میراث ذوی الارحام

ذوی الارحام: عبارت است از هر خویشاوندی که نه جزء اهل فرض است و نه از عصبه می باشد.

شروط ارث ذوی الارحام:

ذوی الارحام به دو شرط ارث می برند: عدم وجود اهل فروض جز زن و شوهر؛ عدم وجود عصبه.
خداوند متعال می فرماید: «وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللهِ إِنَّ اللهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (انفال: ۷۵) «و خویشاوندان در کتاب الله نسبت به یکدیگر سزاوارترند و همانا الله به همه چیز داناست».

کیفیت ارث بردن ذوی الارحام:
هرکس از طریق یک زن به مرده وصل شود، ارث نمی برد مانند پدرِ مادر و پسرِ دختر؛ اما از ذوی الارحام می باشد

و جهات ذوی الارحام سه جهت می باشد:
بنوت، ابوت، امومه (مادری).
میراث ذوی الارحام بر مبنای تنزیل است. با این توضیح که هریک از ذوی الارحام به جای کسی می نشیند که به وسیله ی او به مرده می رسد یعنی اصل خود؛ و ارث او را می برد.

۱- فرزندان دختر و فرزندان دخترِ پسر همچون مادران خود یعنی دختر خواهند بود. و ارث او را می برند.

۲- دخترانِ برادر و دخترانِ پسران شان به منزله ی پدران شان یعنی همان برادر مرده می باشند؛ و فرزندان برادران و خواهرانی مادری به منزله ی برادران و خواهران مادری می باشند. و فرزندان برادران به منزله ی مادران شان می باشند که همان خواهران مرده هستند.

۳- دایی ها و خاله ها و پدرِ مادر به منزله ی مادر هستند.

۴- عمه ها و عمویِ مادری به منزله پدر هستند.

۵- مادربزرگ هایی که از جهت مادر یا پدر مانند مادرِ پدرِ مادر و مادرِ پدرِ پدربزرگ، به ترتیب به منزله ی مادربزرگِ مادری و مادربزرگِ پدری می باشند.

۶- پدرپزرگ هایی از جهت پدر یا مادر مانند پدرِ مادرِ مادر و پدرِ مادرِ پدر، به ترتیب به منزله مادر و مادرِ پدر می باشند.

۷- هریک از این اصناف به منزله ی کسی است که به وسیله ی او به مرده وصل می شود. مانند عمه ی عمه و خاله ی خاله و … .

۱۰ – میراث حمل (جنین):

حمل: همان جنین در شکم مادر می باشد.

چه زمانی جنین ارث می برد:
زمانی که جنین گریه کند و هنگام مرگ مورث در رحم موجود باشد ولو اینکه نطفه باشد، ارث می برد.
از ابوهریره روایت است که رسول خدا فرمودند: «هیچ فرزندی از فرزندان آدم نیست مگر اینکه شیطان او را به هنگام ولادت لمس می کند، نوزاد در اثر لمس شیطان جیغ می کشد، البته مریم و فرزندش از این قانون مستثنی هستند».

مساله: چون در میان وارثان جنین باشد، دو حالت موجود است:
۱- وارثان صبر می کنند تا جنین متولد شود و وضعیت مذکر و مونث بودنش مشخص شود، سپس ترکه را تقسیم می کنند.

۲- وارثان قبل از ولادت جنین خواهان تقسیم میراث هستند، در این صورت مقداری بیش از سهم ارث دو پسر یا دو دختر تا تولد جنین، از ترکه برداشته می شود و چون متولد شد، حق وی از ترکه پرداخت می شود و مابقی آن که حق باقی ورثه است میان آنها تقسیم می شود.
و کسانی که جنین مانع ارث بردن آنها نمی شوند، سهم ارث شان را دریافت می کنند مانند مادربزرگ.
و کسی که با تولد جنین سهمش ناقص می شود، کم ترین مقدار سهمش را دریافت می کند مانند همسر و مادر؛
و کسی که با تولد جنین سهمی به او نمی رسد، چیزی از ارث به او داده نمی شود مانند برادران مرده؛ و سهم جنین به جای خود باقی است تا اینکه متولد شده و وضعیتش مشخص شود.
به عنوان مثال:
اگر وارثان شامل زن حامله، مادربزرگ و برادر تنی باشند، اصل مساله از ۲۴ می باشد. در این صورت سهم مادربزرگ یک ششم می باشد چه جنین مذکر باشد یا مونث یا اینکه مرده متولد شود.
و سهم مادر جنین در صورت زنده به دنیا آمدن جنین یک هشتم و چون مرده به دنیا بیاید، یک چهارم خواهد بود که قبل از روشن شدن وضعیت جنین یک هشتم به او داده می شود.
و اگر جنین مذکر متولد شود، برادر تنی سهمی نخواهد داشت و اگر مونث متولد شود، پس از سهم جنین، باقی ترکه را به ارث می برد. و اگر جنین مرده به دنیا بیاید باقی ارث سهم او خواهد بود. بنابراین میراث برادر تنی به او داده نمی شود تا اینکه جنین متولد شود.

۱۱- میراث خنثی مشکل:
خنثی مشکل: کسی است که هم آلت تناسلی مرد و هم آلت تناسلی زن دارد؛ و مرد و زن بودن وی مشخص نیست.

نشانه های شناخت وضعیت خنثی:
وضعیت خنثی با امور و نشانه هایی مشخص می شود؛ ادرار یا منی از یکی از دو آلت؛ پس اگر از هر دو ادرار کرد، در تشخیص هویت وی آلتی معتبر است که زودتر از آن ادرار کند. و اگر هم زمان از هر دو ادرار کند، آلتی معتبر است که بیشتر از آن ادرار کند.
در آوردن ریش، حیض، حامله شدن، برآمدن پستان ها، آمدن شیر از پستان ها و … .
میراث خنثی مشکل:

خنثی مشکل دو حالت دارد:
۱- اگر وضعیت وی مشخص نشود، نصف میراث مذکر و نصف میراث مونث ارث می برد و این در صورتی است که در هر دو حالت که پسر فرض شود یا دختر، سهم ارث وی با دیگری متفاوت می باشد.

۲- اگر احتمال روشن شدن وضعیت خنثی وجود داشته باشد، تا مشخص شدن وضعیت وی وارثان صبر می کنند. اگر صبر نکردند و خواهان تقسیم میراث شدند هریک از وارثان بنا به کم ترین مقدار سهم شان از ترکه دریافت می کنند و مابقی ترکه تا روشن شدن وضعیت خنثی مشکل تقسیم نمی شود.
بنابراین تقسیم میراث با تصور مذکر بودن وی محاسبه می شود سپس با تصور مونث بودن وی نیز محاسبه می گردد؛ و به هریک از وارثان و خنثی کم ترین سهم شان داده می شود. و باقی ماترک تقسیم نمی شود تا اینکه وضعیت خنثی روشن شود.

تقسیم میراث خنثی مشکل:
مثال: چون وارثان پسر، دختر، فرزند خنثی کوچک باشد، در صورت مذکر شمردن خنثی اصل مساله از ۵ می باشد: برای پسر ۲ سهم، برای دختر یک سهم و برای خنثی ۲ سهم می باشد.
و در صورت مونث شمردن خنثی، اصل مساله از ۴ خواهد بود، پسر ۲ سهم، دختر یک سهم و خنثی نیز یک سهم.
کم ترین مقدار نسبت به پسر و دختر زمانی است که خنثی مذکر فرض شود. بنابراین با تصور مذکر بودن خنثی سهم هریک از پسر و دختر را به او می دهیم و چون حداقل ارث در حق خنثی زمانی است که مونث تصور شود. مقدار یک سهم با تصور دختر بودنش به وی داده می شود. و باقی ترکه تا روشن شدن وضعیت خنثی تقسیم نمی شود.

۱۲- میراث مفقود:

مفقود: عبارت است از کسی که هیچ اطلاعی در مورد او و زنده یا مرده بودنش در دست نیست.

احکام مفقود:

مفقود دو حالت دارد:
مرگ و حیات؛ و هر حالت احکام خاص خود را داراست:
احکام مربوط به همسرش، احکام مربوط به ارث بردن وی از دیگران، احکام مربوط به ارث بردن دیگران از او، احکام مربوط به ارث بردن دیگران به همراه او.
اگر احتمال ترجیح هیچیک از دو حالت زنده یا مرده بودن مفقود بر دیگری نباشد، به ناچار قاضی مدتی را برای جستجوی وی معین می کند و این مدت به اجتهاد قاضی برمی گردد و بستگی به مصلحت یا ضرر موجود دارد.

احوال مفقود:

مفقود دو حالت دارد:
۱- درصورتی که مفقود مونث باشد و مدتی که قاضی برای جستجوی وی تعیین کرده به پایان برسد و وضعیت وی مشخص نشود، به مرگ وی حکم می شود و اموالش و اموال مورثش که برای او توقیف شده است، میان ورثه ای تقسیم می شود که هنگام حکم قاضی به مرگ مفقود، زنده باشند نه ورثه ای که در مدت مشخص شده از سوی قاضی مرده باشند.

۲- اگر مفقود وارث باشد و مزاحمی از میان سایر وارثان نداشته باشد، تا روشن شدن وضعیت وی یا به پایان رسیدن مدت مشخص شده از سوی قاضی، سهم وی توقیف می-شود و اگر مزاحمی از میان ورثه داشته باشد و خواهان تقسیم میراث باشد، کم ترین مقدار سهم ورثه به آنها داده می شود و باقی ترکه تا روشن شدن وضعیت مفقود تقسیم نمی شود؛ پس اگر زنده بوده که سهمش را دریافت می کند، وگرنه سهم وی به خانواده اش داده می شود.
در تقسیم میراث مفقود، یک بار با فرض زنده بودن وی میراث وارثان محاسبه می شود و یک بار بر فرض مرده بودنش؛
کسانی که در هر دو حالت ارث می برند و ارث شان در هربار متفاوت است، کم ترین مقدار سهم را دریافت می کنند و هرکس در دو حالت به طور مساوی ارث می برد، سهمش را به طور کامل دریافت می کند. و کسی که فقط در یکی از دو حالت ارث می برد، چیزی از ارث دریافت نمی کند و باقی مانده ترکه تقسیم نمی شود تا اینکه وضعیت مفقود مشخص شود.
به عنوان مثال:
اگر وارثان، همسر، مادربزرگ، عمو و پسر مفقود باشند، اصل مساله از ۲۴ می باشد.
سهم همسر یک هشتم (سه سهم) با فرض کم ترین مقدار سهم می باشد. سهم مادربزرگ یک ششم (چهار سهم) چراکه مفقود از سهم وی نمی کاهد. و به عمو سهمی داده نمی شود چراکه در صورت زنده بودن مفقود مانع ارث بردن وی می شود. و باقی ترکه تقسیم نمی شود تا اینکه وضعیت مفقود مشخص شود. پس اگر مفقود زنده بود، سهمش را دریافت می کند و اگر مفقود بعد از مرگ مورثش فوت شده باشد یا به مرگ وی حکم شده باشد، اموال وی را میان ورثه اش تقسیم می کنیم. و اگر قبل از مرگ مورثش مرده باشد یا به مرگ وی حکم شده باشد، سهمی نخواهد داشت و باقی ترکه میان بقیه ورثه تقسیم می شود.

محمد هنرآموز, [۰۷.۰۱.۱۷ ۲۰:۳۰]
👈۱۳- میراث کسی که غرق شده یا زیر آوار مانده و امثال آنها:

منظور هر تعداد افرادی است که از یکدیگر ارث می برند و باهم در حادثه ای می میرند. حادثه ای چون غرق شدن، سوختن، جنگ، کسانی که زیر آوار ماندن، تصادف و… .

👈احوال کسانی که غرق شدند یا زیر آوار ماندند و امثال آنها:

کسانی که چنین وضعیتی دارند، ۵ حالت دارند:
۱- در صورتی که مشخص شود چه کسی دیرتر از دیگری مرده است. کسی که دیرتر مرده از آنکه زودتر مرده ارث می برد. اما عکس این مساله صادق نیست.

۲- درصورتی که مشخص شود همگی باهم مرده اند، هیچیک از دیگری ارث نمی برد.

۳- درصورتی که کیفیت مردن آنها مشخص نباشد، از این جهت که آیا در زمان های مختلف مرده اند یا اینکه همگی باهم مرده اند؛ در این صورت از یکدیگر ارث نمی برند.

۴- درصورتی که مشخص باشد که به ترتیب مرده اند، اما مشخص نباشد کدامیک دیرتر مرده است، هیچیک از هم ارث نمی برند.

۵- در صورتی که مشخص باشد چه کسانی دیرتر مرده اند سپس فراموش شوند، هیچیک از آنها از هم ارث نمی برند.
در چهار حالت اخیر هیچیک از این افراد از هم ارث نمی برند. بنابراین مال هریک از آنها فقط بین ورثه اش که زنده اند تقسیم می شود و نه ورثه ای که به همراه وی مرده اند.
مثال: چون دو برادر و مادر، در حادثه ای همه با هم بمیرند. و از برادر اول، همسر، دختر و پسری بماند. از برادر دوم همسر و پسری بماند. و از مادر، دختر، دخترِ پسر و عمویی بماند. مال هریک از آنها (دو برادر و مادر) فقط بین ورثه ی خودش که زنده اند تقسیم می شود.
در مساله اول (برادر اول) اصل مساله از ۸ می باشد. سهم همسرش یک هشتم (یک سهم) و باقی ترکه بنا بر تعصیب برای پسر و دختر خواهد بود: سهم خواهر نصف برادر.
در مساله ی دوم (برادر دوم) اصل مساله از ۸ می باشد. سهم همسرش یک هشتم (یک سهم) و باقی ترکه بنا به تعصیب برای پسر خواهد بود. (۷ سهم)
در مساله ی سوم (مادر) اصل مساله از ۶ می باشد. سهم دخترش یک دوم (۳ سهم) سهم دخترِ پسر یک ششم (یک سهم) و سهم عمو باقی ترکه بنا بر تعصیب می باشد. (۲ سهم)

۱۴- میراث قاتل:

قاتل: کسی که مورثش را به ناحق کشته است.

حکم میراث قاتل:

قاتل دو حالت دارد:
۱- چون کسی به تنهایی مورثش را بکشد یا در قتل وی مباشرتا شرکت داشته باشد یا سبب قتل وی به ناحق باشد، از وی ارث نمی برد.
قتل به ناحق عبارت است از: قتلی که قصاص یا دیه یا کفاره به دنبال داشته باشد مانند قتل عمد، شبه عمد، خطا و قتل هایی که در حکم قتل خطا می باشند. مانند قتل با سبب و قتل کودک و کسی که خوابیده و مجنون باشد.
بنابراین کسی که عمدا دیگری را به قتل رسانده باشد، از مقتول ارث نمی برد. و سبب عدم ارث وی شتاب کردن در بدست آوردن میراث می باشد و هرکس در امری قبل از فرا رسیدن زمانش عجله کند، از آن محروم می شود.
و اگر قتل غیر عمد باشد، همچنین بر مبنای سد ذرائع در راستای حمایت از جان افراد، از ارث منع می شود. تا اینکه طمع در کسب مال دیگری سبب ریختن خونش نشود.

۲- اگر قتل دیگری بر مبنای قصاص یا حد یا دفاع از جان و از این قبیل باشد، وی از ارث محروم نمی شود.

میراث مرتد و کسی که گم شده:
۱- نه کسی از مرتد ارث می برد و نه مرتد از مسلمان. و اگر شخصی بر ارتداد بمیرد اموال وی در اختیار بیت المال مسلمانان قرار می گیرد.

۲- کسی که گمشده، اگر پس از خود ورثه ای نداشته باشد، میراث و دیه ی وی در اختیار بیت المال مسلمانان قرار می گیرد.

۱۵- میراث غیر مسلمانان (ارث بردن مسلمان از کافر) :
نه مسلمان از کافر ارث می برد و نه کافر از مسلمان؛ چرا که اختلاف در دین دارند. از اسامه بن زید روایت است که رسول خدا فرمودند: «نه مسلمان از کافر ارث می برد و نه کافر از مسلمان».

میراث غیر مسلمان:
۱- کفاری که دین مشترک دارند از یکدیگر ارث می برند. کفار شامل ادیان مختلفی هستند. یهود دینی، نصاری دینی و مجوس دینی جدا از یکدیگر می باشند.
یهودی از نصرانی ارث نمی برد؛ و همچنین در مورد ادیان دیگر چنین است که افراد از ادیان مختلف از هم ارث نمی برند. و آنان که در دین مشترک هستند، ارث شان چنان بین هم تقسیم می شود که ارث میان مسلمانان تقسیم می شود.

میراث کسی که پدرش مشخص نیست:
مانند فرزندِ زنا، فرزند مُلاعنه؛ در این صورت به دلیل عدم وجود نسبت شرعی بین این فرزند و پدرش توارثی میان آنها نیست؛ بلکه توارث بین آنها و مادران شان و خویشاوندان مادری شان می باشد. چرا که نسب شان از جهت پدر منقطع می باشد و از جهت مادر ثابت است.
مثال۱- چون وارثان مادر و پسر غیر شرعی باشند؛ ترکه بر مبنای فرض و رد برای مادر خواهد بود و پسر ارثی در ترکه ندارد.
مثال۲- چون فرزند زنا بمیرد و وارثان وی مادرش و پدرِ مادرش باشند؛ تمام ترکه برای مادر خواهد بود و پدر سهمی در ارث ندارد. چرا که پدرِ مادرش، از ذوی الاحرام می باشد.
میراث زن:

اسلام زن را گرامی داشته و سهمی از میراث متناسب با شرایط وی برای او معین کرده است.
۱- گاهی زن از مرد بیشتر ارث می برد و این در حالت هایی است که اصل مساله از ده بیشتر است.
مثلا در صورتی که وارثان دختر یا دو دختر همراه پدر باشند. پدرِ میت (پدربزرگ) یک ششم ارث می برد که سهم وی از سهم دختر یا دختران کمتر است.

۲- گاهی زن ارث می برد درحالی که برخی از مردان ارث نمی برند. مثلا در صورتی که وارثان، برادران به همراه فرع مونث وارث باشند.

۳- گاهی زن سهمی چون سهم مرد می برد. مثلا چون وارثان، خواهران و برادرانِ مادری باشند، به یک اندازه ارث می برند.

۴- گاهی زن همچون سهم مرد یا کمتر از آن ارث می برند. مثلا چون وارثانِ مادر همراه پدر باشد، اگر فرزندان مذکر یا مونث همراه آنها باشد، سهم هریک از مادر و پدر یک ششم می باشد. و اگر همراه آنها در میان ورثه دختر باشد، سهم مادر یک ششم و سهم پدر یک ششم به همراه باقی ترکه بر مبنای عصبه بودن خواهد بود.

۵- گاهی زن نصف مقداری که مرد ارث می برد در میراث سهم دارد که اغلب این حالت می باشد.

زن در پنج چیز نصف مرد حق دارد:

در میراث، شهادت دادن، عقیقه، دیه و آزاد شدن (عتق)

حکمت بیشتر بودن سهم مرد نسبت به زن در میراث:
اسلام مرد را ملزم به مسئولیت ها و وظایف مالی کرده است که زن چنان ملزم نشده است. مانند: مهریه، سکونت، نفقه همسر و فرزندان، دیه های بر مبنای عاقله؛
اما زن هیچیک از این مسئولیت ها را ندارد.
و اینگونه اسلام با نسپردن این مسولیت ها به زن و مکلف کردن مرد به آنها، زن را گرامی داشته و اغلب سهم زن نصف سهم مرد می باشد. نکته ی دیگر اینکه آنچه به زن داده می شود، بدان افزوده می شود اما مال مرد با تامین نفقه خود، همسر و فرزندانش کاسته می شود.
و این رعایت عدل و احسان بین مذکر و مونث است. و پروردگارت نسبت به بندگان ظالم نیست. و خداوند آگاه و با حکمت است.
۱- خداوند متعال می فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ» (نساء: ۳۴) «مردان بر زنان سرپرست و نگهبانند، به این دلیل که الله برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و (نیز) بخاطر آنکه از اموال‌شان خرج می‌کنند».
۲- خداوند متعال می فرماید: «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (نحل: ۹۰) «به راستی الله به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستم نهی می‌کند و شما را پند می‌دهد؛ شاید متذکر شوید».

پروردگارا ما را در دین، فقیه و دانا بگردان و از منع حق دیگران یا دادن حق به کسانی که استحقاقش را ندارند، حفاظت کن.
آمین.
وصلی الله علی محمد وعلی آله وصحبه وسلم
والسلام علیکم.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …