معنای اصطلاحی سنّت

سنت در اصطلاح محدثین، اصولیون، فقهاء ، واعظان و علمای اصول دین معنای متفاوتی دارد، اگرچه همگی اتفاق دارند که مراد همان سنت رسول صلی الله علیه و سلم است، ولی اختلافشان در تعریف و تفصیل آن است[۱].

بعنوان مثال: سنّت در نزد محدثین عبارتست از تمام آن چیزی که از رسول الله صلی الله علیه و سلم به ما رسیده است، اعمّ از گفتارها، کردارها، بیانات [تقریر:صحه گذاشتن بر کاری] ویژگی‌های اخلاقی، راه و روش و سیره‏ی او پیش از بعثت و پس از آن[۲].

اما در نزد اصولیّون همانگونه که «الآمدی» گفته است: «… بر عبادات نافله‏ای اطلاق می‌شود که از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت شده است. و گاهی نیز به ادّله‏ی شرعیه‏ای اطلاق می‌شود که از رسول الله صلی الله علیه و سلم صادر شده است که نه تلاوت می‏شوند و نه (مانند قرآن) معجز هستند و نه در دایره‏ی اعجاز قرار می‏گیرند که در اینجا مراد همین نوع اخیر است، و کردارها و بیانات رسول الله صلی الله علیه و سلم در این حیطه قرار دارند»[۳].

و فقها آن را چنین تعریف کرده‌اند: «راه و روش پیموده شده‏ای در دین که نه فرض باشد و نه واجب[۴]» وقتی به سخنان اهل سنت (سلف) می‏نگریم، متوجه می‏شویم معنای آن بسی گسترده‌تر از معنای محدثین، اصولیون و فقهاست.

شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می‌گوید: «واژه‏ی سنّت در سخنان سلف شامل تمام عبادات و اعتقادات است، اگر چه بسیاری از کسانی که در سنت کتاب نوشته‌ا‌ند، مرادشان اعتقادات است»[۵].

ابن رجب رحمه الله می‌گوید: «سنت عبارتست از تمسکّ و پایبندی به راه و روش رسول الله صلی الله علیه و سلم و خلفای راشدین پس از او، که شامل: اعتقادات، رفتارها و گفتارهای آنان می‌شود و این همان سنت کامل و به تمام معنایی است که سلف صالح ما در گذشته مسمای سنت را فقط بر این تعریف اطلاق می‏کردند»[۶].

شیخ ناصر العقل تعریف جامعی از اصطلاح سنت در شریعت دارد که در زیر بدان اشاره می‏کنیم: «سنت عبارتست از آئین و برنامه‏ای که رسول الله صلی الله علیه و سلم با خود آورده است، که شامل علم، عمل، هدایت و مدلولاتی است که از آنها منشعب می‌شود، مانند: سنت در مقابل قرآن کریم، یا سنت به معنای مشروعیت که خلاف آن بدعت است، یا سنت به معنای اصول دین و اعتقاد سالم، یا به معنای حدیث و یا نافله…»[۷].

[۱]– وسطیه أهل السنه بین الفرق: شیخ محمد باکر بن محمد، با تصرف ص ۱۷٫

[۲]– قواعد التحدیث: قاسمی، ص ۶۴٫

[۳]– الإحکام فی أصول الأحکام:‏ الآمدی، (۱/۱۲۷).

[۴]– السنّه ومکانتها، سباعی، ص /۴۸، و دراین بحث از دو کتاب مهم: منهج الاستدلال فی مسائل الاعتقاد و مجمل أصول السنه والجماعه استفاده‏ی فراوان برده‏ام.

[۵]– الأمر بالـمعروف والنهی عن الـمنکر: ص ۷۸٫

[۶]– جامع العلوم والحکم: ص ۲۴۹٫

[۷]– مفهوم أهل السنه والجماعه: ص ۴۷٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …