این کتاب مضمون کتاب مستشرق فرانسوی: هنری لاووست به نام «نظریات شیخ الاسلام ابن تیمیه فی السیاسه والاجتماع» میباشد. قضایایی که در اثنای این مقدمه مطرح میشود، یک موضوع دارد و به خواست خدا بیان آنرا در این کتاب کوچک مشاهده خواهیم کرد و دلیل کوچک بودن این کتاب، این است که کتاب کوچک، خوانندگان بیشتری داشته و وسعت انتشار آن بیشتر است و بدین صورت هدفی که ما به دنبال آن بودیم، محقق گشته و فایدهای که امید داشتیم، بدست میآید درحالیکه کتابهای پر حجم و قطور را جز متخصصان و افرادی با فرهنگ فراخ، مطالعه نمیکنند و اینگونه افراد در جامعهی ما اندک هستند.
مسائل مورد بحث، مسائلی است که همیشه و در عصر معاصر، سوالاتی را در ذهن افراد شکل داده است از جمله: تفاوت و تمییز میان سلف و دیگران یا رأی و نظر صحیح و درست میان فرقههایی که به طور اجمالی در دو گروه: عقل و نقل قرار میگیرند. در این میان، نباید از تصوف غافل شد، تصوفی که پیروان آن ادعا میکنند اهل ذوق و ارادهاند و ارباب حالات و مقالات. همچنین نباید و نمیتوانیم مذاهب فلسفی معاصر را کنار زده و از آنان غافل شویم؛ مذاهبی که میکوشند از این آب گلآلود ماهی بگیرند و اختلافات مسلمانان در دایرهی مسائل کلامی و فقهی را افزایش داده و از این طریق مفاهیم بیگانهای را وارد قاموس اسلام کنند. چه بسا خطرناکترین آنرا بتوانیم در یکی از تلاشهای مارکسیستی اخیر [۱] با دمیدن روح جدید در کتاب (الاسلام و اصول الحکم)[۲] یا دعوت به سوی لائیسم[۳] مشاهده کنیم. همچنین میتوان نمود آنرا در مقدم داشتن عقل بر شرع یا جدایی میان عقیده، شریعت و اخلاق و … و دیگر برنامه و روشهایی که تلاش میکند تجزیهای را که غرب در تعالیم، تشریع، تفکرات و سلوک، سیاست و اقتصاد ما، بر ما واجب کرده است و نیز جدایی انداختن میان اسلام و حکم حکومت و اسلام را از ورود در دایرهی زندگی عمومی دور کردن و تنها آنرا مختص به مسجد معرفی کردن و جلوه دادن آن به عنوان اعتقادی در قلوب مردم که بسیار اندک به تطبیق آن بپردازند، مثال زد.[۴]
ما در این کتاب و در چهار بخش به درمان این مسائل پرداختهایم.
بخش اول: مستشرق فرانسوی (لاووست) به بیطرفی و اخلاص علمی در مطالعات اسلامی، نزد مستشرقین منتسب به بیفکری و کژاندیشی است چرا که تمامی مستشرقین بر زشت جلوه دادن حقایق اسلام، عقاید، ارزشها و تمدن آن، اجماع و اتفاق دارند و اهداف مستشرقین علی رغم تنوع آن بر ایجاد احساسات کاذب در مسلمانان و از این طریق تسلیم نمودن آنان در برابر تمدن مادی غرب، تمرکز دارد. لاووست، تسلیم این شیوه و نگرش نشد اما در برخی ادراکاتش نسبت به ویژگیهای شخصیتی شیخ الاسلام به بیراهه رفته است. امری که سبب شد بنده در این بخش به درک و فهم او در این موارد اعتراض کرده و آنرا به بوتهی تحلیل و تفسیر علمی بکشانم.
بخش دوم: اگر مسلمانان به دنبال راهی برای بلند شدن باشند تنها راه آن اسلام صحیح است، اسلامی که مصدر آن قرآن و سنت است و این خلاصهی گرایش سلفی میباشد. بازگشت به اسلام ناب از طریق چنگ زدن به کتاب الله و سنت رسول الله. به همین سبب موضوع ما – به توفیق الله متعال در این بخش، شرح برخی از قواعد گرایش سلفی میباشد که از دیگر گرایشها چه در گذشته و چه عصر حاضر متمایز میباشد.
بخش سوم: چنانچه دانستیم شیخ الاسلام، امام مسلمانی است که قصد او بازگرداندن بنای جامعهی اسلامی[۵] بر پایههای اسلامی و بدون اضافات بیگانه است و چنانچه خواستیم که یک مسلمان، مسلمان باشد نه پیرو بدعت و یا مذهبی خاص در اسلام، ناچار باید موضع شیخ الاسلام را در مورد مهمترین فرقههای اسلامی همچون معتزله، اشاعره و شیعه و متصوفه آشکار و روشن گردانیم. به همین سبب این هدف را برای این بخش در نظر گرفتیم تا حقایق بر خواننده روشن گشته و سپس، شناخت اشتباهات لاووست و دیگر مستشرقان و غربیها که به زعم خویش در پی درمان موضوعات بر میآیند، آسان گردد. به نظر ما، ما باید حدودی را برای قبول افکار و دیدگاههای غربیها، معین کنیم و این بخشی از هستی و کیان عقیدتی، تاریخی و تمدنی ما است و اگر نتوانستیم جلوی این موج خروشان در میدان فرهنگ اسلامی را بگیریم حداقل باید حقایق را بشناسیم تا از گرفتار شدن در افکار مستشرقین و پیروان آنها، دوری کنیم.
بخش چهارم: این بخش، گفتگویی سریع و گذرا برای وضع شکل اسلامی در مسائلی همچون الوهیت، عالَم و انسان نزد شیخ الاسلام است؛ با مطالعهی اجتهادات امام ما، یک نظم و ترتیب و یگانگی خاصی بر خلاف گمان لاووست و دیگر مستشرقین در آن دیده میشود …
و این بدان سبب است که شیخ الاسلام بر تحقق معنای «انسانیت انسان» و جدایی میان خالق و مخلوق یا عابد و معبود حریص بود؛ همچنین بر جدایی میان تعالیم اسلام که حول این مبادی دور میزند و میان عناصر دینی و فرهنگی که با تعالیم اسلام آمیخته است، حریص بود. و دلیل دیگر را این میدانست که به قرآن کریم و سنت صحیح نبوی همانند مسلمانان عصر اول، پایبند نبودند؛ و با بینش عمیق خویش درک کرد که علت ضعف و سستی مسلمانان عصر وی، دوری از اسلوب و شیوهی سلف در فهم اسلام و عمل برای آن و به آن است و همچنین دوری از آن با پیروی از مذاهب و گرایشات و التزام به نظریات آنها بدون اینکه این نظریات را در میزان قرآن و فهم سلف قرار دهند؛ و این دلیل مصیبتی است که امروزه مسلمانان بدان مبتلا هستند. اندیشههای حزبی، دشمنی قومی و مذهبی و تقلید و پیروی از غرب صلیبی یا شرق مارکسی سبب شده تا جنگ و بحران میان آنان شدت بگیرد چرا که آنها الله و منهج او را فراموش کردهاند و خداوند متعال خودشان را از یاد خودشان برد و این شکست سخت در تمامی بخشهای زندگی میباشد. و من این راه درمان را بر گروه مؤمنان و کسانی که به دنبال راه انسانهای مخلص رفته و برای خود و امت خود عزت میخواهند و عزت تنها در اسلام است، ارائه میدهم. امیدوارم که خداوند بخشنده و بلند مرتبه به ما توفیق دهد و ما را از زمرهی راضیین و مرضیین قرار دهد.
و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب.
[۱] – برای مطالعه بیشتر: د. صلاح الدین منجر: بلشقه الاسلام عند المارکسیین و الاشتراکیین العرب. دارالکتاب الجدید۱۹۶۷٫
[۲] – این کتاب در سال ۱۹۲۵ چاپ شد و کتابی نادر است که مخالف اعتقادات مسلمانان میباشد چرا که مولف این کتاب، فرض بودن خلافت، جهاد و قضاوت و تمامی جوانب سیاسی اجتماعی اسلام را منکر شده است. و مؤلف کتاب (الاسلام و اصول الحکم) شخصی غیر مسلمان و به احتمال زیاد یکی از مستشرقین انگلیسی است نه شیخ علی عبدالرزاق؛ برای تفصیل بیشتر در مورد حقیقت این کتاب و کینهی سیاه آن نسبت به اسلام و بزرگان آن، مراجعه شود به (الاسلام والخلافه فی العصر الحدیث) دکتر محمد ضیاءالدین الریس از منشورات دار السعودیه، ۱۹۷۲م.
[۳] – (علمانیه) و یا لائیسم: یعنی جدایی میان دین و سیاست؛ این اصطلاح در اثر نزاع میان دولت و کلیسا در ظروف تاریخی خاصی در جامعهی اروپایی و اوضاع و ارزشهای آن به وجود آمد که تاریخ اسلامی آن را نمیشناخت؛ اسلام این تقسیمبندی را نمیشناسد و حکومت جزئی از آن است و پیروی از منهج و شریعت آن در سیاست و اجتماع یکی از واجبات آن میباشد.
[۴] – دکتر محمد البهی (العلمانیه والاسلام) (مطبوعات جمع البحوث الاسلامیه، الازهر، ص ۵
[۵] – دکتر محمد البهی: الفکر الاسلامی فی تطوره – دارالفکر- چاپ اول سال ۱۹۷۱م ص:۷۴