با استصحاب، تعدادی از قواعد و مبادی تقریر یافته و بر آن پا گرفته و از آن متفرع شدهاند، از جمله:
۱٫ در اشیاء، اصل بر اباحه است
از این اصل، این امر متفرع شده که حکمِ عقود و تصرفات و معاملاتِ مختلف در بین مردم، اباحه است، مگر آن که نصی بر تحریمِ آنها یافت شود. این قول گروهی از فقها است.
۲٫ اصل، برائت ذمّه است، یا اصل در ذمّه برائت است
در امور مدنی و جزائی، به صورتی یکسان، از این اصل استفاده شده است و بر آن اساس: «هرکس ادّعای حقّی بر دیگری دارد، اصل عدمِ آن است، مگر این که مدّعی آن را ثابت کند و متّهم بیگناه و بری است تا این که مجرمبودن وی ثابت گردد» و بر همین مبنا هم هست که گفته شده است که: «شک به نفع متهم تفسیر میشود و: خطا در برائتِ متهم، بهتر از خطا در مجرمبودنِ فرد بیگناه است».
۳٫ یقین با شک زایل نمیشود
پس، مثلاً اگر کسی وضو گرفت و سپس در مورد نقضشدن وضوی خود به شک افتاد، حکم این است که وضوی وی باقی میماند و کسی که نکاح وی ثابت شده است، فقط با دلیلی یقینی است که زوجیت وی از او زایل میگردد و کسی که براساس سببی شرعی مالک یک عین میشود، فقط در صورت وجود تصرفی که زایلکنندهی مالکیت باشد، مالکیت وی زایل میگردد. علّت در این قاعده هم، آن است که: یقین تبدیل به امری موجود شده که در آن شکی وجود ندارد و پس، این یقین استصحاب میشود، مگر آن که دلیلی بر انتفای آن اقامه شود و مجرد شک توان جنباندنِ یقین را ندارد، پس به آن توجّه نمیشود.
مقاله پیشنهادی
خیار(داشتن اختیار در معامله)
حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …