مورد استهزا قرار گرفتن اهل دوزخ از طرف اهل بهشت

س از این‌ که الله متعال بهشتیان ‌را وارد بهشت می‌کند، بهشتیان، دشمنان دوزخی و کافران ‌را ندا می‌دهند و برای تنبیه آنان می‌گویند:

{وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّهِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّاً فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقّاً قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَن لَّعْنَهُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ} (اعراف :۴۴).

«بهشتیان، دوزخیان ‌را صدا می‌زنند که ما آن‌ چه را پروردگارمان به ما وعده داد، همه را حق یافتیم؛ آیا شما هم آن‌چه را پروردگارتان به شما وعده داده بود، حق یافتید؟ می‌گویند: آری! ندادهنده‌ای در میانشان ندا می‌دهد که نفرین الله بر ستمگران باد!»

کفّار در دنیا با مؤمنان دشمنی داشتند و آنان را مورد تمسخر قرار می‌دادند. امروز -روز رستاخیز- مؤمنان از کافران انتقام می‌گیرند. در شرایطی که مؤمنان در میان نعمت و آسایش ماندگار بهشت به سر می‌برند، به کافران نگاه می‌کنند و آن‌ها را به باد استهزا می‌گیرند.

«بر تخت‌ها تکیه می‌زنند و به هر سو می‌نگرند. در چهره‌هایشان شادابی و تازگی نعمت را می‌یابی. از شرابی ناب و دست‌نخورده به آنان می‌نوشانند. مُهرش از مشک است. مشتاقان چنین نعمت‌هایی باید در طلبش بر یکدیگر پیشی بگیرند. شرابی ناب که آمیخته با آب «تسنیم» است. همان چشمه‌ای که مقربّان از آن می‌نوشند. بدکاران -و مشرکان- همواره به مؤمنان می‌خندیدند و چون از کنارشان می‌گذشتند، آنان را با اشاره‌ی چشم و ابرو ‌مسخره می‌کردند و آن‌گاه که نزد خانواده‌ی خویش باز می‌گشتند، به ناز و نعمتی که داشتند «و به سبب مسخره کردن مؤمنان» شادمان می‌گشتند. و هنگامی که مؤمنان‌ را می‌دیدند، می‌گفتند: این‌ها واقعاً گمراهند. در صورتی که به نگهبانیِ مؤمنان، فرستاده و گماشته نشده بودند. پس امروز مؤمنان به کافران می‌خندند. در حالی که بر تخت‌ها تکیه زده‌اند، «به مشرکان» می‌نگرند. آیا کافران پاداش اعمالشان‌ را گرفتند؟!».

(مطففین:۲۲-۳۶)

آری، به الله سوگند که کافران به سزای کردار زشت خود رسیدند. پاداش هر کس از نوع عمل اوست. مؤمن که در باغ‌های پر از نعمت بهشت به سر می‌برد، از آن دوست و همنشین خود که در دنیا کفر را برای او زیبا جلوه می‌داد و او را به این اصول گمراه کننده دعوت می‌کرد، ‌یادی می‌کند و برادرانش را درباره‌ی این همراه زشت‌کردار، آگاه می‌سازد و آن‌ها را برای نگاه کردن به او، که قرارگاهش جهنّم است، فرامی‌خواند و در حالی که عذاب سخت او را می‌بینند، به نهایت نعمت‌های الله متعال که بر وی روا داشته است، پی می‌برد. می‌فهمد که الله متعال چگونه او را از آن حالتی که دوست دنیاییش بدان دچار است، نجات داد. سپس با تنبیه و نکوهش متوجّه آن همنشین می‌شود:

«بهشتیان رو به یکدیگر می‌کنند و -از حال- همدیگر می‌پرسند. یکی از آنان می‌گوید: من هم‌نشینی داشتم که می‌گفت: آیا تو واقعاً از تصدیق‌کنندگان هستی؟ آیا چون بمیریم و خاک و استخوان شویم، کیفر و پاداش خواهیم یافت؟ -این بهشتی به سایر بهشتیان- می‌گوید: آیا- با من- به دوزخ سر می‌کشید؟ و به دوزخ سر می‌کشد و او را در میان دوزخ می‌بیند و می‌گوید: سوگند به الله که نزدیک بود مرا به هلاکت بیندازی و اگر فضل و نعمت پروردگارم نبود، به‌طور قطع من نیز از احضارشدگان -در دوزخ- بودم -و آن‌گاه رو به دوستان بهشتی خویش می‌گوید:- بی‌شک جز همان مرگ نخستین، دیگر نمی‌میریم و هرگز عذاب نمی‌شویم. به‌راستی که این همان رستگاری بزرگ است».

(صافات:۵۰-۶۰)

مقاله پیشنهادی

فضیلت سفارش به قرآن

عَنْ طَلْحَهَ ابْنِ مُصَرِّفٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ أَبِی أَوْفَى: آوْصَى النَّبِیُّ صلی الله …