داوری حضرت سعد دربارۀ یهود بنی قریظه

سعد درباره آنان پیشنهاد داد تا مردان جنگندۀ آن‌ها اعدام شوند و زنان و فرزندان‌شان اسیر و اموال و کالاهایشان به عنوان غنیمت گرفته شوند. این تصمیم مطابق با فرمان تورات بود([۱]). در تورات، سفر تثنیه، فصل ۲۰ آیه ۱۰ مذکور است:

«هنگامی که به قصد حمله آهنگ شهری کردی، نخست آنان را به صلح دعوت کن و اگر آن‌ها صلح را پذیرفته، دروازه‌های شهر را برای تو بازکردند. تمام کسانی که در آنجا هستند، غلام تو خواهند بود و اگر از در صلح وارد نشدند آنان را محاصره کن و هنگامی که پروردگارت تو را بر آن‌ها پیروز گردانید، تمام مردان جنگندۀ آن‌ها را اعدام کن و زنان، کودکان، حیوانات و سایر اموال و دارایی‌های آنان برای تو غنیمت خواهند بود».

در احادیث مذکور است: وقتی سعد این رأی را در مورد آنان صادر کرد، رسول اکرم صلی الله علیه و سلم فرمودند: این رأی تو مطابق با داوری آسمانی است. این اشاره به سوی همین حکم تورات بود. وقتی این داوری به یهودیان اعلام شد، از کلامی که بر زبان آن‌ها جاری گشت نیز ثابت می‌شود که آنان این امر را مطابق با فرمان الهی می‌دانستند. زمانی که حیی‌بن اخطب که عامل اصلی تمام این فسادها و آتش افروز این جنگ بود، به محل اعدام آورده شد، چشمش به رسول خدا افتاد و چنین گفت:

«أَمَا وَاللَّـهِ مَا لُمْتُ نَفْسِی فِی عَدَاوَتِکَ، وَلَکِنَّهُ مَنْ یَخْذُلُ اللَّـهَ یُخْذَلْ».

«سوگند به خدا! من از کینه‌توزی با تو پشیمان نیستم، ولی خداوند هرکس را خوار سازد، خوار می‌گردد».

سپس رو به مردم کرد و گفت:

«أَیُّهَا النَّاسُ، إنَّهُ لَا بَأْسَ بِأَمْرِ اللَّهِ، کِتَابٌ وَقَدَرٌ وَمَلْحَمَهٌ کَتَبَهَا اللَّـهُ عَلَى بَنِی إسْرَائِیلَ»([۲]).

«از فرمان خدا نگران مباشید، این یک فرمان الهی می‌باشد، و این ذلت و خواری از جانب خداوند بر بنی‌اسرائیل قطعی بوده است».

در بارۀ حی بن اخطب این مطلب را نیز باید به خاطر آورد که وقتی از مدینه تبعید شد و به خیبر رفت، با رسول اکرم  صلی الله علیه و سلم این معاهده را امضاء کرده بود که بر ضد پیامبر خدا  صلی الله علیه و سلم کسی را نصرت و یاری نکند([۳])، او خدا را بر این پیمان شاهد و ضامن قرار داده بود، ولی عملکرد وی دز غزوۀ احزاب، پایبندی او را به این معاهده به خوبی آشکار می‌سازد!

در مورد این مجازات بنوقریظه، مخالفان اسلام اعتراض‌های شدیدی مطرح کرده و اظهار داشته‌اند که این یک رفتار بی‌رحمانه و ظالمانه‌ای بوده که بر آنان اعمال شده است، ولی در این خصوص نکات ذیل قابل بررسی و تحقیق هستند:

  • وقتی رسول اکرم صلی الله علیه و سلم به مدینه آمدند، با آنان پیمان دوستی منعقد کردند که براساس آن جان و مال آن‌ها در امان قرار گرفت و از آزادی مذهبی نیز برخوردار شدند.
  • بنوقریظه از نظر مقام و موقعیت در درجه پایین‌تر از بنونضیر قرار داشتند، یعنی اگر فردی از بنونضیر به دست فردی از بنوقریظه به قتل می‌رسید، بازماندگان قریظی مقتول، استحقاق دریافت نصف خونبها را داشتند. برخلاف این، بنوقریظه باید خونبهای کامل را به بنونضیر پرداخت می‌کردند. رسول اکرم صلی الله علیه و سلم بر بنوقریظه احسان کرده رتبه و مقام آنان را با مقام بنونضیر مساوی اعلام نمودند([۴]).
  • پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم هنگامی که بنونضیر را تبعید کردند، با بنوقریظه تجدید پیمان نمودند.
  • با وجود این موارد، بنوقریظه نقض عهد کرده و در جنگ احزاب شرکت جستند.
  • قصد حمله به ازواج مطهرات را کردند که در قلعه پناه گزیده بودند.
  • حی بن اخطب را که به جرم شرارت تبعید شده و تمام اعراب را تحریک کرده باعث حمله به مدینه شده بود، با خود آوردند و این امر مقدمه‌ای برای شعله‌ورشدن آتش جنگ گردید. با وجود همه این جنایات، با بنوقریظه، غیر از این برخورد، چگونه می‌بایست رفتار می‌شد؟

این هم باید ملحوظ گردد که عرب‌ها هم‌پیمان خود را مانند برادران حقیقی خود می‌دانستند، بنوقریظه هم‌پیمان انصار بودند و بر همین اساس، افراد قبیلۀ اوس بی‌نهایت و با پافشاری و اصرار دربارۀ آن‌ها سفارش کردند. حضرت سعد بن معاذ سردار اوس و در واقع، مسئول اصلی معاهده بین بنی‌قریظه و مسلمانان بود. وی در کشمکش سختی قرار داشت، مسأله مرگ و زندگی هم‌پیمان او مطرح بود. موضوع مهمی که در حمایت از آن، تمام خاندان اوس پافشاری می‌کردند، ولی سعد بن معاذ جز این داوری چه تصمیمی می‌توانست برای آنان اتخاذ کند؟

سیره‌نویسان تعداد کشته‌شدگان بنوقریظه را بیش از ششصد نفر ذکر کرده‌اند، ولی در صحاح تعداد آنان چهارصد نفر ذکر شده است، در میان آنان فقط یک زن بود که به جرم قتل اعدام گردید، او از بالای دژ، سنگی بر سر یکی از مسلمانان (خلاد) پرتاب کرده او را به قتل رسانده بود([۵]). شهامت و شجاعتی که آن زن هنگام حضور به محل اعدام از خود نشان داد، شرح آن در سنن ابی‌داود چنین ذکر گردیده است:([۶])

برای او معلوم شده بود که نامش در فهرست اعدام شوندگان درج گردیده است. اسامی افراد به طور مرتب اعلام می‌شد و آنان یکی بعد از دیگری به محل اعدام حاضر و اعدام می‌شدند. او همۀ این صحنه‌ها را مشاهده می‌کرد و با خونسردی تمام مشغول گفتگو با حضرت عایشه بود و در حین گفتگو به طور مداوم می‌خندید؛ ناگهان جلاد نام او را اعلام کرد؛ او با خونسردی از جایش بلند شد و ایستاد. حضرت عایشه از وی پرسید: کجا می‌روی؟ او اظهار داشت: من مرتکب جرمی شده‌ام، می‌روم تا به کیفر آن برسم! آهسته آهسته به محل اعدام آمد و گردن را در زیر شمشیر قرار داد. حضرت عایشه ل این داستان را با نهایت حیرت و بهت بیان می‌کرد.

 

 

[۱]– صحیح مسلم ۷/ ۷۷، باب جواز قتال من نقض العهد، وجواز إنزال أهل الحصن على حکم حاکم عدل أهل للحکم. «سلیمان ندوی».

نیز در بخاری، باب مرجع النبی  صلی الله علیه و سلم من أحزاب، این واقعه به طور مفصل مذکور است. مستر مارگولیوث می‌گوید: چونکه سعد بن معاذر در این جنگ به دست یکی از افراد بنوقریظه زخمی شده بود که نهایتاً منجر به مرگ وی گشت. از این جهت، او چنین دارای داوری غیر منصفانه‌ای در باره آن‌ها کرد، ولی او بی‌اطلاع است که تیرانداز مزبور، ابن العرقه قریشی بود نه قریظی. در صحیح بخاری و صحیح مسلم به وضوح این مطلب مذکور است.

[۲]– این هردو روایت در ابن هشام موجود اند. در طبری نیز تقریباً همین الفاظ مذکور اند.

[۳]– بلاذری /۲۲ این روایت در مصنف ابن ابی شیبه، کتاب المغازی، باب بنی قریظه نیز مذکور است. «سلیمان ندوی».

[۴]– ابوداود ۲/ کتاب الدیات، باب النفس بالنفس. «سلیمان ندوی»

[۵]– ابن هشام، غزوه بنی قریظه.

[۶]– ابوداود، کتاب الجهاد، باب قتل النساء.

مقاله پیشنهادی

روش حج رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنهما قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه …