نظر و دیدگاه ما در ارتباط با مسأله اجتهاد و تقلید (۱)

معتقدیم که تبعیت از آنچه که خداوند سبحانه و تعالی ـ در کتاب خود(قرآن) و سنّت رسول خودص به آن امر کرده واجب است و این همان عزم، تصمیم واراده اسلام و حقیقت ایمان است و هرکس به تبعیت آنچه که از طرف خداوند و رسول او آمده است، راضی و خشنود نباشد، مسلمان نیست همانطور که خداوند سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا کَانَ قَوۡلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذَا دُعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ أَن یَقُولُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ۵١﴾ [النور: ۵۱].

«مؤمنان هنگامی که به سوی خدا و پیغمبرش فراخوانده شوند تا میان آنان داوری کند، سخنشان تنها این است که می‌گویند: شنیدیم و اطاعت کردی و رستگاران واقعی ایشانند»

و درباره منافقان می‌فرماید:

﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ رَأَیۡتَ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ یَصُدُّونَ عَنکَ صُدُودٗا ۶١﴾ [النساء: ۶۱].

«و زمانیکه بدیشان گفته شود: به سوی چیزی بیایید که خداوند آن را (بر محمد) نازل کرده است، و به سوی پیغمبرص روی آورید (تا قرآن را برای شما بخواند و رهنمودتان دارد) منافقان را خواهی دید که سخت به تو پشت می‌کنند (و از تو می‌گریزند و دیگران را نیز از تو باز می‌دارند…».

و آیات دیگری که به این موضوع اشاره می‌کنند، لذا تبعیت از کتاب (قرآن) و سنّت (احادیث) باید هدف اساسی برای هر فرد مسلمانی بوده و راهی باشد که از آن مسیر حرکت می‌کند، ولی مردم، در رابطه با مقدار ظرفیت فهم و شناخت، درجات مختلفی دارند، بعضی از آنان جاهلانی هستند که معانی قرآن کریم و احادیث شریف را نمی‌داند و نمی‌تواند از طریق آن دو معانی و مفاهیم قرآنی و احادیث را استنباط کند، و نمی‌تواند آنچه را که آندو(قرآن و حدیث) از او می‌خواهند، بشناسد، بعضی دیگر از مردم، شامل افرادی عالم، آگاه و هوشیاری هستند که معانی آیات و احادیث را می‌دانند، و به احکام و قوانین و قواعدی که از قرآن و احادیث استنباط می‌شود، پی می‌برند، و می‌دانند در بین آیات و احادیثی که ظاهراً با هم اختلاف دارند هماهنگی، تلفیق و ارتباط، ایجاد کنند و بر زبان عربی و شیوه و روش آن، وافق و آگاه‌اند و گروه سوم، کسانی هستند که حد وسط بین گروه اول و گروه دوم هستند یعنی جاهل و ناآگاه نیستند تا حدی که احکام را درک نکنند، و نتوانند آنچه را که قرآن و احادیث بر آن‌ها دلالت دارد، بفهمند بلکه دارای علم و آگاهی، عقلی متفکر بوده، ولی به درجه عالم فقیه، متخصص در فقه، اهل تحقیق و تتبّع، باریک بین و بصیر و آگاه به آنچه که کتاب(قرآن) و سنت (احادیث) بر آن‌ها دلالت دارد، نرسیده است. درجات و مراتب اصلی مردم بدینصورت است که مشخص شد، هر چند هر کدام از آنان خود دارای مراتب و درجاتی متفاوتی می‌باشند. گروه اول از مردم علماءآنان را مقلد نام نهاده‌اند.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …