعرانی ( ۸۹۸ – ۹۷۳ هـ‍ ) نوشته شده ، و در این کتاب اقوال ائمه اربعه دربارۀ مسائل فقهی جمع آوری شده و در این بین هم یک داستان درباره شیخ خود نقل کرده ! خودتان خوب می دانید که این نوع افسانه ها در کتب صوفیه و عرفا سر به فلک کشیده است بلکه آنان با شیعیان در این میدان در رقابت هستند! و نوشته های آنان هیچ ربطی به اهل سنت ندارد.
ولی شیخ عثمان خمیس حفظه الله که دین خود را از قرآن و سنت صحیح رسول الله می گیرند نه خوابی که یکی از صالحین، (حالا این شخص کیست خدا می داند) شیخ ناصر الدین را در آن دیده و …

نکته: قزوینی در ابتدای سخنرانی می گوید شیخ عثمان خمیس از لیدرهای وهابیت است !
عالم بزرگ شیعه شیخ محمد حسین کاشف الغطا می گوید: «شعرانی کتاب المیزان را در رد وهابیت نوشته» ! (نقض فتاوی الوهابیه – محمد حسین کاشف الغطاء – ص ۶۶)
حال شمایی که می گویی شیخ عثمان خمیس از لیدر های وهابیت است آیا به کتابی استناد می کنید که در رد وهابیت نوشته شده؟ از قول دشمنش بر علیه اش احتجاج می کنید؟
کاشف الغطاء: «معجم ما ألفه علماء الأمه الإسلامیه للرد على خرافات الدعوه الوهابیه …
مجموع من خمس رسائل فی الرد على الوهابیه ، وهی : ۱ – المیزان الکبرى ، للشیخ عبد الوهاب الشعرانی المصری … »(نقض فتاوی الوهابیه – محمد حسین کاشف الغطاء – ص ۳۹)
یعنی: مجموعۀ پنج رساله ای که در رد وهابیت نوشته شده، من جمله: ۱٫ المیزان اکبرای شیخ عبدالوهاب شعرانی…

تناقض تا چه حد؟ یک عالم شیعه می گوید کتاب شعرانی از کتب معتبر اهل سنت است و عالمی دیگر می گوید شعرانی این کتاب را بر ضد وهابیت نوشته !! به تعبیری بر ضد شیخ عثمان خمیس نوشته که “قزوینی” او را وهابی میداند!
قزوینی ادامه داده و می گوید: آقایان برای اینکه بتوانند مقام صحابه را بالا بیاورند، می بینند که راهی ندارند، معمولاً مقام رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را پائین می آورند تا بتوانند برای صحابه، مقام و منزلتی تثبیت کنند. به این روایات دقت کنید:
جناب شیخ عبدالرحمن صفوری، از علمای شافعی است و شخصیتی برجسته است، کتابی دارد به نام نزهه المجالس، که در ج۲، ص۱۸۴ می گوید:
«یک روز یک خانمی آمد پیش نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و عرض کرد که من دیشب خوابی دیدم وحشتناک: دیدم در حیاتمان یک درخت تنومند خرما هست و شکست و این افتاد در دامن من،‌ همسرم هم در سفر است و من نگرانم. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: تسلیت می گویم، همسرت در سفر از دنیا خواهد رفت و تو بیوه خواهی شد. این زن هم نالان و گریان آمد بیرون و در بین راه، جناب ابوبکر را دید. می گوید به او نگفتم که به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خوابم را تعریف کردم، گفتم جناب ابوبکر، همچنین خوابی دیدم. ایشان فرمود: امشب شوهرت به خانه تو خواهد آمد و با تو همبستر خواهد شد. زن آمد خانه و فکر کرد و سخن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را با سخن ابوبکر مقایسه کرد. یک موقع دید در می زنند و درب را باز کرد و دید که شوهرش است. می گوید فردا رفتم خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و گفتم شما در مورد خواب من اینگونه گفتید و ابوبکر اینگونه گفتند. جبرئیل نازل شد و گفت ای محمد! آنچه که گفته بودی که او کشته می شود، حق بود و ایشان مرده بود، ولی وقتی جناب ابوبکر به آن زن گفت که شما با شوهرت در رختخواب خواهید خوابید و خداوند هم حیا کرد که سخن ابوبکر دروغ از آب درآید، چون او صدیق است و خداوند هم شوهرت را زنده کرده به احترام ابوبکر.»
حال پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کذاب است یا نه،‌ بماند؟ اگر این روایت را برای مرغ پخته بخوانید، خنده اش می گیرد!!! واقعا خدا باید اینگونه باشد که موقعیت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را زیر سؤال ببرد، تا برای آقای ابوبکر، یک فضیلتی درست کند؟ خوب، به جای اینکه بگویید رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اینگونه گفته، لااقل از زبان ابوذر و سلمان یا دیگری این را می گفتید. آیا این انصاف است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را تنزیل مقام بدهید تا برای ابوبکر مقام ثابت کنید؟!!!
اینها هیچ غلو نیست و اهانت به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم نیست؛ ولی اگر کلینی آمد و در کتاب خود نقل کرد که امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: من از آینده خبر می دهم، این کفر و خلاف قرآن است و انکار آیه شریفه: وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیبِ لَا یعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ   (انعام/۵۹) است.
مورد دوم که آقایان ذکر کرده‌اند، آقای ابوبکر را از جبرئیل هم بالاتر برده اند؛ می گویند: یک روز مردی از دنیا رفته بود و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می خواست برای او نماز بخواند، جبرئیل گفت: برای او نماز نخوان؛ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم برگشت و نماز نخواند. ابوبکر آمد و گفت: یا رسول الله! بر او نماز بخوان، من از او جز خیر ندیدم؛ جبرئیل آمد و گفت: یا رسول الله! بر او نماز بخوان، چون شهادت ابوبکر مقدم بر شهادت من است.
نزهه المجالس، ج۲، ص۱۸۴ – مصباح الظلام جردانی، ج۲، ص۲۵
اینها اصلا و ابدا غلو نیست، چون در شأن خلفاء راشدین است؛ اما اگر این را در مورد ائمه (علیه السلام) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) بگوئیم، مهدور الدم  و المال می شویم.

جواب:
“نزهه المجالس ومنتخب النفائس” کتاب حدیث نیست بلکه یک کتاب ادبی است پر از اسرئیلیات و خرافات است ،عبدالرحمن صفوری شخصی بوده که در قرن ۹ زندگی می کرده و خیرالدین زرکلی درباره او می گوید: «مؤرخ أدیب من أهل مکه» ، و این که جناب قزوینی می گوید شیخ و عالم شافعی و شخصیتی برجسته بوده دروغ محض است و جناب قزوینی از کیسه خلیفه لقب هایی مثل شیخ و عالم و … را به این شخص می بخشد.
نویسنده کتاب برای این داستان ساختگی هیچ سندی ارائه نمی دهد،حالا می پرسیم آقای قزوینی آیا استناد به همچنین داستان ساختگی شیوه علمی است یا تمهت زدن کیلویی؟
اگر شیخ عثمان خمیس به کتاب دسته سوم و چهارم شما استناد کرد، شما به کتابی استناد می کنید که حتی از کتب دسته دهم اهل سنت هم نیست، شما با استناد به این کتاب سطح سواد خود را زیر سوال برده اید !! چون استناد به همچنین کتابی نشان دهنده نادانی شما نسبت به مذهب اهل سنت است ! با این سواد ادعای علم و عالمی هم دارید؟
بد نیست فتوایی را از مرکز فتوی درباره این کتاب با هم بخوانیم تا ارزش این کتاب در نزد اهل سنت معلوم شود:
«عنوان الفتوى : لا یتبع منهج الصفوری فی کتابه نزهه المجالس
السؤال: هل کتاب نزهه المجالس للصفوری کتاب معتمد وأستطیع أن أتبع منهجه أو أنه من الکتب الممنوعه حسب ما قیل لی أفیدونی؟ وجزاکم الله خیراً.
الفتوى: الحمد لله والصلاه والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه،أما بعد:فإن هذا الکتاب ملیء بالقصص الإسرائیلیه والأحادیث التی لا تثبت، ولهذا فإنه لا یمکن أن یعتمد علیه ولا أن یتبع منهجه، بل الواجب الاستغناء عنه بالقرآن وکتب التفسیر المعتمده وکتب الحدیث، ومؤلفات العلماء المحققین فی المواعظ والرقائق والأخلاق. والله أعلم.
المفتی: مرکز الفتوى بإشراف د.عبدالله الفقیه/ (فتاوى ذات صله – رقم الفتوى : ۵۳۲۶۷ – تاریخ الفتوى: ۲۷ رجب ۱۴۲۵)

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …