امام ابو عبد الله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیره بن بردزبه جعفی بخاری، در روز جمعه بعد از نماز، در ۱۳ ماه شوال سال ۱۹۴ هجری در بخارا (یکی از شهرهای ازبکستان کنونی) در خانوادهای متدین چشم به دنیا گشود، پدرش اسماعیل، یکی از علمای حدیث، در آن زمان بود.
تاریخ نویسان میگویند: امام محمد بخاری در کودکی به علت بیماری نابینا گردید؛ وطبیبان از علاجش ناتوان شدند، مادرش بسیار غمگین بود وشبانه و روز دعا میکرد واز خدا میخواست که بینائی فرزندش به وی بازگرداند؛ شبی حضرت ابراهیم علیه السلام را در خواب دید که به او میگوید: بخاطر دعاهایت خداوند بینائی فرزندت را به او برگردانیده است؛ پس چون صبح نمود دید که خداوند فرزندش را شفا داده وبینائیاش را به وی باز گردانیده است.
امام محمد بخاری از همان آغاز کودکی شیفته علم حدیث بود، لذا تحصیلات خود را از مکاتب سنتی بخارا آغاز کرد، پس از فراگیری تحصیلات ابتدائی به حلقهی دروس علمای حدیث پیوست، سپس برای تحصیل وفراگیری علم بیشتر به سرزمینهای دیگر مانند: نیشاپور، ری، بلخ، مکه، مدینه، بصره، کوفه، بغداد، دمشق، فلسطین و… که مراکز علمی آن زمان به شمار میآمدند، مسافرت کرد، او در این مسافرتها که به اقطار جهان نمود با بسیاری از حفاظ و اهل حدیث ملاقات کرد، و احادیث زیادی شنید و روایاتهای فراوانی نوشت.
امام بخاری حافظه و هوش خاصی داشت، بطوری که از همان دوران کودکی اساتیدش ضریب هوشی خارق العادهای را در سیمایش میدیدند، روزی احمد بن حفص ـ یکی از اساتیدش ـ، نگاهی به وی انداخت و گفت: این شخص به شهرت خواهد رسید.
حاشد بن اسماعیل میگوید: محمد بن اسماعیل بخاری، کودکی بیش نبود و همراه ما از محضر اساتید حدیث کسب فیض میکرد، ما مینوشتیم اما او چیزی نمینوشت، ما به او میگفتیم: این آمدن ورفتنت چه فایدهای دارد شما که چیزی نمینویسید؟! او بعد از گذشت شانزده روز به ما گفت: شما مرا بسیار سرزنش میکنید؛ اکنون آنچه نوشتهاید بیاورید وبه من نشان دهید.
ما نوشتههایمان که حدود پانزده هزار حدیث بود به وی نشان دادیم، آنگاه امام بخاری همهی آنها را همانگونه که نوشته بودیم از حفظش برای ما خواند و ما برخی نوشتههایمان را تصحیح کردیم.
امام بخاری در قوت حافظه نابغه بود؛ ایشان میگویند: من صد هزار حدیث صحیح، و دویست هزار حدیث غیر صحیح از حفظ دارم.
هنگامی که امام بخاری به بغداد رفت، و آوازه ایشان زبانزد خاص و عام گردیده بود، علما و محدثین بغداد تصمیم گرفتند که حافظهی امام بخاری را بیازمایند، لذا یک صد حدیث را انتخاب کردند و متن و سند احادیث را وارونه نمودند، یعنی متن هر حدیث را با سند حدیث دیگر مخلوط کردند و برعکس، سپس ده نفر را برگزیدند، و به هر کدام از آنان ده حدیث دادند، آنگاه هر کدام از آنان آن ده حدیث را از اول تا آخرش برای امام بخاری میخواند، و از امام سؤال میکرد، امام بخاری در پاسخ میگفت: این حدیث را نمیشناسم، این گونه یکی پس از دیگری ده احادیثش را به پایان رساند، و امام فقط میگفت: این حدیث را نمیشناسم. افراد نادانی که حاضر بودند، گفتند: او جاهل و ناتوان است، و نمیداند، اما علما و محدثین به یکدیگر نگاه کردند و گفتند که وی متوجه شده است.
آنگاه امام بخاری به نفر اول فرمود: حدیث اولی که برایم خواندی صحیحش چنین است، و متن و سند آن را بیان نمود، و اینگونه همهی احادیثش را تصحیح واصلاح کرد، سپس به همین ترتیب متن وسند همهی احادیث نه نفر دیگر نیز درست نمود، واشتباهاتشان را بیان کرد، سرانجام همهی حضار به قدرت حفظ وذکاوت شگفت انگیزش اعتراف نمودند.
- عبید الله بن موسی عبسی (ت: ۲۱۳هـ).
- مکی بن ابراهیم بلخی (ت: ۲۱۵هـ).
- عبد الأعلی بن مسهر (ت: ۲۱۸هـ).
- ابو نعیم فضل بن دکین (ت: ۲۱۹هـ).
- آدم بن ایاس (ت:۲۲۰هـ).
- عفان بن مسلم بصری (ت:۲۲۰هـ).
- عبد الله بن عثمان مروزی (ت: ۲۲۱هـ).
- یحیی بن معین (ت: ۲۳۳هـ).
- علی بن مدینی (ت: ۲۳۴هـ).
- احمد بن حنبل (ت: ۲۴۱هـ).
- و…