سوماً: بحقیقت اجتهاد برای بقای شریعت اسلامی و وجود آن و استمرار و دوام بر آن، ضروری و لازم است، بخاطر اینکه اتفاقات و حوادث جدید نامحدود بوده امّا نصوص شرعی (آیات و احادیث) محدود و محصور هستند، و نمیتوان نصوص محصور و محدود شرعی را با اتفاقات و حوادث نامحدود و غیر محصور، پیوند و ارتباط داد.
لذا یکی از حکمتهای خداوند عز وجل – آن است که برای مسلمانان، اجتهاد را تشریع کرده است تا بواسطه آن بتوانند احکامات اسلامی را از نصوص شرعی و قواعد عمومی آن، استنباط و استخراج کرده و مسائل و موارد مشابه و همانند را با هم قیاس کنند. حتی پیامبر اکرمص در رابطه با بعضی از امور، خود اجتهاد کردهاند، و اصحاب و یاران پیامبرص و تابعین نیز اجتهاد کردهاند. پس اجتهاد امری است که سلف صالح و بهترینهای امت نیز آن را انجام دادهاند، بر ما واجب است که از راه و روش و طریقه آنان پیروی کنیم. وراست گفته است که:
وکل خیر فی اتباع من سلف | و کل شر فی ابتداع من خلف |
هر خیر و نیکی در تبعیت کردن از سلف صالح است و شر و بدی در پیروی از بدعتهای علما و خلف است.