پیشرفت نه بازگشت به عقب:[۱]
عموم دشمنان اسلام و سلفیان بطور خاص بر این پندارند که این دعوت، دعوتی قهقرایی و رو به عقب است درحالی که این پندار پنداری نادرست و اشتباه است و سلفیت با پیشرفت، تعارض ندارد حال باید در مورد اصطلاح شایع پیشرفت، اندکی درنگ نموده و به بیان تفسیر و بیان مدلول آن بپردازیم.
الف) باید میان پیشرفت در مباحث علوم تجربی و نتایج آن در راه رسیدن به زندگی انسانی برتر و میان سقوط و هبوط معنوی که تمدن جدید اروپا با آن روبروست، تمییز دهیم زیرا ما میبینیم که سعادت، تنها با توجه به بُعد جسمی انسان و جدایی میان ماده و روح در شخصیت انسان حاصل نمیشود چنانکه فیلسوفان غرب به چنین تمایزی معتقدند. درحالیکه اسلام، انسان را یک کیان و شخصیت متکامل دیده و بر این اساس در پی علاج آن برمیآید.
ب) نباید از وقایع تاریخی گذشته و حال غافل شویم؛ وقایعی که پیوسته آثار مخرب آن از طریق استعمار غرب بر ما جاری است و مبادی انسانی را از بین برده و ثروتها و اموال ما را به تاراج میبرند و کارخانه ها، ارتشهای مجهز، شهرها، مدارس و دانشگاههای آنان، نتیجهی اموالی است که از سرزمینهای ما به تاراج بردهاند؛ سرزمینهایی که در دستان غرب خوار و ذلیل دیده میشوند و پیوسته شاهد آثار تصرف و حضور غرب در سرزمین فلسطین هستیم و همچنان که هر دور اندیش و صاحب بصیرتی مشاهده میکند، میبینیم که میان مبادی اخلاقی و درگیریهای انسانی که غربیها در آن شرکت دارند و میان غضب و سنگدلی آنان با سرزمینهای تحت سلطه، تفاوت بسیار است، سرزمینهایی مثل ویتنام، کلمبیا، فلسطین، جنوب آفریقا؛ پس کجاست آن پیشرفتی که غرب در تعامل با ما ادعای آنرا میکند؟
پیشرفت در اسلام، پیشرفت اخلاقی در راستای تحقق رسالتی میباشد که امت از آن دور مانده است به علاوهی استفاده از اسباب و وسایل مادی در تمامی ابعاد زندگی.
ج) کلمه ی (قدیم) در تاریخ اروپا تعبیری بود که بر عصر تاریک قرون وسطی و در برابر عصر بیداری و روشنگری اطلاق میشد. به همین سبب موضعگیری اروپا نسبت به کنار گذاشتن تاریخ قدیم خود، موضعی در جهت اصلاح و تمایل به پیشرفت است چرا که گذشته سبب عدم پیشرفت به شمار میآید.[۲]
اما عکس این حالت به طور کامل در میان ما جریان دارد؛ تاریخ ما گواه پیشرفت تمدن ما در تمامی عرصه ها است و هرگاه بخواهیم به سطح و اندازه ی سلف برسیم، باید به مانند آنان به عقیده ی اسلامی با مفهوم آن که شامل توحید پروردگار عزوجل و خضوع در برابر او و تحکیم شریعت او تعالی است، چنگ بزنیم چرا که پروردگار، خالق انسان است و نسبت به انسان از خود او به مصالح وی آگاهتر است؛ و باید در تمامی ابعاد زندگی انسانی شریعت او تعالی را اجرا کنیم؛ و هر جلسه علمی، یکی از رنگهای نشاط و سرسبزی اسلام است. مسلمانان هنگامی که اسلام را به عنوان عقیده و روش خود برگزیدند، بخشهای درخشانی از تمدن را محقق ساختند چرا که اسلام آنها را به فراگیری علم از گهواره تا گور تحریک و تشویق میکند و جایگاه علما را بالا برده و مرتبهی وارثان پیامبران را به آنها میدهد و بیان میکند که آنچه در آسمانها و زمین است، همگی را برای آنها مسخر نموده است؛ و همچنین دیگر دلایلی که دشمنان قبل از تاییدکنندگان، بدان گواهی میدهند. گمان نمیکنیم که بر ذهن شخص عاقل خطور کند که ما میخواهیم امت اسلام را در موزهی تاریخ بگذاریم به این معنا که از آنها بخواهیم از وسایل گذشتگان و روش آنها در زندگی شهری و وسایل تولید، حمل و نقل، تعلیم، پزشکی و شهرنشینی و تجهیز لشکرها ساختن مدارس و دانشگاهها و بیمارستانهای آنها … استفاده کنند.
برای هر پژوهشگر اسلامی روشن است که مفهوم اسلامی تمدن، بسیار برتر و بالاتر از تصور غربی است؛ ما راضی نمیشویم که مسلمانان امروزی از تحقیق الگوی اسلامی، سرباز زده و دور بمانند و از فلسفه و محتوای اندیشه و تفکر غربی تقلید کنند و از باب انصاف و عدالت میگوییم این پیشرفت مادی و پیشرو تنها بخشی از تصور و اندیشه ی تمدن اسلام است؛ همچنان که خداوند متعال میفرماید: «وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»: «و آنچه را که در آسمانها و آنچه را که در زمین است برای شما مسخّر (و رام) کرد.» (جاثیه: ۱۳)
و نیز می فرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»: «و من جن و انس را نیافریده ام مگر برای اینکه مرا عبادت کنند.» (ذاریات: ۵۶)
پس انتساب ما به تمام مجتمع انسانی، ما را به حرص و تلاش برای تحقق سعادت آن می کشاند. ما برای اسلام، آرزوی سیطره و استعمار و مکیدن خون مردم کشورها و سرزمینها نمیکنیم چنانکه روش آنان چنین است اما ندای رهایی از مظاهر عقب ماندگی و اسباب آنرا سر میدهیم چرا که یک غیر مسلمان با دیدن تصرفات، سلوک و منش و احوال ما، فهمش نسبت به اسلام شکل میگیرد. دکتر سارطون آمریکایی چه درست میگوید: «مسلمانان اسلام را در حجاب کرده اند.»
باید نگاه دنیا را به این امر جلب کنیم که اسلام از این حالت ما راضی نیست و اعلام میکنیم که سعادت و آرامش بشر در این عقیده و اندیشه ی فطری است. پیروان منهج سلفی مطلقا گشودن منافذ و روزنهها را به سوی علوم تجربی و استفاده از نتایج علمی و اکتشافات درخشان در پرتو اختراعاتی که زندگی را زیبا کرده و سختیها را آسان نموده، منع نمی کنند بلکه ما فرمان یافته ایم تا در زمین بکوشیم چرا که خداوند عزوجل، همه ی آنچه در آسمانها و زمین است، مسخر ما نموده است و تولیدات علمی علمای اسلام، گواه بر تنفیذ و اجرای اوامر قرآن کریم میباشد.
اما امری که باید در آن درنگ و مطالعه کنیم، بازنگری و بررسی نتایج فرهنگی در علوم انسانی است چرا که مربوط به اندیشه ها و تصورات زندگی مخالف با تصورات ما می باشد.
این تصورات، مادی و منکر رسالتهای آسمانی یا مخالف با وحی پروردگار است که شرارتها و گناهان از آن ناشی میشود و باعث دفاع و حمایت متفکران و فیلسوفان آنها از شرارتهای جوامعشان میشود و بدون شک آمارهای پلیس و بیمارستانها و تیمارستانها و جرایم مستمر و روز افزون، همگی به یک بحران بزرگ اشاره دارد.
اگر در تقلید از افکار و نظریات بکوشیم، در برابر اصولی قرار گرفتهایم که با اصول ما کاملا مخالف است؛ تمدن صنعتی و پیشرفتهی ژاپن براساس دریافت علوم تجربی و در کنار آن نگاه داشتن و حفاظت بر عقیده و ویژگیهای شخصیتی خود به وجود آمد؛ چه چیز در این راه مانع ما میشود در صورتی که ما پیروان عقیده و مبادی بوده ایم که قرنها جهان را روشن نموده بود؟ اما منهج سلفی که با زمان جلو رفته و هر چیز جدید را به خود ملحق میکند، منهجی اشتباه و قائم بر مفاهیم غربی، متصل و مربوط به فلسفه ی آن است. آنچه امروزه به نظر ما جدید است، در آینده حتما قدیمی خواهد شد؛ نظریهی نسبیت از اشتباه تصور زمان ممتد نزد یونان، پرده برداشته است و در این صورت، توازن و هماهنگی میان قدیم و جدید موازنه ی درستی نیست اما مقایسه ی میان حق و باطل در هر عصر و زمانی شایسته است زیرا که ارزش تغییر نکرده و تبدیل نمی شود. وقتی قصه ها و داستانهای قرآنی در مورد امتهای پیشین سخن میگوید ما از آن به عنوان پند و عبرت یاد میکنیم و تجلی حقیقت جنگ میان پیروان حق و باطل است؛ از اینرو ضرورتا چنین نیست که همیشه نسلهای جدید از گذشتگان پیشرفته تر باشند.
[۱] – تفسیر کلمه ی (تقدم = پیشرفت) در پروتوکولهای حکمای صهیون به صورت ذیل تفسیر شده است: حتی یک عقل هم در میان امی ها پیدا نمیشود که بتواند تصور کند در همه حال در ورای کلمه «تقدم» گمراهی و انحراف از حق پنهان است جز حالاتی که این کلمه به اکتشاف مادی یا علمی اشاره میکند. ص ۱۸۳، ترجمه محمد خلیفه التونسی.
[۲] – کتاب ما (السلفیه بین العقیده الاسلامیه و الفلسفه الغربیه) دارالدعوه اسکندریه.