اعتراضات منع کنندگان اجتهاد و جواب دادن به آن‌ها (۱)

از کسانی که اجتهاد از قرن چهارم به بعد را منع می‌کند می‌پرسیم که: دلیل شرعی که شما در رابطه با تعطیل بودن باب اجتهاد یا بسته بودن آن دارید چیست؟ آنگونه که ما به کتاب‌ها و مقالات نوشته شده آنان مانند کتاب «الاجتهاد و المجتهدون» وکتاب «لزوم اتباع مذاهب الائمه» نگاه کرده‌ایم هیچ دلیل شرعی از کتاب (قرآن) و سنت (حدیث) ندیده‌ایم. دوباره سوال را تکرار می‌کنیم، اگر برای نظر وعقیده خود در رابطه با بسته بودن باب اجتهاددلیل شرعی ندارید، پس دلیل عقلی شما در این رابطه چیست؟ تنها دلیلی که شیخ حامد – رحمه الله – و غیر از او ذکر کرده‌اند این است که هرگاه باب اجتهاد باز شود، کسانی که شایستگی و اهلیّت این کار را ندارند در این زمینه وارد می‌شوند، در نتیجه دین را فاسد می‌کنند، و احکامات دینی را بازیچه دست خود قرار داده و در نهایت باعث بوجود آوردن بی‌نظمی، آشفتگی، و بالاخره هرج و مرج دینی می‌شوند.

و این نوع اعتراض، صد درصد باطل و غیرمنطقی است و اگر از کوچک‌ترین صحت و درستی و اعتبار برخوردار می‌بود. خداوند –عز و جل – ما را بدان رهنمود می‌کرد و رسول اکرمص نیز ما را بدان سفارش می‌کرد، از آن جهت که هیچ احدی نسبت به الله – عز و جل – مصلحت دینی و دنیای انسان را نمی‌داند و همچنین هیچ احدی در مقایسه با الله (جل جلاله) نسبت به ضرر و زیان انسان در دنیا و آخرت آگاه نیست. در این رابطه رسول اکرمص می‌فرماید: «ما ترکت شیئاً مما أمرکم الله به إلا قد أمرتکم به، ولا ترکت شیئاً مما نهاکم الله عنه إلا و قد نهیتکم عنه…»[۱].

«هرآنچه را که خداوندشما را به آن امر کرده بود، من نیز شما را بدان امر کردم، و هر آنچه را که خداوندشما را از آن نهی کرده بود من نیز شما را از آن نهی کردم»

پس آیا منطقی است یعنی عقل این را قبول می‌کند که خداوند از شرّ بزرگی آگاه باشد که مسلمانان را فراگرفته و هرج و مرج دینی در بین آنان ایجاد می‌کند، اما مسلمانان را از آن دور نکند؟در غیر این در صورت – العیاذ بالله-در رابطه با هدایت وراهنمایی آنان کوتاهی کرده است یا – العیاذ بالله – خداوند فراموش کرده است از چیزی که دین و آخرت آنان را از بین می‌برد، با خبر سازد، پاک و منزه است الله جل جلاله – بلند مرتبه و بزرگ است همانطور که خود می‌فرماید: ﴿وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیّٗا ۶۴﴾ [مریم: ۶۴]. «وخداوند هیچ چیز را فراموش نمی‌کند»

۱- بروایت شافعی در سننش(۱/۱۴) مرسلاً و طبرانی و بمجموع طرق آن صحیح است.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …