مناقشه‌ای پیرامون (اهل بیت نسبت به آنچه در خانه‌ی پیامبر می‌گذرد، آگاه‌ترند…) (۱)

مقوله‌ی زیبایی است…. اما زیبای را می‌خواهیم که به حقیقت اسناد داده شوند نه به خیال؛ زیرا زیبای که اساس ندارد خیال و نیرنگ است و امید فایده‌ای از آن نمی‌رود.

آیا دین الهی که محمد صلی الله علیه و سلم آن را آورد فقط مخصوص آنچه که در خانه‌ی نبی صلی الله علیه و سلم بوده، می‌باشد؟ یا به عنوان علاجی برای همه‌ی مشکلات روحی و مادی جامعه، آمده است؟

اگر دین ما تنها به آنچه که در چهار دیواری بیت پیامبر  صلی الله علیه و سلم رخ داده، اهمیت می‌داد یا پیامبری صرفاً برای خانواده‌ی خویش مبعوث می‌شد، بنابراین مرجعیت در اهل این خانه منحصر می‌شد، زیرا آن‌ها به آنچه در آن می‌گذرد، آگاه‌تر از دیگرانند.

و چنانچه این دین بزرگ برای همه‌ی مردم و همه‌ی نسل‌ها فرود آمده و به منظور اصلاح همه‌ی جوامع آمده و به وقایعی که در اجتماع رخ می‌دهد اهمیت داده، وقایعی که سبب نزول اغلب آیات قرآن و نیز سنت پیامبر  صلی الله علیه و سلم بوده‌اند، لذا این مقوله رابطه‌ای با انحصار تبلیغ دین از اهل بیت و گرفتن دین از آن‌ها نه دیگران ندارد.

حیات پیامبر که اقوال و افعالش متعلق بدان بود به دو بخش تقسیم می‌شود:

بخشی که عبارت است از اقوال و افعال و احوال خانواده و زوجیت، که در خانه‌ی ایشان جریان داشته است. چنانچه در این فرموده آمده است:

﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ١ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکُمْ تَحِلَّهَ أَیْمَانِکُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاکُمْ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ٢ وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ٣ إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکَهُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِیرٌ۴﴾ [التحریم: ۱-۴].

«ای پیغمبر! چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده است، به خاطر خوشنود ساختن همسرانت، بر خود حرام می‌کنی‌؟ خداوند آمرزگار مهربانی است (و تو را و همسران تو را می‌بخشاید). خداوند راه گشودن سوگندانتان را برای شما مقرّر می‌دارد. (بدین نحو که کفّاره قسم را می‌دهید و خود را از زیر بار مسؤولیت آن بیرون می‌آورید). خدا یاور و سرور شما است، و او بس آگاه و کار بجا است. خاطرنشان ساز وقتی را که پیغمبر با یکی از همسرانش (به نام حفصه) رازی را در میان نهاد، و او آن راز را (به عایشه) خبر داد، و خداوند پیغمبرش را از این (افشای سرّ) آگاه ساخت. پیغمبر برخی از آن (رازگوئی) را (برای همسر رازگویش حفصه) بازگو کرد و از برخی دیگر خودداری کرد. هنگامی که همسرش را از آن (رازگوئی) مطّلع کرد، او گفت: چه کسی تو را از این (موضوع) آگاه کرده است‌؟ پیغمبر گفت: خداوند بس دانا و آگاه مرا با خبر کرده است. اگر به سوی خدا برگردید و توبه کنید (خداوند برگشت و توبه شما را می‌پذیرد) چرا که دل‌هایتان (از حفظ سرّ که پیغمبر دوست می‌داشت) منحرف گشته است. و اگر بر ضدّ او همدست شوید (و برای آزارش بکوشید، باکی نیست) خدا یاور او است، و علاوه از خدا، جبرئیل، و مؤمنان خوب و شایسته، و فرشتگان پشتیبان او هستند.»

و علاوه بر این در قرآن به احکام مخصوص خانواده یا وقایعی که در آن رخ داده، پرداخته است؛ زیرا کسانی که در این بیت طاهر ساکن بودند خصوصاً ازواج گرامی ایشان کسانی بودند که عهده‌دار نقل آنچه که در این بیت طاهر جریان داشت، بودند و آنچه را که نقل می‌کردند، مردم می‌پذیرفتند بدون جدایی و تمایز میان این‌که‌ افراد نقل کننده ازواج نبی  صلی الله علیه و سلم باشند یا خویشاوندان وی و یا از خادمی که مشرف به ساکن شدن با اهل بیت شده‌اند مانند: انس بن مالک خادم رسول الله  صلی الله علیه و سلم کسی که در تمام مدت ۱۰ سالی که پیامبر  صلی الله علیه و سلم در مدینه بود با او زیست و بسیاری از احوال و احادیث پیامبر را که دیده یا به خاطر سپرده بود، نقل کرد یا سایر کسانی که پیامبر  صلی الله علیه و سلم را مشاهده‌ کردند و مسایلی را از او به‌ خاطر سپاردند.

عایشه رضی الله عنها از او روایت می‌کند که پیامبر اول شب می‌خوابید و آخر شب بیدار می‌شد و اگر نیازی به اهلش داشت، آن را برطرف می‌کرد سپس می‌خوابید. در وقت طلوع فجر کاذب اگر او جنب بود، از جای بلند می‌شد و آب را بر خودش می‌ریخت و اگر جنب نبود وضو می‌گرفت سپس دو رکعت نماز می‌خواند.)[۱]

ام سلمه از پیامبر روایت می‌کند و می‌گوید که رسول الله  صلی الله علیه و سلم فرمود:

« أیما امرأه ماتت وزوجها عنها راض دخلت الجنه».

(هر زنی که بمیرد در حالی که همسرش از او راضی باشد، داخل بهشت می‌شود)[۲]

از جابر روایت شده است که پیامبر  صلی الله علیه و سلم درباره‌ی ادویه جات از اهلش سؤال کرد. عرض کردند چیزی جز سرکه نزد ما نیست. فرمود: آن را بیاورند، پس آن را می‌خورد و می‌فرمود:

«نعم الأُدم الخل نعم الأُدم الخل».

(سرکه چه خوب چاشنی است، سرکه چه خوب چاشنی است)[۳]

از عمر بن أبو سلمه روایت شده است که گفت: من در حجره‌ی رسول الله  صلی الله علیه و سلم بودم (یعنی: در زیر رعایت و نگهداری او بود زیرا او ناپسری رسول خدا  صلی الله علیه و سلم (فرزند ام سلمه) بود) دستم روی سینی شتاب می‌کرد، رسول الله صلی الله علیه و سلم به من ارشاد فرمود:

«یا غلام سمِّ الله تعالى وکل بیمینک وکل مما یلیک».

(ای غلام! نام خدای را بیاور، با دست راستت بخور و از آنچه جلوی توست بردار.) [۴]

از انس روایت شده است که گفت: رسول الله  صلی الله علیه و سلم هرگاه غذایی می‌خورد سه انگشتش را می‌لیسید و می‌فرمود:

«إذا سقطت لقمه أحدکم فلیأخذها ولیمط عنها الأذى ولیأکلها ولا یدعها للشیطان».

(اگر لقمه‌ی یکی از شما افتاد آن را بردارد و ناپاکی را از آن بزداید و آن را بخورد و آن را برای شیطان باز نگذارد.)

و به ما دستور می‌داد که سینی را لقمه مالی کنیم و فرمود:

« إنکم ما تدرون فی أی طعامکم البرکه».

(شما نمی‌دانید که در کدام قسمت طعامتان برکت است.»[۵]

آیا این روایات را رها کنیم به خاطر این‌که‌ راویان آن‌ها از اهل بیت علی علیه السلام نیستند. البته من می‌گویم بیت علی علیه السلام چون معنای تطبیقی مفهوم اهل بیت در نزد امامیه تنها علی و اهل اوست نه عموم اهل بیت!!

قسمت دیگر زندگانی پیامبرصلی الله علیه و سلم در خارج خانه‌ی مبارکش جریان داشته است، چه این‌که‌ ایشان دعوت می‌کرد، جهاد می‌نمود، امر می‌داد، نهی می‌کرد، مسافرت می‌رفت و با مردم در بازارها و خانه‌هایشان نشست و برخاست داشت، در مسجد نماز می‌خواند، در آنجا خطبه می‌فرمود و توجیه می‌کرد و… الخ در آگاهی و نقل این بخش عظیم همه‌ی اصحابی که هم عصر ایشان بوده‌اند، شریک می‌باشند و خاص نزدیکان و اهل بیت او و اهل بیت علی نیست که همگی تعداد اندکی بوده‌اند و احادیث و افعال و احوال پیامبر صلی الله علیه و سلم طلسم‌ها و معماها نیستند یا این‌که‌ اوهام و پوشیدگی آن‌ها را احاطه کرده باشد طوری که نیازمند یک نیروی خارجی باشد تا این ابهام و گنگی را بزداید که صحابه آن را گم کرده باشد و اهل بیت مخصوص آن‌ها باشند.

قرآنی که عظیم‌تر و پربارتر از سنت است، را همین اصحاب نقل کرده‌اند و امروزه غیر از قرآنی که ابوبکر رضی الله عنه جمع آوری کرده چیزی در اختیار نداریم. که البته او و دیگر کسانی که در نزدش امین بودند،در جمع آوری این قرآن سهیم بودند؛ آیا به کتاب خداوند اطمینان می‌کنید اما به سنت رسول خدا اعتماد ندارید؟

[۱]– متفق علیه

[۲]– رواه الترمذی و قال حدیث حسن

[۳]– به روایت مسلم

[۴]– متفق علیه

[۵]– به روایت مسلم

مقاله پیشنهادی

روش حج رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنهما قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه …