قبلاً بیان گردید که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم در بدو ورود به مدینه با یهود پیمان بسته بود که طبق آن امنیت جان و مال یهود و آزادی در مسایل مذهبی تضمین شده بود، ولی هنگامی که قریش برای آنان نامه نوشتند و آنها را علیه مسلمانان تحریک کردند، آنان برای سرکشی و طغیان علیه مسلمانان آماده شدند. آن حضرت صلی الله علیه و سلم خواستند تا با آنان تجدید پیمان کنند، ولی بنو نضیر قبول نکردند و نهایتاً از مدینه اخراج شدند. بنوقریظه مجدداً با آن حضرت پیمان بستند و به آنها امان داده شد([۱]). در صحیح مسلم این وقایع به طور مختصر با این الفاظ بیان شدهاند:
«عَنِ ابْنِ عُمَرَ أَنَّ یَهُودَ بَنِی النَّضِیرِ وَقُرَیْظَهَ حَارَبُوا رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَأَجْلَى رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَنِی النَّضِیرِ وَأَقَرَّ قُرَیْظَهَ وَمَنَّ عَلَیْهِمْ»([۲]).
«از عبدالله بن عمر روایت است که یهود بنینضیر و بنیقریظه با آن حضرت صلی الله علیه و سلم جنگیدند، آنگاه آن حضرت بنونضیر را مجبور به ترک دیار کرد و بنوقریظه را در محلشان اجازۀ سکونت داد و بر آنان احساس نمود».
هنگامی که بنونضیر مجبور به ترک دیار شدند، سران بزرگ آنها حی بن اخطب، ابورافع و سلام بن ابی الحقیق به خیبر رفته در آنجا سکنی گزیدند و جزو سران خیبر قرار گرفتند. جنگ احزاب نتیجۀ فعالیتهای بنونضیر بر ضد مسلمانان بود، آنها نزد تمام قبایل عرب رفته، با چربزبانی و مکر و فریب آن قبایل را بر علیه مسلمانان تحریک کرده، همواره با قریش به مدینه حمله کردند، تا آن موقع بنوقریظه بر پیمان خود استوار بودند، ولی حی بن اخطب آنها را نیز فریب داد و سبب شد تا پیمان خود با مسلمانان را نقض کنند و با آنها وعده کرد و در صورتی که قریشه دست از حمله بردارند و به مکه بروند، او خیبر را رها کرده نزد آنانها خواهد آمد. چنانکه بعداً او به این وعدۀ خود جامۀ عمل پوشاند. بنوقریظه در جنگ متفقین علناً شرکت کردند و پس از اینکه شکست خوردند، بزرگترین دشمن اسلام([۳]) حی بن اخطب را با خود آوردند([۴]). حالا کار به جایی رسیده بود که آخرین تصمیم دربارۀ آنان باید گرفته میشد.
هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم از جنگ احزاب فارغ گشته و به مدینه وارد شدند، فرمان دادند تا مجاهدین اسلحه بر زمین نگذارند و به سوی بنوقریظه حرکت کنند.
اگر بنوقریظه از در صلح و آشتی وارد میشدند، پس از تصفیههای لازم به آنان امان داده میشد، ولی آنان از قبل، تصمیم به پیکار گرفته بودند. حضرت علی رضی الله عنه با دستهای پیش از حرکت سپاه اسلام به سوی دژ آنها حرکت کرد. هنگامی که به آنجا رسید، آنان علناً به پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم «نعوذ بالله» فحش و ناسزا میگفتند([۵]).
خلاصه مسلمانان آنان را محاصره کردند و این محاصره تا یک ماه به طول انجامید، سرانجام بنوقریظه پیشنهاد دادند هر تصمیمی که سعد بن معاذ دربارۀ ما بگیرد، آن را خواهیم پذیرفت. حضرت سعد بن معاذ و قبیله او «اوس» همسوگند و همپیمان بنوقریظه بودند. عربها این نوع پیمان را از روابط خویشاوندی بیشتر اهمیت میدادند، رسول اکرم صلی الله علیه و سلم پیشنهاد آنان را پذیرفت. تا وقتی که در قرآن مجید به امری فرمان خاصی نازل نمیشد، رسول اکرم صلی الله علیه و سلم از احکام تورات پیروی میکردند، چنانکه در بیشتر مسایل مانند قبلۀ نماز، رجم، قصاص و… تا زمانی که دستور خاصی نازل نشده بود، بر احکام تورات عمل مینمودند.
[۱]– واقدی به نقل از حی بن اخطاب این پیمان بنوقریظه را حیلهای از جانب آنها ذکر کرده است تا در موقع مناسب با کفار همراه شده بر مسلمانان حمله کنند. مغازی واقدی /۳۶۲ کلکته. «سلیمان ندوی»
[۲]– سرویلیامم میور این روایت سیرهنویسان را که بنوقریظه عملاً در جنگ احزاب شرکت کرده بودند نمیپذیرد. استدلال روی این است که اگر چنین چیزی بود، در قرآن مجید حتماً ذکر میشد ولی قرآن صریحاً میگوید: ﴿وَأَنزَلَ ٱلَّذِینَ ظَٰهَرُوهُم مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ﴾ مظاهره در اینجا به معنای امداد و یاری است.
[۳]– طبری ۳/ ۱۴۸۷٫
[۴]– ابن هشام، ۲/ ۱۴۶٫
[۵]– در طبری ج ۳/ ۱۴۸۵ مذکور است: «حتى اذا ادنى من الحصون سمع منها مقاله قبیحه لرسول الله صلی الله علیه و سلم منهم».