بین زن و شوهرها گاهی مشکلاتی رخ می دهد که از خانواده هایشان ناشی می شود و ممکن است که مانع خوشبختی آن ها گردد. این حالت نمودهای زیادی دارد، از جمله:
– خروج زن از منزل شوهر برای دیدار از خانواده ی پدریش بدون اجازه ی شوهر، که به خشم و عصبانیت مرد منجر می شود. بنابراین زن باید موقع خروج از منزل از شوهرش اجازه بگیرد و شوهر نیز باید به او اجازه ی دیدار از خانواده اش را بدهد و هربار که بتواند همراهش برود. زن باید بداند که اکنون خانه و کاشانه ی دیگری به جز خانه ای که در آن بزرگ شده است دارد و زیاد به دیدار خانواده ی پدریش نرفته و به خانه ی خویش و به کار و بار آن برسد و باید بتواند از خانواده ی پدریش جدا شود تا بدان وسیله توان برآوردن نیازهای شوهر و خانه ی خویش را داشته باشد.
– اختلاف زن با خانواده ی شوهر. اگر با آن ها در یک خانه زندگی می کنند، زن باید در برابر مادر شوهرش مطیع بوده و با او اختلاف و بگومگو و دشمنی نکند، و شوهرش را به قطع ارتباط با خانواده اش وادار نسازد و درعوض بکوشد تا در نزدیک ساختن شوهر با خانواده ی پدریش او را یاری داداه و در زدودن علل اختلاف شوهر و پدر و مادرش شتاب نماید. باید پدر و مادر شوهرش را به چشم پدر و مادر خود نگاه کرده و با خواهر و برادران وی مانند خواهر و برادرهای خود رفتار کند و اگر خردسال باشند با آنان مادرانه رفتار نماید و مسائل کوچک را کنار نهاده و از آن ها درگذرد.
– وارد شدن مردهای خانواده ی شوهر بر زن: زن باید با شوهرش در این زمینه توافق نماید تا در غیاب وی کسی از نزدیکان وی وارد خانه اش نشوند. پیامبر صلى الله علیه و سلم می فرماید: (إیاکم والدخول على النساء. فقال رجل من الأنصار: یا رسول الله، أفرأیت الْحَمُو (أخو الزوج)؟ قال: (الْحَمُو الموت) یعنی: «از رفتن نزد زنان (بیگانه) پرهیز کنید». مردی از انصار پرسید: ای رسول خدا! نظر شما در مورد خویشاوندان شوهر (مثل برادر ، عمو ، پسر عمو و خواهر زاده ی شوهر) چیست؟ فرمود: (هلاکت، در همین است).»
[بخاری، و مسلم]
– اوقات تلخی زن از صرف پول زیاد توسط شوهرش برای خانواده ی پدریش و تحت فرمان آن ها بودن وی، که البته این شایسته ی یک زن مسلمان نیست، بلکه باید او را به خاطر این کارش بستاید و تشویق کند.
– بخل ورزی مرد در برخورد با خانواده ی همسرش، یا بخل ورزیدن زن در برخورد با خانواده ی شوهر. خساست و بخل از عادات و خصلت های مسلمانان نیست چه برسد به بخل ورزیدن با خویشان و خانواده های دوطرف.
– آوردن مهمان های بسیار توسط شوهر به خانه و سخت گیری و نافرمانی زن در پذیرایی از آن ها. زن مسلمان که درک درستی داشته باشد از آن خوشنود می شود چون آن را راهی به قلب شوهرش و دروازه ای وسیع برای کسب حسنات می داند.
– کوتاهی خانواده ی مرد در حق زن. زن مسلمان بهتر است در این موارد به خاطر شوهرش درگذرد و چنانچه بداند و بدی های آن ها را با نیکی پاسخ دهد رضای خداوند سبحان را کسب خواهد نمود.
– دخالت های بیجا و همیشگی خانواده ی یکی از زوجین در زندگانی آن دو که باعث بروز اختلافات و دشواری های زیادی برای آنان می شود. زن باید خانواده اش را از زندگی خصوصی خود و شوهرش دور نگه داشته و با شوهرش با دوستی و محبت در رابطه با دخالت خانواده ی او در زندگی خویش به تفاهم برسد. اینگونه دخالت ها باعث ایجاد پریشانی و شکاف در زندگی زن و شوهر می گردد.
زن و شوهر هردو باید بکوشند تا بین دوستان و خانواده و نزدیکان با دیگری ارتباط و هماهنگی و آشتی برقرار سازد و چنانچه زن با خانواده اش دچار درگیری و دلخوری شد، مرد باید میان آن ها آشتی برقرار سازد. خداوند متعال می فرماید: {والصلح خیر} [نساء: ۱۲۸] یعنی: «و سازش بهتر است.» این کار برای تداوم پیوند خانوادگی مستحکم لازم است که خود باعث تقویت زیربنای اجتماع گشته و فرزندان آن جامعه برای رویارویی با مشکلات حقیقی که متوجه امت اسلامی است آماده شده و فراغت می یابند. هردو باید پیوسته به دیدار نزدیکان هم بروند حتی اگر آنان با ایشان رفت و آمد نکنند. پیامبر صلى الله علیه و سلم می فرماید: (لیس الواصل بالمکافئ، ولکن الواصل الذی إذا قطعت رحمه وصلها) یعنی: « وصل کننده ی واقعی پیوند خویشاوندی، کسی نیست که بخاطر جبران رابطه ای که خویشاوندانش با او دارند, صله رَحِمی کند. بلکه کسی است که اگر دیگران با او قطع رابطه کنند, او رابطه برقرار نماید.»_[بخاری و ابوداود و ترمذی] مردی نزد رسول خدا صلى الله علیه و سلم آمد و عرض کرد: رسول الله صلی الله علیه و سلم من نزدیکانی دارم که با آنها پیوستگی نموده و صله ی رحم را بجای می آورم، ولی آنها با من قطع مراوده می کنند و من با آنها احسان و نیکی می کنم، ولی آنها با من بدی می کنند و من در برابر شان از حلم و بردباری کمک می گیرم، در حالیکه آنها بر من خشم و تندی می ورزند، پیامبر صلى الله علیه و سلم فرمود: (إذا کنت کما قلت فکأنما تسفهم الملَّ (الرماد الحار)، ولا یزال معک من الله ظهیر علیهم ما دمت على ذلک) یعنی: « اگر چنانچه که گفتی باشی، مثل آنست که خاکستر داغ به آنها بخورانی و همیشه همراه تو از طرف خداوند یار و مددگاری بسر می برد تا بر این روش و طریق ادامه دهی.» [مسلم]
شریعت اسلام از قطع پیوندی با خویشان برحذر داشته است و مرتکب آن را به فساد و تباه کاری بر زمین متهم می نماید. خداوند متعال می فرماید: {فهل عسیتم إن تولیتم أن تفسدوا فی الأرض وتقطعوا أرحامکم. أولئک الذین لعنهم الله فأصمهم وأعمى أبصارهم} [محمد: ۲۲-۲۳] یعنی: « پس آیا امید بستید که چون [از خدا] برگشتید [یا سرپرست مردم شدید] در [روى] زمین فساد کنید و خویشاوندیهاى خود را از هم بگسلید. اینان همان کسانند که خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ایشان را ناشنوا و چشمهایشان را نابینا کرده است.» و پیامبر صلى الله علیه و سلم می فرماید: (لا یدخل الجنه قاطع رحم) یعنی: «قطع کننده پیوند خویشی به بهشت داخل نمی گردد.» [مسلم]
– سرسختی و ناسازگاری یکی از زوجین: زن باید در برخورد با شوهرش نرم و ملایم و آرام و به دور از سرسختی و خشم باشد. سرسختی و عناد همان نپذیرفتن حق با وجود آگاهی به آن است که همانند کبر و خودبزرگ بینی می باشد و سرانجام هر فرد متکبری ناگوار خواهد بود. گفته شده که: عناد به کفر می انجامد. در قرآن کریم لفظ عنید چهار بار ذکر شده است که در ان ها آن را با کفر و جبروت (تکبر) همنشین ساخته است. پس زمانیکه زن از سر عناد با نظر شوهرش مخالفت می نماید و بر موضع خود سرسختانه پامی فشارد، مرتکب عملی شیطانی می شود و شیطان را خرسند می سازد. زن مسلمان صاحب اندیشه با عناد و سرسختی میانه ای ندارد و در رضایت شوهرش گام برمی دارد و از او اطاعت نموده و با او نرمش به خرج می دهد، از نظر خود دست می کشد و به نظر وی بسنده می نماید تا وی را خرسند سازد مادامیکه نظر او خلاف شرع نباشد.
زن خردمند زنی است که در هنگام خشم و ناراحتی شوهرش با او روبرو نمی شود و لحظات دوستی و محبت بین خویش را غنیمت دانسته و در آن هنگام او را با نرمی و بطور غیر مستقیم و به شیوه ای آرام و با یادآوری سایر مزیت های نیکو نصیحت می کند. چنین زنی شوهر خود را شوهری ایده آل می داند، صد آفرین بر چنین مردی اگر از عناد و سرسختی و تند و تیزی نیز دست بکشد؛ تا به کمال اخلاق و رفتار او و عقل و شخصیت والایش خدشه ای وارد نسازد.