مفهوم سلفیت در عصر جدید یا مفهوم صحیح عقیده ی اسلام (اصالت نه تقلید)

اصالت نه تقلید:[۱]

حال سوالی را مطرح می­کنیم که ناگزیر باید پاسخ داده شود و آن این است:

امروزه و در این مرحله ­ی حساس از تاریخ، هدف و مراد ما از تقلید غرب چیست؟

درحالی­که فیلسوفانِ آنان شکایت کرده و به دنبال راه برون رفت از این تمدن ویرانگر هستند؟ ولی ما به رغم بحران­های متعدد این تمدن، به دنبال افرادی هستیم که برای آن بهانه تراشی کرده و از آن دفاع کنند به این بهانه که مشکلات آن، مشکلات راه پیشرفت است و بحران­های آن ناشی از تلاش در راه حصول اجرای نتایج برتر است؛ حتی با فرض درستی چنین پنداری ما با پژوهش و بررسی از اصالت، از تقلید کناره می­گیریم و اصالت با انتساب شخصیتی حاصل نمی­شود بلکه با ارتباط با عقیده­ای که سنگ بنای کیان و وجود این امت است، حاصل می­شود؛ و آیا شایسته است که الگوی تمدنی صدها ساله­ی خود را ترک گفته و از غربی­ها تقلید کنیم؟

در جواب این سوال ابتدا همچنان که گفتیم باید میان تقلید ویژگی­های شخصیتی و افکار و عقاید و میان نتایج علمی، تمییز دهیم. پس برای علم و اکتشافات و مباحث انسانی در میادین مختلف، وطن و جنسیت مطرح نیست چرا که نتیجه­ی تلاش بشریت بر حسب اختلاف سرزمین­ها و جنسیت­های آنان است و دیگر پزشکی اروپا، هندسه­ ی آمریکایی، ستاره ­شناسی روسی یا زمین شناسی ژاپنی، مطرح نیست و ما روزی با تلاشی غیر قابل انکار در آن سهیم بودیم.[۲]

مشکل، اختلاف اساسی با آنها در توحید، ایمان به خداوند و الوهیت و ربوبیت او تعالی و ماهیت انسان، هدف از خلقت و بیان آنچه در قیامت برای اوست و وسایل آن برای حرکت در مسیر بهترین را­ه­های ممکن در زندگی و ارتقا بوسیله ­ی آن می­ باشد. و شاید با پیروان غرب­ زده ­ی مدعی تجدید، مواجه شویم آنگاه که در برابر آنها حدیث پیامبر را قرار می­دهیم که می­فرماید: «ان الله یبعث لهذه الامه فی راس کل مائه سنه من یجدد لها دینها»: «خداوند در راس هر صدسال در این امت فردی را برمی­گزیند که دین را تجدید می­کند.» به نظر ابن تیمیه، تجدید پس از مطالعه است و تجدید عبارت است از ارتقا و پیشرفت امت تا بار دیگر راه خود را در پیش گیرد و این تجدید زمانی پیش می­آید که از اسلام صحیح و اصیل بدور شوند.

هرگاه اصالت خود را فراموش کنیم آفت تقلید دامان ما را می­گیرد و به همین سبب توجه به حکمت نبوی در حدیثی که بخاری روایت نموده است، امری شایسته است: «لا تقوم الساعه حتی تاخذ امتی باخذ القرون (الامم) قبلها شبرا بشبر وذراعا بذراع»: «قیامت برپا نمی­شود تا زمانی که امت من راه امت­های گذشته را در پیش گرفته و وجب به وجب و ذراع به ذراع از آن پیروی کنند.» گفته شد ای رسول خدا: منظور فارس و روم است؟ فرمود: «ومن الناس الا اولئک؟!»: «مگر کسی دیگر غیر از آنها هم هست؟»

و ابوسعید خدری روایت می­کند که رسول خدا فرمودند: «لتتبعن سنن من قبلکم شبرا بشبر و ذراعا بذراع حتی ولو دخلوا جحر ضب خرب، لتبعتموهم، قلنا یا رسول الله: الیهود والنصاری؟ قال: فمن غیرهم؟!»: «از راه و روش­ کسانی که قبل از شما هستند، وجب به وجب و ذراع به ذراع پیروی خواهید کرد حتی اگر داخل سوراخ مارمولکی شوند، به دنبال آنها خواهید رفت. گفتیم: ای رسول خدا، آیا منظور شما یهود و نصاری است؟ گفت: پس چه کسی غیر از آنهاست؟»

منظور از سوراخ مارمولک، عاداتی است که سعادت سرزمین­ها و افراد را تخریب می­کند؛

جواب­ این سوال متفاوت ذکر شده است به­گونه­ای که در جایی گفته شده فارس و روم و این قرینه­ای است که به امور حکومتی، سیاست و اجتماع دلالت می­کند و در جایی دیگر آمده است که «یهود و نصاری» و این قرینه­ای است در پیروی از آنها در دین و عبادات.[۳]

ابن تیمیه آیات و احادیثی را که در ترک تشابه به امت­های گذشته و محافظت بر اصالت امت اسلامی وارد شده است، بیان نموده و در پایان نتیجه گرفته است که به طور کلی مخالفت با آنها  به صلاح مسلمانان است چرا که تمامی این آیات بر آن دلالت دارد؛ همچنین برخی از آیات بر این دلالت دارد که مخالفت با آنها واجب است. و صرف­نظر از دلالت وجوب، به طور کلی مخالفت با آنها مشروع است[۴] و در ادامه حکمت مخالفت با آنها که همان ابقای امت اسلامی و محافظت از کیان آن در برابر امت­های گذشته است که از راه راست منحرف شدند، بیان خواهد شد.

دلایل کتاب و سنت:

شیخ الاسلام معتقد است دلائل قرآن در زمینه اعمال و تفاصیل آن، به طور مجهول و عمومی یا به طریق استلزام وارد شده است و سنت نیز برای تفسیر و تبیین کتاب آمده و بر آن دلالت می­کند.

به خاطر التزام به این اصل، آیاتی از کتاب پروردگار ذکر کرده و در پی آن احادیثی را می­آورد که مفسر معانی و مقاصد آیات است.

خداوند متعال می­فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء»: «ای کسانی‌که ایمان آوردید! یهود و نصاری را به دوستی بر نگزینید.» (مائده: ۵۱)

و می­فرماید: «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُمْ أُولئِکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» تا جایی که می­فرماید: «أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»: «(ای پیامبر!) هیچ قومی را که ایمان به الله و روز قیامت دارند نمی‌یابی که با کسانی‌که با الله و رسولش (دشمنی و) مخالفت می‌ورزند، دوستی کنند، اگرچه پدران‌شان یا فرزندان‌شان یا برادران‌شان یا خویشاوندان‌شان باشند، آن‌ها کسانی هستند که الله ایمان را در (صفحه) دل‌های شان نوشته است، و به روحی از جانب خود آن‌ها را تقویت (و تأیید) نموده است، و آن‌ها را به باغ‌هایی (از بهشت) وارد می‌کند که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن می‌مانند، الله از آن‌ها خشنود است و آن‌ها (نیز) از الله خشنودند، آن‌ها حزب الله هستند، آگاه باشید (و بدانید) همانا حزب الله رستگارانند.» (مجادله: ۲۲)

همچنین آنچه در سنت نیز وارد شده چنین است که از صفات پیامبر این بود که مشابهت با اهل کتاب را در غل و زنجیرهایی که به خود بسته بودند (سختگیری­ها) ناپسند می­دانست و خداوند متعال می­فرماید: «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ»: «و بارهای سنگین، و قید (و زنجیرهایی) را که بر آن‌ها بود، از (دوش) آن‌ها بر می‌دارد.» (اعراف: ۱۵۷)

به همین سبب رسول خدا یارانش را از تنبلی بدور داشته و فرمود: «لارهبانیه فی الاسلام»: «در اسلام رهبانیتی نیست.» و امر بر خوردن سحری کرده و از روزه ­ی وصال نهی می­ کرد و عیوب اهل کتاب را بیان داشته و ما را از عیب­های آنها برحذر می­داشت «وتلک بقایاهم فی الصوامع»: «و آن است بقایای آنها در عبادتگاه­های­شان.»[۵]

ما معتقدیم که کتاب «اقتضاء الصراط المستقیم مخالفه اصحاب الجحیم» شیخ الاسلام، شامل بلیغ ­ترین و قوی­ترین دلایل در بر حذرداشتن امت اسلامی از تقلید دیگر امت­ها می­شود چرا که امت اسلامی با خصوصیت­های خود از سایر امت­ها متمایز می­باشد و التزام بر عقاید و شریعت، آن­را به امتی پیشرفته و تمدنی صحیح تبدیل کرده است به­ گونه­ایی که از دیگر تمدن­ها چنانکه گفتیم، در مرتبه ­ی اول با عقاید و ارزش و رفتار و منش خود متمایز گشته و در مرتبه ­ی بعدی با تولیدات مادی؛

در حدیثی که اشاره شد پیامبر خدا از تشابه با امت­های دیگر نهی کرد و هنگامی که شیخ الاسلام، نشانه­ هایی از تقلید فارس و روم را دید، در مورد آن هشدار داد و اشاره نمود که در این امت آثار قولی و عملی فارس و روم وارد شده است، آثاری که بر هر مومن آگاه به دین اسلام، پوشیده نیست.[۶]

نمی­دانیم اگر شیخ الاسلام با ما و در این زمان زندگی می­کرد، چه می­گفت و ویژگی­های مختص به این امت را با استناد به فهمش از آیات قرآن و احادیث نبوی چگونه بیان می­کرد و آثار به وجود آمده از تشابه با امت­های دیگر را به چه شکل تحلیل می­نمود.

همانند شیوه­ ی ابن تیمیه در بروز اندیشه­ی خود که ابتدا مقصود از صراط مستقیم را شرح داده و می­گفت: صراط مستقیم متضمن امور باطنی و ظاهری است؛ امور باطنی، مقر و جایگاه آن قلب است. همانند اعتقادات، اراده ­ها و… و امور ظاهری همانند اقوال و افعال است. اعمال ظاهری شامل یک سری عادات می­شود از جمله: خوراک، لباس، ازدواج، مسکن، اجتماع، جدایی، سفر، اقامت، سواری و همانند آن.

قاعده­ ی کلی­ که احکام بر آن بنا می­شود این است که موافقت و یا مخالفت با قومی گاهی به این دلیل است که در قصد موافقت یا موافقت با آنها مصلحتی نهفته است و یا اینکه در قصد مخالفت با آنها یا مخالفت با آنها مصلحتی نهفته است که این مصلحت با پیروی ما از رسول الله و سلف صالح از مهاجرین و انصار در اعمال میسر می­شود که اگر آن اعمال را انجام نمی­دادند مصلحتی در آنها برای ما نبود چراکه پیروی از آنها محبت ایشان و الفت قلوب ما با قلوب آنها را به دنبال دارد و ما را به موافقت از آنها در امور دیگر فرا می ­خواند.[۷]

این­چنین ابن تیمیه ما را متوجه اصلی اساسی از اصول استمرار تمدن اسلامی می­ کند مطابق با ارتباط آن با ریشه­ هایی که در اولین قرن­ها به لطف اعمالی که انجام دادند، محقق گردید؛ از این جهت که پیروی ما از آن ضامن استمرار این تمدن می­باشد. چراکه هر تمدنی ثمره عقائد و اعمال است و با این دو است که به جایگاه بلند و سروری رسیده می­شود.

ابن تیمیه منافع ذاتی اعمال نیک را تشریح نموده و حکمت پیروی یا مخالفت با آنها و اثر آن در انسان­ها را بیان می­کند.

و در این زمینه، به امور تجربی و محسوس استدلال می­کند؛ مثلا هرکس لباس اهل علم را بپوشد، در خود نوعی پیوستگی با آن­را می­یابد و همچنین کسی که لباس رزم سرباز جنگی را بپوشد در خود نوعی متخلق شدن به اخلاق سربازان را می­یابد و طبع و منش وی این مساله را اقتضا می­کند (نه اینکه آن­را از این مانع منع می­کند.)[۸]

بر عکس مخالفت بر اساس هدایت آشکار سبب دوری و جدایی می­شود که خود سبب دوری از اسباب خشم و گمراهی و گرایش و مایل شدن به سوی اهل هدایت و اهل بهشت و عدم دوستی میان سربازان رستگار اسلام و دشمنان زیانکار آن می­شود. (سپس ابن تیمیه می­گوید: کسی که شناخت درستی از اسلام داشته باشد، به این معنی که شناخت وی سطحی و ظاهری یا شناختی باطنی در سطح باورهای سنتی نباشد، احساس ظاهری و باطنی وی در دوری از یهود و نصاری کامل­تر است و دوری وی از اخلاق آنها که در برخی از مسلمانان نیز وجود دارد، شدیدتر است.)[۹]

شیخ الاسلام سبب این منع را به تاثیر متبادل میان روح و جسم یا واکنش­ها و فعل و انفعالات درونی و اعمال ظاهری اعضای بدن باز می­گردند چرا که میان امور باطنی همچون اعتقادات و اراده ­ها و امور باطنی همچون اقوال و افعال و عادات و … ارتباط و مناسبت است (احساسات و احوالی که در قلب استوار است، موجب اموری ظاهری می­گردد و انجام اعمال ظاهری، موجب احوال و احساس در قلب می­شود.)[۱۰]

تفسیر این مطلب بدین صورت است که فرمانبرداری خداوند متعال و عبادت وی و کرنش کردن در برابر دستورات او و باز آمدن از منهیاتش، گشایش سینه و سعادت درونی و نور قلب را به جا می­گذارد. و در برابر آن، گناهان سبب قساوت و تاریکی قلب، غم، حزن و تنگی می­شود.

اصل در توصیف گروه اول کلام خداوند متعال است: «أُوْلَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللّهُ»: «ایشان کسانیند که خداوند به زودی ایشان را مشمول رحمت خود می گرداند.» (توبه: ۷۱) و در مورد گروه دوم می­فرماید: «وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِیمٌ»: «دارای عذاب دائم و مستمرّند.» (مائده: ۳۷)

که اشاره دارد به آنچه در دنیا و آخرت از دردهای درونی و غم و اندوه و قسوت و تاریکی قلب و جهل با آنها همراه خواهد بود (کفر و گناهان، دردهای زود هنگام و دائمی را به همراه دارد که خداوند بدان آگاه است؛ به همین سبب اکثر اینها را در حالی می­یابی که زندگی فقط زمانی برای­شان شیرین می­شود که با خوردن شراب یا دیدن منکرات و یا گوش دادن موسیقی و … عقل خود را زایل و قلب خود را مشغول به لذت­ها می­کنند.[۱۱]

 

 

[۱] – پدیده حمایت از اصالت در جستجوی پژوهشگرانی از حقیقت با اخلاص و بی­طرفی، نظر ما را به خود جلب می­کند. پژوهشگرانی مانند دکتر مصطفی محمود و استاد محمد جلال کشک. آنها از پدیده­ی معنا داری تعبیر می­کنند چراکه به نسلی منسوب­اند که کلمات روشن و درخشان در قالب اندیشه کمونیستی در زمینه پیشرفت در انتظار و تحقیق عدالت اجتماعی آنها را شگفت زده نمود اما زمانی که کلمات درخشان تبدیل به تجاوز گردید افکار خفاش­ گونه ­ای که در خیالات سیر می ­کرد پرواز کرده و ابرهای تاریک پراکنده شد و حقایق چنان که می­شناسیم، روشن گردید.

چه بسا عده­ ای را در برخی دوران معذور بدانیم که در جستجوی تلاش برای راه حل­هایی با پرداختن هر نوع هزینه­ای بودند اما با تامل و درنگ و بعد از کسب تجربه و تکرار آن دانستیم که غرب جز با نگاه دشمنی به ما نمی­نگرد و جنگ­های اسرائیل این سخن ما در شدت دشمنی غرب با ما را تایید و تقویت می­کند و ما را از جستجوی خودمان در آیینه دشمنان ما برحذر می­دارد.

[۲] – نک: کتاب ما (مناهج البحث لی افعلوم الاسلامیه) کتابخانه الزهرا قاهره

[۳] – عبدالمتعال الجبری: المراه فی التصور الاسلامی، چاپخانه وهبه ص ۱۷۶- ۱۷۷

[۴] – ابن تیمیه: اقتضاء الصراط المستقیم مخالفه اصحاب الجحیم، ص ۱۷، بتحقیق محمد حامد الفقی – مطبعه السنه المحمدیه ۱۳۶۹هـ – ۱۹۵۰م.

[۵] – همان، ص ۴۸

[۶] – ابن تیمی: اقتضاء الصراط المستقیم ص ۱۰

[۷] – ابن تیمیه اقتضاء الصراط المستقیم، ص۱۳٫

[۸] – همان، ص ۱۱

[۹] – همان، ص ۱۲، و ابن تیمیه در باب ارتباط میان پوشش­ها و نفس بشری قبل از کارلیل صاحب کتاب فلسفه الملابس آن­را تحلیل نموده است.

[۱۰] – همان، ص ۱۱

[۱۱] – همان، ص ۲۱

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …