۳۵۳– «عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مُحْرِزٍ، قَالَ: بَیْنَا ابْنُ عُمَرَ یَطُوفُ، إِذْ عَرَضَ رَجُلٌ، فَقَالَ: یَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ – أَوْ قَالَ: یَا ابْنَ عُمَرَ – هَلْ سَمِعْتَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و سلم فِی النَّجْوَى؟ فَقَالَ سَمِعْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و سلم یَقُولُ: یُدْنَى المُؤْمِنُ مِنْ رَبِّهِ – وَقَالَ هِشَامٌ: یَدْنُو المُؤْمِنُ (أَیْ مِنْ رَبِّهِ) – حَتَّى یَضَعَ عَلَیْهِ کَنَفَهُ فَیُقَرِّرُهُ بِذُنُوبِهِ، تَعْرِفُ ذَنْبَ کَذَا؟ یَقُولُ: أَعْرِفُ، یَقُولُ: رَبِّ! أَعْرِفُ، مَرَّتَیْنِ، فَیَقُولُ: سَتَرْتُهَا فِی الدُّنْیَا، وَأَغْفِرُهَا لَکَ الیَوْمَ، ثُمَّ تُطْوَى صَحِیفَهُ حَسَنَاتِهِ، وَأَمَّا الآخَرُونَ – أَوِ الکُفَّارُ – فَیُنَادَى عَلَى رُءُوسِ الأَشْهَادِ: ﴿هَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ أَلَا لَعۡنَهُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ﴾ [هود: ۱۸]».
- «صفوان بن مُحرز میگوید: ابن عمر رضی الله عنهما در حال طواف کعبه بود که مردی در مقابلش ایستاد و عرض کرد: ای ابا عبدالرحمن یا (شک راوی) گفت: ای ابن عمر! آیا در بارهی گفتوگوی بنده با پروردگارش در قیامت از پیامبرصلی الله علیه و سلم چیزی شنیدهای؟ ابن عمر رضی الله عنهما گفت: شنیدم که پیامبرصلی الله علیه و سلم فرمودند: «مؤمن را آنقدر به پروردگارش نزدیک میکنند (و هشام -یکی از راویان- گفت: ابن مر گفت: مؤمن آنقدر به پروردگارش نزدیک میشود) که خداوند، حجاب رحمتش را بر او میپوشاند و گناهانش را برایش برمیشمارد [و میفرماید:] آیا فلان گناهت را شناختی (آیا به گناهانت اعتراف میکنی و آنها را به یاد داری)؟ بنده میگوید: [خدایا! گناهانم را] شناختم (بله، به گناهانم اعتراف میکنم و آنها را به یاد دارم)، خدایا! [گناهانم را] شناخت (بله، به گناهانم اعتراف میکنم و آنها را به یاد دارم)، خداوند میفرماید: آن را در دنیا برایت پوشاندم و امروز نیز آن را برایت میبخشم. سپس پروندهی حسناتش (اعمال نیکش) پیچیده میشود (در روایت دیگری چنین آمده است: سپس پروندهی حسناتش به او داده میشود)، اما در مورد دیگران یا (شک راوی) کفار، در برابر دیدهی گواهان ندا زده میشود: ﴿هَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ کَذَبُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ أَلَا لَعۡنَهُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ﴾ [هود: ۱۸].«اینان بر پروردگار خود دروغ بستهاند، هان! نفرین خدا بر تمگران باد»»([۱]).
قسطلانی میگوید: بخاری این حدیث را در باب «الـمظالم»، «الأدب» و «التوحید» و مسلم آن را در باب «التوبه» و نسائی آن را در باب «التفسیر» و «الرقائق» و ابن ماجه در باب «السنه» روایت کرده است.
[۱]– حدیث به این امر اشاره دارد که در آخرت ستر و حجاب که کنایه از رحمت خداوند است، شامل کسانی خواهد شد که در دنیا تظاهر به گناه نکرده باشند، اما کسی که علناً گناه انجام دهد و تظاهر به آن بکند و به آن نیز افتخار کند، شایستگی ستر خداوند را ندارد و جزو ظالمان خواهد بود. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری].