۱- انکار، با خرده گیری و ایراد وارد کردن در نصوص بویژه اگر اخبار آحاد باشد.
۲- روی گردانی از معانی آنها؛ و این پس از ثبوت ورود آنها می باشد چنانکه قرآن یا اخبار متواتر باشند. اما در اعراض و روی گردانی از نصوص به دو روش عمل می کنند:
الف) روی گردانی از نصوص به طور کلی؛ با عقل و قلب و تفویض علم معانی آنها به الله متعال با این اعتقاد که ظواهر آنها مراد نیست و این باور را به دروغ راه و روش پیامبر می خوانند.
ب) تحریف کلام از مواضع آن؛ چنانکه در این راستا لغت های شاذ و نادر و انواع حیله ها را به کار می گیرند و این همان است که آن را تأویل می نامند.
اما حقیقت مذهب این اهل تاویل آن است که رسول الله صلی الله علیه و سلم حق را بیان نکرده و آن را برای امتش روشن نکرده است. و با اینکه امتش را دستور داده حق را بشناسند و بدان معتقد باشند اما حق را برای آنها بیان نکرده است بلکه آنها را به نقیض آن راهنمایی کرده و نصوص کتاب و سنت بیانگر کفر صریح و تشبیه و الحاد می باشد. بنابراین آنچه مطلوب و مورد نظر آنان است اعتقاد به چیزی است که نصوص بر آن دلالت نمی کند بلکه بر نقیض آن دلالت دارند.[۱]
[۱] – درء تعارض العقل والنقل: ۱/۲۰۲، ۲۰۳؛ مجموع الفتاوی، ابن تیمیه: ۵/۱۷، ۱۷/۳۵۷، ۳۶۱